![IranamVatanam](/img/default-banner.jpg)
- 16
- 287 586
IranamVatanam
Registrace 12. 01. 2011
شعر شب های ناباور از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
تقدیم به جنبش سبز ایران
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد
که در پیراهن خود آذرخش آسا در افتادم
چو از هر ذره ی من آفتابی نو به چرخ آمد
چه باک از آتش ِ دوران که خواهد داد بر بادم
تنم افتاده خونین زیر آوار شب،اما
دری زین دخمه سوی خانه ی خورشید بگشادم
الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب های ناباور منت آواز می دادم
در آن دوری و بدحالی نبودم از رخت خالی
به دل می دیدمت و ز جان سلامت می فرستادم
سزد کز خون من نقشی بر آرد لعل پیرزوت
که من بر دُرج دل مُهری به جز مِهر تو ننهادم
به جز دام سر زلفت که آرام دل ِ سایه ست
به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد
که در پیراهن خود آذرخش آسا در افتادم
چو از هر ذره ی من آفتابی نو به چرخ آمد
چه باک از آتش ِ دوران که خواهد داد بر بادم
تنم افتاده خونین زیر آوار شب،اما
دری زین دخمه سوی خانه ی خورشید بگشادم
الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب های ناباور منت آواز می دادم
در آن دوری و بدحالی نبودم از رخت خالی
به دل می دیدمت و ز جان سلامت می فرستادم
سزد کز خون من نقشی بر آرد لعل پیرزوت
که من بر دُرج دل مُهری به جز مِهر تو ننهادم
به جز دام سر زلفت که آرام دل ِ سایه ست
به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم
zhlédnutí: 278
Video
شعر ارغوان از هوشنگ ابتهاج
zhlédnutí 2,5KPřed 12 lety
ارغوان ! شاخه ی همخون ِ جدامانده ی من آسمان ِ تو چه رنگ است امروز ؟ آفتابی ست هوا ؟ یا گرفته ست هنوز ؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می بینم دیوارست آه ، این سخت ِ سیاه آن چنان نزدیک است که چو بر می کشم از سینه نفس نفسم را بر می گرداند ره چنان بسته که پروازِ نگه در همین یک قدمی می ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز ِ شبِ ظلمانی ست نفسم می گیرد...
دفتر عشق/اجرای زیبایی از اشعار عاشقانه
zhlédnutí 21KPřed 12 lety
این مجموعه قدیمی شامل اجرای زیبایی از اشعار فروغ فرخزاد، فریدون مشیری، مهدی اخوان ثالث, سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج و... میباشد
بسترم صدف خالي يك تنهايي است
zhlédnutí 6KPřed 13 lety
در بگشایید شمع بیارید عود بسوزید پرده به یک سو زنید از رخ ِ مهتاب ... شاید این از غبار ِ راه رسیده آن سفری همنشین ِ گم شده باشد ..... بسترم صدف خالي يك تنهايي است و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگري
شعر پرنده از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 4,9KPřed 13 lety
خیال دلکش پرواز در طراوت ابر به خواب می ماند پرنده در قفس خویش خواب می بیند پرنده در قفس خویش به رنگ و روغن تصویر باغ می نگرد پرنده می داند که باد بی نفس است و باغ تصویری ست پرنده در قفس خویش خواب می بیند
شعری از هوشنگ ابتهاج برای مرتضی کیوان با صدای خود شاعر
zhlédnutí 23KPřed 13 lety
ما از نژاد آتش بودیم همزاد آفتاب بلند اما با سرنوشت تیره خاکستر عمری میان کوره بیداد سوختیم او چون شراره رفت من با شکیب خاکستر ماندم کیوان ستاره شد تا برفراز این شب غمناک امید روشنی را با ما نگاه دارد کیوان ستاره شد تا شب گرفتگان راه سپید را بشناسند کیوان ستاره شد که بگوید آتش آنگاه آتش است کز اندرون خویش بسوزد وین شام تیره را بفروزد من در تمام این شب یلدا دست امید خسته خود را دردستهای روشن او ...
