آکادمی تفکر دکتر باقری
آکادمی تفکر دکتر باقری
  • 131
  • 114 588

Video

سیر عقلانیت در ایران از آغاز تا کنون (قسمت اول)
zhlédnutí 4KPřed měsícem
دکتر محمدباقر باقری بحران عقلانیت در ایران عقلانیت همان عقل ورزی(عقل گرایی، عقل باوری) نیست Rationality vs Rationalism Thinking Academy Dr.Bagheri
روشنفکری در خدمت خودکامگی ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 442Před měsícem
چرا اندیشمندی در تراز هایدگر در کنار هیتلر قرار گرفت؟ بررسی كتاب ذهن بی مبالات مارک لی لا آکادمی تفکر دکتر باقری ُThe Reckless Mind, Intellectuals in Politics Mark Lilla
عقلانیت چیست؟ چرا مهم است و چرا به نظر کمیاب می آید؟ ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,2KPřed měsícem
دیدگاه استیون پینکر درباره عقلانیت بی عقلی عاقلانه چیست؟ آکادمی تفکر دکتر باقری Rationality Rational Irrationality
چرا افلاطون با دموکراسی مخالف بود؟ ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 359Před 2 měsíci
تاملی در آراء فلسفی افلاطون قسمت دوم آکادمی تفکر دکتر باقری
مفهوم خردمندی در اندیشه افلاطون * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 520Před 2 měsíci
تاملی در آراء فلسفی افلاطون قسمت اول آکادمی تفکر دکتر باقری
سوگیری خودخدمتی یا منفعت طلبانه (self-serving bias)
zhlédnutí 414Před 2 měsíci
دکتر محمدباقر باقری چرا از اشتباهات خود درس نمی گیریم؟ آکادمی تفکر دکتر باقری
جزم اندیشی (dogmatism) * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 737Před 2 měsíci
نشانه های افراد جزم اندیش چیست؟ آکادمی تفکر دکتر باقری
توضیح مفاهيم مرتبط با تفکر نقادانه
zhlédnutí 1,3KPřed 3 měsíci
فرق تفکر و تعقل چیست؟ رابطه ادراک و تفکر چیست؟ استدلال (reasoning) با حجت آوری (argumentation) چه فرقی دارد؟ آکادمی تفکر دکتر باقری
ادراک و شناخت از دیدگاه دیوید هیوم ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 837Před 3 měsíci
چرا نبايد به باورهای خود یقین داشته باشیم؟ چرا شناخت اندیشه های هیوم برای ایرانی ها بطور خاص ضرورت دارد؟ آکادمی تفکر دکتر باقری
تاملی در آراء فلسفي دیوید هیوم قسمت دوم * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 768Před 3 měsíci
اخلاق در اندیشه دیوید هیوم منشا اخلاق چیست؟ فطرت الهی، عرف، عقل، احساسات یا تنازع بقا؟ آکادمی تفکر دکتر باقری ُThinking Academy David Hume
تاملی در آراء فلسفي دیوید هیوم * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 923Před 3 měsíci
چرا نمیتوان به باورهای خود یقین داشت؟ آکادمی تفکر دکتر باقری تجربه گرایی هیوم
تاثير یادگیری بر مغز ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 455Před 3 měsíci
تاثير یادگیری بر مغز دکتر محمدباقر باقری
ایده الیسم استعلایی ایمانوئل کانت ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,6KPřed 5 měsíci
ایده الیسم استعلایی ایمانوئل کانت دکتر محمدباقر باقری
شستشوی مغزی از طریق اقناع اجباری ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 316Před 5 měsíci
شستشوی مغزی از طریق اقناع اجباری دکتر محمدباقر باقری
شستشوی مغزی (۱) پروپاگاندا ** دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 504Před 5 měsíci
شستشوی مغزی (۱) پروپاگاندا دکتر محمدباقر باقری
آشنایی با دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 241Před 5 měsíci
آشنایی با دکتر محمدباقر باقری
Dr. Mohammad B. Bagheri, a researcher in the field of thinking
zhlédnutí 159Před 5 měsíci
Dr. Mohammad B. Bagheri, a researcher in the field of thinking
تمایز اندیشیدن (Thinking) و دانستن (knowing) در نقد عقل محض
zhlédnutí 2,7KPřed 5 měsíci
تمایز اندیشیدن (Thinking) و دانستن (knowing) در نقد عقل محض
ایمانوئل کانت و مسئله اخلاق * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,2KPřed 6 měsíci
ایمانوئل کانت و مسئله اخلاق * دکتر محمدباقر باقری
ایمانوئل کانت و مسئله شناخت * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,9KPřed 6 měsíci
ایمانوئل کانت و مسئله شناخت * دکتر محمدباقر باقری
کانت و دغدغه های عصر روشنگری* دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 834Před 6 měsíci
کانت و دغدغه های عصر روشنگری* دکتر محمدباقر باقری
ایمانوئل کانت و مفهوم روشنگری * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,9KPřed 6 měsíci
ایمانوئل کانت و مفهوم روشنگری * دکتر محمدباقر باقری
توانایی تشخيص الگو و الگوسازی ذهنی * دکتر باقری
zhlédnutí 844Před 6 měsíci
توانایی تشخيص الگو و الگوسازی ذهنی * دکتر باقری
روشنفکری در ایران معاصر گفتار سوم* دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 766Před 6 měsíci
روشنفکری در ایران معاصر گفتار سوم* دکتر محمدباقر باقری
روشنفکری در ایران معاصر: گفتار دوم * دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 869Před 6 měsíci
روشنفکری در ایران معاصر: گفتار دوم * دکتر محمدباقر باقری
روشنفکری در ایران معاصر: گفتار یکم* دکتر محمدباقر باقری
zhlédnutí 1,1KPřed 6 měsíci
روشنفکری در ایران معاصر: گفتار یکم* دکتر محمدباقر باقری
پرسشگری سقراطی (Socratic Questioning) دکتر محمد باقر باقری
zhlédnutí 1,2KPřed 6 měsíci
پرسشگری سقراطی (Socratic Questioning) دکتر محمد باقر باقری
Thinking Studies as an academic field
zhlédnutí 159Před 6 měsíci
Thinking Studies as an academic field
Thinking as a Life Skill & Thinking Studies as an academic field** M. Bagheri, Ph.D.
zhlédnutí 110Před 6 měsíci
Thinking as a Life Skill & Thinking Studies as an academic field M. Bagheri, Ph.D.

