قصه ظهر جمعه - داستان خوشبختی
Vložit
- čas přidán 5. 04. 2017
- قصه ظهر جمعه "داستان خوشبختی" داستانی بسیار جذاب از سری قصه ها و داستان های پندآموز گذشتگان ماست که با گوش دادن به آن می توان لحظات مفرحی را برای خود و خانواده رقم زد.
قصهٔ ظهر جمعه باقدمت ترین برنامه "رادیو ایران" است که از سال ۱۳۱۹ تا به امروز ادامه دارد. این برنامه پیرامون داستان، قصه ها و افسانه های ایران، هر ظهر جمعه به نقل قصهای منتخب میپردازد.
قصه ظهر جمعه توسط فضلالله مهتدی معروف به صبحی بنیانگذاری شد. صبحی حدود ۲۴ سال قصه گویی این برنامه را بر عهده داشت. پس از او به ترتیب علی جواهرکلام، ایرج گلسرخی، حمید عاملی و مصطفی موسوی گرمارودی هر یک از چند ماه تا حداکثر پنج سال، گویندگی این برنامه پر شنونده رادیویی را بر عهده گرفتند. آخرین قصه گوی این برنامه محمد رضا سرشار رضا رهگذر برای ۲۴ سال از ۲۲ بهمن ۱۳۶۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۸۴ راوی داستانها بود.
#نغمه_فاخته
#Naghmeye-Fakhteh
#قصه-ظهر-جمعه
#داستان-خوشبختی
به کانال ما در تلگرام بپیوندید
telegram.me/joinchat/BRps4z81...
یادش بخیر روزهای جمعه از رادیو گوش میکردیم سال های دهه شصت 😢😢😢😢😢چقدر زود گذشت کاش اون دوران نمیگذشت و بزرگ نمیشویم
یا خدا ...... این آهنگ من را پرت کرد به دوران بچگی . .... اشک هام اومد اما چرا .. یا اون دوران که با مامانم می شستیم دور رادیو گوش می دادیم..... دل تنگ اون روز ها شدم
یادش بخیر با صدای گرم گوینده داستان
سلام من وقتی برنامتونو تو یوتوب پیدا کردم هر شب با داستان های شما می خوابم باصدای شما خیلی خاطره دارم ممنونم از برنامتون
یادش بخیر
کاش هنوز ادبیات مردم ما از این قصه ها الگو میشد
یادش بخیر چقدر زود گذشت😦😦😦😦
واییی چه کار خوبی..... دلم واقعا تنگ شد
بادرودوخسته نباشید.بجزآهنگ که خوب نیست همه چی عالی
سلام من به همه خیلی خوب بود خیلی آلی بود
داستان های قبل از انقلاب عالی وبعد از انقلاب خوب بودند.بخاطر هنرمندان بوده است.
خیلی عالی بود درست هست نه خیلی الی بود
آتوسا ایرانی
👌
خوب بود واقعا من کوچک بودم با پدرم با قاطر از کوه هیزم میاوردم سال 64 بعد شاید ماشین بیاید یک ساعت یکی رد بشود بعد ما فقط یک رادیو کوچک داشتیم به پدرم گفتم رادیو بده به من باقاطر میام تو با ماشین برو اخ از روزها
اونموقع من نوجوان بودم و هميشه دمباله گير اين برنامه. زندگيمان ساده و مكاني براي دنياي مجازي و دور شدن آدمها از هم نبود، نسل بينوايي بودیم که با جنگ دستو پنجه نرم میکردیم و مرگ را در نزدیکی خود تجربه…
خلاصه چه زود گذشت
مادرم بود و پدرم و دغدغه سختیهای زندگی ناممکن
الان من پنجاهو دو سال
پدر و مادر رفتند
و
آدمها از هم دووووور
من در یک قاره و خانواده در قاره دیگر
خدایا عاقبت نسل آینده را بخیر کن🙏
بسیار زیبا و عالی بود ،در صورت امکان آرشیو کامل قصه های ظهر جمعه باشد ،ممنون خواهم بود
سلام دوست عزیز
تقریبا تمامی قصه های ظهر جمعه که تا کنون پخش شده در کانال نغمه فاخته قرار گرفته
شما قصه ظهر جمعه و naghmeye fakhteh رو سرچ کنید میتونید همه قصه ها رو بشنوید
سپاس
عالی عالی بود
۶سال پیش......!!!!❤️❤️❤️
💚💚💚
خدا بهتون برکت بده. حالم خوب شد.
من مدتی است که در اروپا زندگی می کنم، دلم برای اینا تنگ شده بود
داستان خوبی بود
خيلى جالب بود . اين به قصهء بچگيهايمان ميماند . كاش دنباله اش را بگذاريد . سپاسگزارتان هستم 🙏
۴۰هزار بازدید..لایک چرا کمه؟واقعا لایک دارن...
صدای این مرد بسیار زیباست.....
ولی متاسفانه دهه شصت همه ی خاطراتشون با زجر و نداری و بدبختی سپری شد و بجای اینکه بگن یادش بخیر باید بحال بدبختیشون گریه کنن😔
ادامه داره یا داستان همینجا به پایان رسید؟؟
بعضیها متوجه نیستند این حکایات افسانهای اند و برای سرگرمی نسل دهه شصت. اینجا هر چی از دهنشون میاد میگن.
من که آخر داستان نفهمیدم بمعنی بود
چه عرض کنم
این اقاهه اسمش چی بود
رضا رهگذر
یعنی اینکه اروپا جای خوبی نیست و قدرت آمریکا و اروپا وکشورهای متمدن از دانش جند بچه دهاتی بیسواد پاکستان و بنگلادش و نپال و خلاصه کشورهای جهان هجدهم بوجود آمده.. کس وپرتهایی که اوایل انقلاب میگفتند و حرفهای دایی جان ناپلئون که آقا کار کار انگلیس هاس که مثلا همسایه ما به زنش خیانت کرده...یا بچه پسر عمه ام امسال رفوزه شده... گوش کردن به این حرفها شرم آوره و مایه خجالت چه برسه به بازگو کردن در رسانه های عمومی... چقدر فرو مایگی!!!!!!!
عجب قصه چرتي بود! از همون بچگي داشتند مغزمونو شستشو مي دادندو ما متوجه نبوديم!
Mitra Ahora g
همین داستانهای مزخرف و دروغ بود که امثال ما را مجبور به ماندن تو فلاکت خونه ایران میکرد و قدرت دل کندن از وطنمونرا ازمون گرفت. ولی خوشبختانه با کلاه برداری که هموطنهای عزیزم روی من انجام دادند وهستی منرا بالا کشیدن مجبوربه ترک خاک شدم و حالا تنهاافسوس من عمر هدر رفته من تو ایرانه. ای کاش زودتر زندگی منا بالا میکشیدن تا با ترک وطن مزه زندگی وعشق ومحبت راباتمام وجودم حس کنم.
عزیزم من توی اروپاهستم واصلاهم اینجابرده داری واین حرفهانیست. اگه دوست داشتی بیاجات خالیه.
داستان مذخرفیه😞
soheila khamisi
بیشتر جنبه نوستالژیک داستان مدنظر بود دوست عزیز
Soheila khamisi dastan ayaneh vaziyate maeshati va eghtesadi va farhangi zaman khod ra monakes mikonad 🌼🌼🌼Rouze shoma khosh