شعر چشمه خارا از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 3,2KPřed 13 lety
ای عشق مشو در خط خلق ندانندت تو حرف معمایی خواندن نتوانندت بیگانه گرت خواند چون خویشتنت داند خوش باش و کرامت دان کز خویش برانندت درد تو سرشت توست درمان ز که خواهی جست تو دام خودی ای دل تا چون برهانندت از بزم سیه دستان هرگز قدحی مستان زهر است اگر آبی در کام چکانندت در گردنت از هر سو پیچیده غمی گیسو تا در شب سرگردان هر سو بکشانندت تو آب گوارایی جوشیده ز خارایی ای چشمه مکن تلخی ور زهر چشانندت یک ع...
شعر گنج گم شده از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 6KPřed 13 lety
هوای روی تو دارم نمی گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم مرا که مست توام این خمار خواهد کشت نگاه کن که به دست که می سپارندم مگر در این شب دیر انتظار ِعاشق کش به وعده های وصال تو زنده دارندم غمی نمی خورد ایام و جای رنجش نیست هزار شکر که بی غم نمی گذارندم سری به سینه فرو برده ام مگر روزی چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه غم شکسته دلانم که می گسارندم من آن ستا...
شعر شب های ناباور از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 10KPřed 13 lety
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد که در پیراهن خود آذرخش آسا در افتادم چو از هر ذره ی من آفتابی نو به چرخ آمد چه باک از آتش ِ دوران که خواهد داد بر بادم تنم افتاده خونین زیر آوار شب،اما دری زین دخمه سوی خانه ی خورشید بگشادم الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی کزین شب های ناباور منت آواز می دادم در آن دوری و ب...
شعر رنج دیرینه از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 31KPřed 13 lety
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست آه ازین درد که جز مرگ منش درمان نیست این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر انتظار مددی از کرم باران نیست به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت آن خطا را به حقیقت کم ازین تاوان نیست این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست رنج دیرینه ی انسان به مداوا نرسید علت آن ا...
شعر غریبانه از هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 41KPřed 13 lety
غریبانه بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟ ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست همین ...
شعری از هوشنگ ابتهاج با صدای شاعر
zhlédnutí 6KPřed 13 lety
هـــــوای آمدنت دیشبم به ســـــــر می زد نیــــــــــامدی که ببینی دلــم چه پر می زد به خواب رفتم و نیلوفـــــــــری برآب شکفت خیال روی تو نقشی به چشـــــم تر می زد شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست هـــــزار وسوسه ام چنگ در جـــــگر می زد زهی امید که کامی از آن دهان می جست زهی خیـــــال که دستی در آن کـمر می زد دریچه ای به تماشـــــــــای باغ وا می شـد دلم چو مرغ گرفتــــــــــــــار بال و پر...
چند شعر از هوشنگ ابتهاج با صدای شاعر
zhlédnutí 66KPřed 13 lety
این اجرا از اشعار هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر مربوط به سال ۱۳۵۱ میباشد قدر مرد ترانه رحیل چشمی کنار پنجره انتظار
شعر کاروان(گالیا) هوشنگ ابتهاج با صدای خود شاعر
zhlédnutí 26KPřed 13 lety
دیرست، گالیا! در گوش من فسانۀ دلدادگی مخوان! دیگر ز من ترانۀ شوریدگی مخواه! دیرست، گالیا! بهره افتاد کاروان. عشق من و تو؟ . . . آه این هم حکایتیست. اما، درین زمانه که درمانده هر کسی از بهرِ نانِ شب، دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست! شاد و شکفته، در شبِ جشن تولدت تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک، امشب هزار دختر همسال تو، ولی خوابیدهاند گرسنه و لُخت، روی خاک. زیباست رقص و ناز سر انگشتهای تو بر...
عاشقانه/ هوشنگ ابتهاج
zhlédnutí 4,9KPřed 13 lety
در بگشایید شمع بیارید عود بسوزید پرده به یک سو زنید از رخ ِ مهتاب ... شاید این از غبار ِ راه رسیده آن سفری همنشین ِ گم شده باشد ..... بسترم صدف خالي يك تنهايي است و تو چون مرواريد گردن آويز كسان دگري
اوایل دهه شصت هم البوم نوار دو کاسته ای بنام تا صبح شب یلدا پنتشر گشت .