Komentáře

  • @seyed_t
    @seyed_t Před 9 hodinami

    نیز بد نیست به مکتب رمانتیسیسم هم در هرمنوتیک پرداخت شود

  • @seyed_t
    @seyed_t Před 9 hodinami

    در آینده دیلتای را بیشتر توضیح بدید لطفا که تاریخی نگری را در فهم متن دخالت میداد

  • @rezatavakoli9573
    @rezatavakoli9573 Před dnem

    هر سه قسمت عالی بود بسیار سپاسگزم

  • @ketabkhane_soti_aftabgardan

    سپاس بسیار #کابخانه_صوتی_آفتابگردان 🌻🌻🌻🌻🌻🌻

  • @karimsohrabi9095
    @karimsohrabi9095 Před dnem

    بسیار آموزنده.

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 2 dny

    فرق بین باور و یقین چیست ؟ این دو کلمه مترادف نیستند ؟ مثلاً در علم تجربی با تجربه اینکه آب در صد درجه جوش میآید دانشمندان باور میکنند که این یک قانون علمی آست و میگویند « آب در صد درجه جوش می‌آید » حالا بگوییم یقین دارند یا ایمان دارند یا مطمین هستند چه فرقی بین این مفاهیم آست پس بگوییم « آدمی نمی‌تواند به باورهای خود باور داشته باشد آیا تناقص نیست مگر اینکه بگوییم مجبور است فعلا باور داشته باشد مگر اینکه خلافش ثابت شود چون همزمان نمی‌تواند هم باور داشته باشد و هم نداشته باشد و اساسا آیا گفتن این جمله درست است که « نمیتوان به باور خود باور یا یقین داشت » چون ممکن است آنچه باور دارد توهم باشد .........راه برون رفت تلاش فکری مداوم و آزادی اظهار نظر است تا شک ذاتی در مسیر تکاملی « آزمون خطا و یادگیری » به حداقل رسیده و توهمات مرتفع شود و ......راه شناخت را منوط به تجربه کردن نیز خطا و توهم است زیرا شناخت ممکن است از راههای استدلال و منطق و خرد ناب و علامتهای غیر مادی مثل « آگاهی و خرد و ....» که توان غیر مادی است تحقق یابد و بعلاوه تجربه حسیذ هم اخیرا ثابت شده چندان مورد اعتماد نیست جاییکه آزمایشات اخیر در علم کوانتوم ثابت نموده آنچه مشاهده میکنیم اثر مشاهده آگاهانه مشاهده کننده است و اگر مشاهده آگاهانه نباشد واقعیت به آن نحو که میبینیم وجود خارجی ندارد و تمام آنچه مشاهده میکنیم را از اساس زیر سوال میبرد که خارج از مشاهده و خارج از ذهن مشاهده کننده حداقل به آن شکل که میبینیم وضعیت وجودی ندارد .....و بعلاوه آنچه هیوم گفته مشمول گفته خودش میشود « که شاید توهم باشد و نمیتوان به آنچه باور داشته باور داشته باشد و احتمال توهم بودن را داشته که در واقع هم وقتی الان بدقت بدان می‌اندیشیم متوجه میشویم که در قضا آنچه ایده های او بوده بیشتر مبتنی بر توهم بوده .. از جمله اینکه « باور داشته راه شناخت فقط تجربه و حسی است » و این باور ایشان توهمی بیش نبوده و راه شناخت می‌تواند از راههای دیگری غیر از تجربه و احساس باشد ...