عاالی
منو برید به دهه شصت ، سالها با این کاست رشد کردم❤
من با کاست دفتر عشق بزرگ شدم و از بچگی همیشه تو خونمون صداش بود و هست 😊😊😊
برای صادق ، برادر جوانم که زود رفت و مرا تا زنده ام سوزاند 🕯️🕊️
بله جای دیگری بدنبال وطن فروشان نگردین ایرانیان عزیز وطن فروشان ما در همینجا عکس دسته جمعی گرفتن مثلا انقلابی بودن برضد شاه قیام کردن از روسیه هم تغذیه میشدن خیلی روشنفکر بودن دو دستی تقدیم کردن به اخوندها بفرما ما را هم یکی پس از دیگری به جوخه اعدام ببر مغز را میبینبد در این کنونیستها
I have been looking for this for years
Thank you for all your choices of classical music with Ebtehaj poetry readings, they are such great fit with the content.
بیار ساقی از بهر دفع خمار شراب از خمی ده بمستان زار. یادش پایدار
آه از آن رفتگان بی برگشت 💔🥺
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری باتفاق جهان میتوان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سّر دلش در زبان گرفت حافظ،شبتون آروم💚🙏
مرغ شب خوان که با دلم میخواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهوان گُم شدند در شبِ دشت آه از آن رفتگانِ بی بازگشت…
اينست نمونه هواست ونكاه ساىه دفاع المحرومات ىادش
با یه خاطره گم شده ....
یادشون همیشه جاودان
شاهکاره . روح ابتهاج شاد . خیلی باشکوهه . اول شعری بود که ازش حفظ کردم . موسیقی چکناواریان هم خیلی به این اجرا عظمت بخشیده . م.پ. اصفهان . ایران . مرداد ۱۴۰۱
کیوان ستاره بود -
عالی عالی عالی
آقای ابتهاج! اکنون وضعیتی که تو به دروغ در این شعر آن را چنین بزرگنمایی می کنی هزاران هزار بار بدتر از این شعر توست. چرا صدایی بر نمی آوری و دست در بغل ( محمد علی ابطحی) به انداختن عکس عاشقانه و در بغل کشیدن قدرت اکتفا کرده ای؟ آیا فصدت از این شعر فقط جایگزین کردن سیستم افتضاح جمهوری اسلامی بجای یک سیستم پیشرفته تر که مردمش در صلح و آسایش و آرامش زندگی روز و شب شان می گذشت بود که اکنون در گوشت ای مرده وار مردگی میکنی؟ شرم بر شاعرانی که با قدرت همراه و همسفره میشوند.
لعنت بر پدر و مادرش
درود و سپاس بابت انتشاراین مجموعه ولی سانسور تقریبا نصف کاست اولیه لطمه زیادی به کل این اثر ارزشمند زده
💙💙
من ترجمه کردی سورانی این شعر را شنیدم و این اولین بار بود که اسم استاد هوشنگ ابتهاج به گوشم خورد خوش بحال فارس زبانان که چنین گنجینه ای در این عصر دارند.
بفرمائید دم نوش آویشن دارما!.. 😀
czcams.com/video/eaxk7rsxrWA/video.html
هر چند صدای بلند موسیقی آزار دهنده است ولی شعر چنان زیباست که ارزش دهها بار شنیدن را دارد.
این که صدای سایه نیست
صدای ایام جوانی ایشون هست .
یادش گرامی
حیف که درزمان آریامهربزرگ رفتی تو حزب توده ای های همیشه خائن همراه شجریان خائن خیانت کردیدبه اندازه خودتون به ایران وایرانی آخرشم به غلط کردن افتادیدبه یک ایران وایرانی مدیون هستیدباضرباتی که زدیدباشب شعرراه انداختن ها وامثال داریوش مرضیه مرجان فریدون فروغی ملت رابه مسلخ بلاکشیدید.
شعر 'سرود بهار" از مادرم "بدری ترویج" را با صدای خودشون که در یوتوب است از نیویورک تقدیمتان میکنم. ایشان از بستگان ملک الشعــرای بهــار هستند. چند شعر دیگر هم در یوتوب دارند. Badri Tarvij czcams.com/video/Y4ERRYNkmnQ/video.html ۱۲ سال پیش به تقاضای مامانم با دوربین بدنبالشون رفتم و ویدیوئی از درختهای شکوفه گیلاس که در همسایگی مامانم بود گرفتم. هر سال میگفتن نسرین جان منظـــره این درختها مستم میکنه.
درود بر استاد بزرگترین شاعر و غزل سرای معاصر ایران
اخه اگه سبک ترکی قلم به دست شوند برای بافتن فرش، دیگه سرانگشتاشون زخم نمیشه😀
چرا به من میگن باز نگشتی؟! مگر می شود من از من جدا باشد؟! و یا ز متضاد من اقتضا شوم جور دیگر؟ بی هیچ استناد و صورت علمی مبحثی را گسترش دادند در ذهن های آدمیان که انگار، چرا به سایه ی انسان زندگی ندارند و روح را فقط به مرگ خلاصه دارند به بعد؟! و بتهون را حاضر می بینند یا سایه و روحی را که به عالم معلومات از دست خدا گرفته اند باطن و نوالم و نبشته نت ها و اشیاء را مخلوق پوشاندند به ظاهر من تنی که عامل و حاضر به تصدیق خدا به راست انگاری مقصودم که نشود خطای چشمی که خدای را بتهون نبینی ی موقع!
بسیار زیبا و عالی
ضمن سپاسِ ؛ لطفاً قول بدهید که ظرفِ روزهای آینده ، کلِّ نوار را بطور کامل همراه با ترانه هایی که لابلای اَشعار است ، منتشر فرمایید
عمر پربرکت استاد ابتهاج، به بلندای آفتاب عالم افروز باد 🙏 آمین 🙏
خودش گنجی است
سایه ات بر موسیقی و شعر مستدام باد 🌱
با درود صدای بلند موسیقی با همه خوبی ان مزاحم بهتر شنیدن اشعار این استاد بود ،تندرست باشید
قلب گفت استاد از اندرون غم قلبش میسراید و چه زیبا میگوید....
Payande va sarfaraz bashid ba drood az shoma va soryaned bozorg jenabe Sayeh.
حیف که اهنگ اموره رو در نوار سانسور شده در نوار اصلی اهنگ زیبای اموره بعداز شعر فروغ میامد که در اینجا بریده شده
روحش شاد سپاس
اهنگ صداش زیاده
استاد واقعا اشعارتون ی حس عجیب درونی با آدم برقرار میکنه واقعا اشعار پر محتوا و عالی سروده شده آدم احساساتی میشه ممنونم
Drod bar shuma ,ustad buzurgwar ❤️
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد تا شرح ان دهم که غمت با دلم چه کرد خون میرود نهفته از این زخم اندرون ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت داغ محبت تو به دلها نگشت سرد من برنخیزم از سر راه وفای تو از هستی ام اگر چه بر انگیختندگرد روزی که جان فدا کنمت باورت شود دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت کی می رسند خانه برستان خوابگرد خونی که ریخت از دل ما سایه حیف نیست گر زین میانه اب خورد تیغ هم نبردبگذر شبی به خلوت این همنشین درد تا شرح ان دهم که غمت با دلم چه کرد خون میرود نهفته از این زخم اندرون ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت داغ محبت تو به دلها نگشت سرد من برنخیزم از سر راه وفای تو از هستی ام اگر چه بر انگیختندگرد روزی که جان فدا کنمت باورت شود دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت کی می رسند خانه برستان خوابگرد خونی که ریخت از دل ما سایه حیف نیست گر زین میانه اب خورد تیغ هم نبرد
عالی ممنونم
با سپاس فر وان إستاد از إشعار زيبا وصد ا دلنشين شما إستاد بز ر گر وار
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم...
یک دنیا ممنون بخاطر آپلود این شعر و دکلمه ی زیبا