  • @karimsohrabi9095
    @karimsohrabi9095 Před 2 dny

    بسیار عالمانه

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 3 dny

    هیوم لب مطلب را همان اول گفته « اسیب نرساندن به دیگری » و این انقدر روشن و واضح و بدیهی است که نیازی به توضیحات انحرافی و توهمی بیشتری ندارد و از این جهت که کفته « نتیجه عمل به زیان و اسیب به دیگری نباشد » بر ایده کانت که بر « انکیزه و نه نتیجه تاکید کرده » رجحان دارد و ملاک « اسیب نرساندن » روشنتر از ان است که کسی بخواهد انرا تشریح و موشکافی کند و بدنبال منشاء ان بگردد و مسلم است که منشاء این تشخیص در « نهاد ادمی در توان خرد ادمی » نهفته و نهاده شده است و اسیب به دیگری یعنی عملی که بر خلاف رضایت روح دیگری به او اسیبی برساند که موجب رنجش او بشود مثلا مالش را برباید او را کتک بزند و یا بدون رضایت او به دنیایخصوصی او ورود کند و ابروی او را ببرد و به هر نحوی رضایت او را خدشه دار کرده و به ارامش او بدون رضایت او زیان وارد کند و این مطلب واضح و اشکار است که نیاز به توضییح بیشتری باشد و فرد اسیب دیده صراحتا اعلام میکند « من از این عمل شما که مال مرا بدون رضایت من دزدیدید راضی نیستم » ولی اگر بدوا خود‌رضایت به عملی از طرف دیگری در مورد برداشتن مالش بدو داد مثلا گفت موتور سیکلت مرا بردار و از ان استفاده کن بعدا نمیتواند بگوید من راضی نبودم یا راضی نیستم چون در حالت اول کتمان حقیقت و دروغ است که خود اسیب به دیگری و بهتان و بردن ابروی دیکری است و عملی غیر اخلاقی و در حالت دوم چون خودش رضایت داده بوده نمیتواند به کذشته برگردد و انچه خود گفته بوده را نقص کند و‌چنین تناقصی عملا محال است که هم راضی بوده باشد و هم نباشد

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 3 dny

    بنظر در نهاد ادمی « توانی » است که « درستی در مفهوم اسیب نرساندن به دیگری » و « نادرستی در مفهوم اسیب رساندن به دیگری » را تشخیص میدهد وجود دارد و این « توان » « توان خرد » می باشد که از ان به « عقل » تعبیر میشود و برای عدم توجیه ان با خودفریبی با تمایلات زودکذر و منافع حداکثری زودکذر که به قیمت نفع پایدار خود و همه هم هست انرا « خرد محض » یعنی حکم خردی که فارغ از توجیهات و تمایلات و احساسات و عواطف زیانبار به دیگران ولی بسود منافع زودکذر شخصی و به ضرر نفع پایدار خود و همه باشد .....عمل زیانبار یعنی عملی که بر خلاف رضایت دیگری به او اسیبی رساند در حقیقت « اسیب به روح مشترک یا پیوند مشترک روح ادمی » است که عدم اگاهی ادمی به این پیوند مشترک مانع این اسیب نیست پیوند مشترک روح ادمی به حقیقت روح ادمی برمیگردد که « وضعیت وجودی ارامش » است و این ارامش پیوندی در پهنای جهان وجودی دارد مثل اقیانوسی بی انتها ...اگر اسیبی به فردی بدون رضایت او وارد شود مثل ان ریختن الودگی در اب اقیانوس است که تاثیر خود را در تمام اب میگذارد و هرچه بیشتر از اطراف خود را جدای ان نقطه ای که الودگی مثلا تانکری از خون و فضولات در ان نقطه ریخته شده و ان در سراسر اب پخش خواهد شد و به همان اندازه اسیب به دیگری بدون رضایت او علاوه بر خدشه وارد کردن بر ارامش او به « ارامش جمعی و حتی خودش که پیوند مشترک و ناگسستنی دارد » نیز خدشه و اسیب وارد کرده و انرا به درجه ای هرچند کم ؛ کم میکند .....بعلاوه در انرژی هوشمندی کاینات این اسیب نهایتا بخود اسیب .رسان در همین دنیا برگشت خواهد کرد ...این به مفهوم اگاهی و سطح اگاهی و شناخت برمیگردد و نهایتا نیازی هم به داشتن این اگاهی هم نیست چون همانطور که گفته شد تشخیص « درستی و اخلاق در مفهوم حقیقی خود یعنی اسیب نرساندن به دیگری بدون رضایت او بموجب توان خرد محض در ادمی قابل تشخیص است » و حتی افراد نونهال و اطفال هم در نهاد خود این تشخیص را میدهند که ازار و اسیب به اطفال یا دیگران « درست » نیست مثلا بی جهت طفل دیکری را کتک نمیزند و مثلا موی او را نمیکشد که او را ازار بدهد و اگر چنین کرد خود را اماده ملامت و واکنشی میکند که علامت تشخیص « درستی » در نهاد اوست یا تشخیص میدهد نباید اسباب بازی طفل دیگری را بدون اجازه او بردارد مگر اینکه از رفتار نادرست و زیانبار افراد بزرگتر و والدین خود الگو برداری و او را از این تشخیص توان خرد خود دور کرده باشند ونادرستی و اعمال زیانبار و دروغ و ریا و ربودن مال دیگری و ازار به دیگری را به او القاء کرده باشند که چنین هم هست و الا افراد نونهال و اطفال در همان اوان کودکی قبل از تاثر از الگو پذیری از رفتار زیانبار والدین و دیگر افراد بزرگتر « تمایل به کمک به دیگر و انجام کاری را دارند نه اسیب به دیگری »:.....نهایت اینکه منشاء اخلاق را احساسات و عواطف توهم کردن ناشی از سطحی نگری و اگاهی بدلی یا همان توهمات است......و در حقیقت منشاء احساسات و عواطف تداوم رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی در طول زمان و تکرار آن است و نه عکس آن .....

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 3 dny

    نظر هیوم در مورد اخلاق که منشاء انرا احساسات و عواطف دانسته و نه « توان خرد » معلوم بوده او به علت سطحی اندیشی دچار « توهمات بزرگی » بوده خصوصا اینکه در مورد موضوع « ماهیت شناخت » هم بجای اندیشیدن در مورد موضوع فوق به « راههای رسیدن به اگاهی » سخن رانده و اندیشه او درگیر « اصل موضوع » نبوده و دچار توهمات ذهنی بجای « اگاهی حقیقی » گردیده است ایشان بدون ورود به اینکه منشاء « احساسات و عواطف و تمایلات ناخوداگاهی ادمی » از کجا نشات گرفته بطور سطحی انرا منشاء اعمال اخلاقی توهم کرده در حالیکه احساسات و عواطف بنحو انی تحت اراده ادمی نیست و این سوال مطرح میگردد که منشاء « عواطف و احساسات و تمایلات » از کجا امده ..مشخص است که بعض افراد دارای تمایلات زیانبار به دیگران هستند و عده ای دارای تمایلات منفعت رسان به دیگران و هردو به احساسات خود جواب میدهند اگر یک فرد سادیسم را در نظر بگیریم تمایل به اسیب به دیگری دارد ایا عمل او اخلاقی است ؟ .....احساسات چنین افرادی اسیب زدن و ازار دیگران است ایا عمل انان اخلاقی است ؟ ...‌منشاء احساسات و تمایلات به تداوم رفتاری ارادی خاصی در طول زمانهای گذشتگان و حال است که قسمتی زیاد در ناخوداگاه ذهن و قسمتی در خوداگاه ذهن در رفتار ادمی بنحو ارادی تکرار شده و در قسمت ناخوداگاه تثبیت شده است افراد دارای تمایل سادیسم به رساندن اسیب به دیگران انقدر بنحو ارادی « چه در نسلهای قبلی( که بنحو ژنی تثبیت شده ) و چه از نظر ادامه ان بنحوی که انرا ادامه میدهد » به این رفتار انقدر ادامه داده که در قسمت ناخوداگاه او تثبیت شده و منجر به ایجاد « تمایل به ازار » شده ایا رفتار او اخلاقی است ؟ ....و افرادیکه تمایل به نفع رساندن به دیگران دارند به علت این است که « انقدر این عمل را بنحو ارادی انجام داده که در قسمت ناخوداگاه انان تثبیت و ظرفیت دریافت لذت از ان را دریافت کرده » .....پس موضوع وقتی بدقت بیشتر نگاه شود به عمل ارادی برمیگردد و نگاه سطحی فردی مثل هیوم را دچار « توهم بزرگ » میکند و تعداد زیادی افراد دارای رکود فکری و راحت طلب را « مقلد بدون چون و چرای این فرد به عنوان مرجع تقلیدشان میکند »

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 3 dny

    هشدار هیوم به اینکه‌ ذهن دچار اشتباه میشود و توهم یا اگاهی بدلی را جایگزین اگاهی حقیقی کند و امکانش برای ادمی وجود دارد خود دلالت بر این دارد که نه ایشان و نه اندیشمندان بعدی به « شناخت ماهیت شناخت و ادراک و اگاهی نپر داخته و انرا بازیابی نکرده » و بدیهی است وقتی « ماهیت شناخت یا اگاهی » جایش را به « راههای شناخت » بدهد و در مورد « ماهیت اگاهی » اندیشیدنی جدی صورت نگرفته باشد و مورد واکاوی و انالیز و « شناخت حقیقی » قرار نکرفته باشد بدیهی خواهد بود که چنین نکرانیهایی وجود داشته باشد چون وقتی « ماهیت اگاهی » شناخته نشود براحتی با بدلش یعنی « توهم » جایگزین میگردد و متاسفانه « هیچگونه تلاشی فکری برای شناخت ماهیت شناخت انجام نگرفته و با موضوعات دیگری جایگزین گردیده است و مبرهن است با عدم شناخت شناخت این نگرانیها نیز وجود خواهد داشت و اساسا قبل از این شناخت پرداختن به موضوعات فرعی بی فایده و عبث و مبتنی بر توهمات ذهنی خواهد بود که خود این توهمات از طرف اندیشمند مورد فرافکنی قرار میگیرد مثل توهم « قیاس مع الفارغ مرغ با نوع ادمی که دارای قوه عاقله و توان خرد و نیروی اراده و توان استدلال و توان اندیشیدن اگاهانه است و مرغ فاقد این توانمدیهای مهم است و نتیجه استقراء برای یک « مرغ » با نتیجه استقراء برای ادمی با توجه به قیاس مع الفارغ از اساس باطل و مبتنی بر همان توهمات ذهنی ناشی از خلط مبحث مهم « شناخت ماهیت اگاهی » با « شناخت راههای شناخت » که فرع بر « شناخت قبلی ماهیت شناخت » است می باشد و لذا گوش دادن به چنین مباحثی که از اساس بی بنیان است کاملا گمراه کننده است......لذا بر عکس انچه گوینده گفت که « به اندیشه ها ی هیوم رجوع کنند » و مثل بعض مقلدین متعصب مذهبی که حتی در اصول دین که خود مراجع اولین مسئله رساله انان عدم جایز بودن تقلید در اصول دین می باشد مقلد بدون اندیشیدن مستقلانه در این اصول میشوند بلکه بسیار متعصبتر از انان او و دیگر اندیشمندان متوهمی که صرفا توهمات ذهنی خود را القاء نموده را « مرجع تقلید » خود قرار دهند و بدون هیچ اندیشیدن مستقلانه و خوداگاهانه صرفا توهمات ذهنی او و انان به مثابه « وحی منزل » قلمداد و ان توهمات را ملاک باورهای خود قرار دهند بجاست که توصیه شود « افراد بنحو مستقل و اندیشیدن خوداگاهانه به موضوعات مهمی چون ماهیت اگاهی خود بیاندیشند و نسبت به ماهیت اگاهی و شناخت و ادراک که هنوز کسی در مورد ان نیندیشیده بطور جدی و با دقت و متمرکز بر خود موضوع ماهیت اگاهی حقیقی و نه موضوعات فرع بر ان بیاندیشند و با اعتماد به نفس خود انرا بازیابی کنند و ماهیت شناخت و اگاهی و ادراک را مورد انالیز و واکاوی فکری دقیق و موشکافانه قرار دهند و با بازیابی یا شناخت ماهیت و حقیقت شناخت و اگاهی حقیقی مسلما توان تمییز انرا از بدل ان یا توهم تشخیص داده و گرفتار توهم بجای اگاهی نخواهند شد و قبل از ان به این امر واقف باشند که قبل از شناخت ماهیت شناخت و پرداختن به راههای شناخت بی منطق و سردرگم خواهد بود و ادرس اشتباه خواهد داد و به علت نشناختن ان طبیعی است که نگران عدم تشخیص اگاهی که نمیداند چیست از بدل ان که توهم باشد باشد مثل او مثل کسی است که هنوز « در مورد ماهیت و شاخصه های طلا چیزی نمیداند » همزمان از راههای بدست اوردن طلا سخن میگویند و بدیهی است که نگران طلای بدلی بجای طلای اصلی باشد در حالیکه کسیکه « ماهیت عنصر طلا را شناخته و شاخصه های انرا میداند مثل یک زرگر متبحر چنین نگرانی ندارد و به اسانی طلا را از بدل تشخیص داده و شاخصه های ماهوی انرا بطور واضح و اشکارا برای خودش مشخص است و برای دیگران نیز انرا تشریح میکند و نگرانی از ‌عدم تشخیص ان با بدلش ندارد

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 3 dny

    متاسفانه هیوم نیز بجای توجه و تمرکز بر « ماهیت شناخت » به راههای رسیدن به شناخت و ادارک پرداخته است و از اصل موضوع غافل شده غفلت وی همانند غفلت اندیشمندانی است که در مورد « ماهیت وجود » میخواستند بیاندیشند اما با غفلتی نااگاهانه یا اگاهانه به « ماهیت هستنده ها و موجودات » اندیشیده و از اصل موضوع غافل شده یا خود را به غفلت زده چون « اندیشیدن در مورد موضوهاتی مثل « ماهیت اگاهی » یا « ماهیت ادارک » یا « ماهیت وجود » بسی سخت و دشوار و تا کنون حداقل در مورد خود « ماهیت وجود و ماهیت اگاهی » و نه موجودات و راههای رسیدن اگاهی یا موضوعات دیگری که اساسا غیر از « ماهیت خود اگاهی یا ماهیت خود وجود و هستی » است متفاوت و مجزی است و تا « ماهیت اگاهی و ادراک » را نشناختیم چگونه در مورد « راههای رسیدن به اگاهی یا ادراک » موضوعاتی فرع بر « شناخت ماهیت شناخت و اکاهی و ادراک » است اندیشید و بحث کرد و ایندو مفهوم متفاوت از هم را خلط کرد و متوجه هم نشد و هم اکنون هم عده ای زیادی متوجه تفاوت بین این دو موضوع متفاوت از هم به علت « عدم دقت » نمیشوند یا به علت « پایین بودن دقت انها » توان دقت کافی را برای فرق بین « ماهیت شناخت » و « راههای رسیدن به شناخت » یا « موضوعاتی که میتوان شناخت » نداشته و این دو مفهوم مجزی را با هم خلط کرده و یا شناخت « ماهیت شناخت » را مفروض تلقی نموده که معلوم نیست چگونه میتوان قبل از شناخت « موضوعی » انرا مفروض انگاشت و توهم کرد که انرا شناخته و چون موضوعات فرع بر ان منوط به شناخت قبلی « ماهیت شناخت و ادراک » است لذا بحث راجع به موضوعات بعدی بی بنیان و عبث و بی اساس خواهد بود چون « چون موضوعی که هنوز ماهیت انرا نشناختیم صلاحیت و توان راجع به فروع انرا نداریم جز اینکه توهمات ذهنی خود را بخود و دیگران القاء کنیم »

  • @alborzparsy8339
    @alborzparsy8339 Před 4 dny

    پیوستن به کانال شما هنوز برای من زوداست ولی پیگیر آموزش های جنابعالی هستم امیدوارم زحمات شمارابدون دخل وتصرف وهدردادن بنام شماگسترش دهیم تبدیل فردبه افراد

  • @hadimehdipour9674
    @hadimehdipour9674 Před 4 dny

    سلام آقای دکتر.لطفا پی دی اف اسلایدها رو هم قرار دهید.

  • @firoozhashemi118
    @firoozhashemi118 Před 5 dny

    عالیست ❤❤❤❤

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 5 dny

    البته کانت در مورد اینکه شناخت « ماهیت شناخت » مقدم بر هستی شناسی است و چه بسا خود شناخت از ارکان « وجود » می باشد بنظر درست میاید اما اینکه معلوم نیست « ماهیت شناخت » یا « حقیقت شناخت » چه ارتباطی با موضوعاتی که مورد شناخت قرار میگیرد دارد و چگونه هنوز « ماهیت شناخت » را نشناختیم در مورد انچه میتوانیم بشناسیم بحث کنیم و بنظر بلکه قرین به یقین ایشان نیز گرفتار همان بحثهای اندیشمندانی شده که در مورد « وجود » و « ماهیت وجود » میخواستند بحث و اندیشه کنند ولی در مورد « هستنده ها و موجودات » می اندیشیدند و نتایج بحث انان کمکی به « فهم و شناخت ماهیت وجود » نمیکرده و نکرده است تا جاییکه در مباحث خود از « مقدم بودن وجود بر ماهیت » سخن می راندند در حالیکه توجه نداشتند چگونه میتپوان از نظر منطقی از « وجود » سخن گفت و ماهیت را جدای از ان مورد بخث قرار داد در حالیکه « ماهیت » در مقابل وجود یا مفهومی عدمی نبوده بلکه خود مفهومی وجودی بوده که به علت « عدم ورود به ماهیت وجود انرا جدای از وجود قلمداد میکردند در حالیکه ماهیت وجود در کل همه مفاهیم وجودی از جمله ماهیت که مفهومی وجودی است را در برمیکیرد و در مقابل وجود « عدم » یا نیستی » است که فقط در ذهن ادمی مفهومش تداعی میشود

  • @saeidjafarzadeh1390

    خیلی خیلی از شما ممنونم دکتر عزیزم،،چقد خوب می شه که همه اینارو گوش کنن از خودشون شروع کنن و دنیا قشنگتر بشه

  • @mojdehjafari6776
    @mojdehjafari6776 Před 5 dny

    استاد عزیز بسیاااااار از شما آموختم.بهترینها را یرایتان ارزومندم

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 6 dny

    موضوع ادراکات متعدد نیست که ممکن است توهم یا تصوری در ان داشته باشیم چون هنوز « ماهیت ادراک یا شناخت یا اکاهی » مورد واکاوی دقیق قرار نکرفته است انگاه که فهمیدن خود موضوع اندیشیدن و فهم قرار بگیرد قبل از این واکاوی و تلاش فکری و اندیشیدن خوداکاهانه نسبت بدان چگونه میتوان ادعا کرد که ادراکات افراد با هم متفاوت است در حالیکه هنوز ماهیت ادراک را واکاوی نکردیم و نشناختیم و انچه تفاوت در افراد میبینیم شاید با « ماهیت ادراک مه هنوز اترا ادارک نکردیم متفاوت باشد و در دایره توهمات قرار گیرد ‌

  • @user-ge3zp6jo5x
    @user-ge3zp6jo5x Před 6 dny

    اشکال مهم اندیشمندان نظیر کانت این بوده همانند اندیشمندان سلف یا مابعد خود که در مورد « ماهیت وجود » و «ماهیت هستی » به « ماهیت موجودات و هستندگان » می‌اندیشیدند بجای آنالیز « شناخت » و شناخت « ماهیت شناخت » به « آنچه مورد شناخت قرار میگیرد یا نمی‌تواند مورد شناخت قرار بگیرد » می‌اندیشیدند و فهم شناخت را مفروض انگاشته و از آن عبور کردند ..چگونه میتوان از آنچه مورد شناخت می‌تواند قرار گیرد قبل از شناخت « ماهیت خود شناخت » بدان پرداخت ...متاسفانه تاکنون هنوز در مورد « ماهیت شناخت و فهم و آگاهی و دانستن » کاوش و آنالیز فکری صورت نگرفته و آنرا بدیهی انگاشته در حالیکه یک اندیشمند جدای از اینکه انرا همه بدیهی می‌انگارند و از آن تصوری دارند باید بطور موشکافانه و بطور دقیق قبل از ورود به آنچه موضوع شناخت و دانستن قرار میگیرد که موضوع دیگری غیر از « ماهیت شناخت و آگاهی و فهم » است بدوا تمرکز خود را بر « ماهیت وجودی شناخت و آگاهی و فهم و دانستن که تمام یک ماهیت است که گذارد و وقت و زمان در شأن آن بدان اختصاص داد که واقعا جای « اندیشیدن موشکافانه » نسبت بدان دارد و بدون شناخت شناخت سخن از موضوعات دیگر هرچند در ارتباط با آن مشکل اصلی یعنی شناخت ماهیت آگاهی را حل نکرده و بحث های موضوعات دیگر راه به ناکجا آباد خواهد. برد و همین اختلافات علامت بر همین ادعای « روشن و واضح » است‌و کماکان جای این سوال باقی است « ماهیت شناخت یا آگاهی یا دانستن » چیست ؟؟؟؟!!

  • @saeidjafarzadeh1390

    عالی بود خیلی

  • @HamidTavakoli-sp3cr

    کلمات انگلیسی رو چرا بکار میبری که چه بشه گه بیکن توسرت خودنمائی .اه اه .

  • @mojdehjafari6776
    @mojdehjafari6776 Před 8 dny

    استاد جان بسیار از شما در این بحث آموختم ❤

  • @sara6472bbbbbf
    @sara6472bbbbbf Před 9 dny

    👌👍🙏🌻🌹🌷🌼💐❤💞🥀💐

  • @sara6472bbbbbf
    @sara6472bbbbbf Před 9 dny

    Great .thank you ❤❤❤❤❤

  • @mortezaghaliai660
    @mortezaghaliai660 Před 9 dny

    سپاس فراوان از برنامه های آموزنده شما .

  • @rezarazmjoo-rs6if
    @rezarazmjoo-rs6if Před 9 dny

    عالی بود ‏‪❤

  • @sara6472bbbbbf
    @sara6472bbbbbf Před 9 dny

    ❤🎉❤🎉

  • @seyedmohamadhoseinmarashi1433

    درود بر شما استاد باقری گرامی بسیار زیبا و کاربردی آموزش دادید. یزدان پاک نگهدارتان باشد.

  • @EsmaeilDarzi
    @EsmaeilDarzi Před 11 dny

    استاد عامل محرک ذهن برای تمایل به این سوگیری ها چیه

    • @drbagheri.critical.thinking
      @drbagheri.critical.thinking Před 11 dny

      به این سوگیری ها در انگلیسی گفته میشود Cognitive biases ریشه در کاگنیشن مغز دارند

  • @fslastone5341
    @fslastone5341 Před 13 dny

    اصولا فلسفه کانت جزء فلسفه های بسیارسخت و دشوار می باشد.نیچه از کانت به عنوان چینی بزرگ یاد می کرد.با این حال زیبا و دقیق و قابل فهم توضیح فرمودید.از شما بسیار سپاسگزارم.

  • @ebrahimghoroubi4979
    @ebrahimghoroubi4979 Před 13 dny

    عالی پست مدرنیسم هیچ وقت به حقیقت پایبند نیست اونها حقیقت رادر بیرون نمی‌دانند

  • @hafizullahmohammadi3941

    سلام استاد از شما چطور مشوره آنلاین گرفته می‌توانم لطفا استاد کمکم کنید

  • @FSAhmadi
    @FSAhmadi Před 13 dny

    درود بر استاد بزرگ!

  • @rezatavakoli9573
    @rezatavakoli9573 Před 14 dny

    بسیار عالی بود متشکرم

  • @FarzadAskari-ts3gj
    @FarzadAskari-ts3gj Před 18 dny

    بسیار عالی و زیبا تاریخ فلسفه و علم رو توضیح دادید،من سالهاست درگیر درک تمام نهله های فکری بوده و هستم، چیزی اکنون بهش رسیدم اینکه هیچکوم این نهله ها نه اشتباه هستند و نه در نهایت کاملا درست، در مورد خودم من سالها یک اتییست افراطی بودم واکنون یک مذهبی،البته نه یک مذهبی عملگرا بلکه فقط ذهنی و فکر میکنم نسبت قبل ادم بهتری شدم .

  • @b.h4297
    @b.h4297 Před 18 dny

    سلام. در مورد ریشه ها و دلایل تاریخی، سرزمینی و اصطلاحاً ژیوپولتیکی گرایش ایرانیان به تفکر اشراقی توضیحی داده نشد. اینکه این تفکر از چه زمانی شکل گرفت و از چه تاریخی با تفکر منطقی غرب افتراق پیدا کرد، چون میدانیم که زمانی بغداد و شرق ایران مراکز پژوهشهای علمی در زمینه های شیمی، ستاره شناسی و علوم منطق بودند و سپس تفاوتها با غرب روز به روز شدت گرفت

  • @user-xc8jq5pj1b
    @user-xc8jq5pj1b Před 18 dny

    هر چییز جزعی در دنیا از یک چیز کلی انتزاع یافته عقل وتفکرات وتعقلات انسان ومیزان درک او محدود میباشد واین جزئیات از یک کلیات انتزاع یافته تا کل نباشد جزع نخواهد بود وآن کل هم جز خدای تعالی نیست در غیر اینصورت باید موجودات دیگر هم دارای تعقلات وآگاهی می بودند اما فقط این انسان است که برگزیده حق تعالی ودارای تفکر وتعقل و مدرکت میباشد ( خود شناسی خداشناس ی)

  • @abbasnazeri-hx4tl
    @abbasnazeri-hx4tl Před 18 dny

    سپاس فراوان❤❤❤❤❤❤

  • @mohammadreza.a5139
    @mohammadreza.a5139 Před 19 dny

    خسته نباشید استاد کاری که می‌کنید بی نهایت ارزشمند هستش ❤

  • @suzannazeri9820
    @suzannazeri9820 Před 19 dny

    مذهبی ها در پاسخ به اعتراض به خردگرایانی که معتقد به تجربه گرایی هستند و از توهم حق پنداری گریزان هستند عنوان می کنند حتی انیشتن در عجز از آزمون های تجربی خود و نداشتن ابزار های کافی برای ارزیابی نظریات خود از قوه ی تخیل خویش استقاده می کرد ما انسان ها هم وقتی نمی توانیم امری را با وسایل تجربی اثبات کنیم از قوای تخیل خویش بهره برده و بر همان اساس صحت اندیشه های خود در خدا باوری و ... سایر ایمان های بدون قابلیت اثبات آن در دنیای مادی به اثبات می رسانیم! در حالیکه قوای تخیل در درک از امور برای کشف حقایق به داد آدمی می رسد و لیکن توهم و وهم و باور های غلط از هر چیزی را نمی توان با تخیل و هیچ ابزاری دیگری ثابت کرد و مثبت آن دانست .

  • @mohammadlotfi4530
    @mohammadlotfi4530 Před 19 dny

    ضمن تشکرواستفاده بسیاربایدگفت عالی بود وبسیارعالی

  • @RezaAlikhani-wl5kk
    @RezaAlikhani-wl5kk Před 21 dnem

    بادرود به استاد عزیز نمیدونم باچه زبانی ازشما تشکر کنم.فقط اینو میتونم بگم.برای شما اروزی سلامتی دارم.تامانیازمندان علم ومعرفت از شما بیشتر بهرهمندشویم.باتشکر

  • @Sana_Zandi
    @Sana_Zandi Před 21 dnem

    ❤❤❤❤❤❤❤

  • @Sana_Zandi
    @Sana_Zandi Před 21 dnem

    دکتر فکر کنم در ایپزود ناهماهنگی شناختی، این دلایل رو بیشتر توضیح دادید🙏🏻🤍💛✨🌱

  • @Sana_Zandi
    @Sana_Zandi Před 21 dnem

    خیلی عالی و سودمند❤❤❤❤

  • @Sana_Zandi
    @Sana_Zandi Před 21 dnem

    ممنون استاد❤❤❤❤

  • @user-ec1cz9or5v
    @user-ec1cz9or5v Před 21 dnem

    ممنونم از زحمات شما؟

  • @user-ec1cz9or5v
    @user-ec1cz9or5v Před 22 dny

    تشکر زیاد. بسیار زیبا و اموختنی