داستان خدا بهم رحم کنه با این عروس .. ! ، واقعی و ارسالی از طرف شما ، تک قسمتی ، پادکست و ولاگ فارسی
Vložit
- čas přidán 18. 05. 2023
- سلام دوستای عزیزم با داستان خدا بهم رحم کنه با این عروس .. ! ، که تک قسمتی هم هست در خدمتتون هستم که واقعا ارزش شنیدن داره ، پیشنهاد میکنم از این پادکست و ولاگ فارسی حتما دیدن کنید ❤️❤️❤️
.
.
دوست های خوشگلم ممنون میشم اگر از ویدیو خوشتون اومد ویدیو رو لایک کنید و نظراتتونو برام کامنت بزارید و اگر دوست دارید هر وقت ویدیو میزارم متوجه بشید رو لینک زیر بزنید 👇 و سابسکرایبم کنید ☺️ و بعد از زدن گزینه سابسکرایب زنگوله کنارشم بزنید و گزینه همه رو فعال کنید 😍 👇
/ @roozmareginarges
از کانال آشپزی هم دیدن کنید دوستان 👇👇👇
/ nargesghasemi
لیست داستان های جذاب و پربازدید که پیشنهاد میکنم حتما نگاه کنید دوستای گلم 👇👇👇
داستان مادربزرگم :
• داستان مادربزرگم
داستان ترسناک و واقعی زندگی لعیا :
• داستان ترسناک و واقعی ...
داستان واقعی شهلا :
• داستان واقعی شهلا
داستان های کوتاه و تک قسمتی :
• داستان های کوتاه و تک ...
داستان واقعی زیور خانوم :
• داستان واقعی زیور خانوم
#داستان
#داستان_واقعی
#پادکست
#ولاگ
#ولاگ_روزانه
#ولاگ_ايراني
داستان
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک
داستان ترسناک واقعی
داستان ترسناک واقعی جن
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
پادکست فارسی عاشقانه
پادکست فارسی کتاب صوتی
پادکست ایرانی
قصه های فارسی
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های ترسناک
قصه های ترسناک واقعی
قصه های غمگین
داستان های غمگین عاشقانه و گریه دار
داستان های عاشقانه غمگین واقعی جدید
داستان های زیبا و آموزنده
داستان های زیبا و با مفهوم - Zábava
اینم لینک ویدیو داستان زندگی من 👇
czcams.com/video/O-3OP2yNoR4/video.html
مهم اینه که پسرتون توی زندگیش احساس خوشبختی کنه ،مادر بودن یعنی حتی اگه بچه ات کنارت نباشه از خوشبختیش شاد باشی و ذوقش رو بزنی
زندگی خودتو بکن عزیزم همین که پسرت سالمه خدارو شکر کن الان همه همینطورن
مرسی نرگس عزیز خیلی دلم برای این مادر سوخت خدا بهش آرامش بده و خدا وجدان عروسهای اینچنین رو کمی بیدارکنه و به پسر ضعیف این خانم کمی اعتماد به نفس و اراده بده چون هرکس در جایگاه خود عزیز هست پدر،مادر ،خواهر وبرادر و همسر و قرار نیست یکی را به خاطر دیگری زیر پا بگذاریم ❤
عزیزم عروس ما هم همینجوری هستش یه بار طلاق گرفته بوده و حساب همه چی در زندگی مشترک دستشه حتی رفت یه شهر دیگه که از ما دور باشه... منتها مادر من با وجود مخالفت از همون اول باهاش رابطه دوستی انداخت و اصلا بروش نیورد که بدش میاد ازش.... الان هر چند وقت یه بار دست بچه هاشو میگیره و میاره خونه مادرم چند روزی هم میمونه
خیلی ممنون آموزنده بود
وای خدا چقدر ناراحت شدم،امیدوارم خدا یه غیرتی به پسرتون بده از اون عروس که هیچ انتطاری نمیشه داشت
Thank you Narges Joun 🙏❤️❤️❤️
سلام به خواهری وهمه دوستان گروه انشالله هیچ خونه ای توش غم نباشه همه آرامش داشته باشن
نرگس جان عالی بود::))
خدا نصیب نکنه 😔
بسیار عالی ممنون از ستاره خانم عزیز که داستان زندگی خودشون رو برامون بازگو کردند . یه نکته خوبی اشاره کردند که به خودمون هیچوقت مغرور نشیم،💞💐
نرگس جان عالی بود❤
گل گفتن مغرور شدن به هیچ یکی از چیزهای که داریم درست نیست همیشه از این خصلت بد می ترسم
میبینم که بعضیها با مغرور شدن چگونه شکست خوردن
دستتون درد نکنه ✋️👏
سلام نرکس جان وستاره جان خداوند کمک تان کند
خسته نباشین نرگس جان
عالی بود قربان اون زبانت
سلام خانم قاسمی خسته نباشید ممنون 🇮🇷🙏😘✌️❤️
نرگس جان خيلي دوستداشتني هستيد ممنون
Thanks 🙏🌹👍
ممنون نرگس جان ❤❤❤❤❤❤🙏🏻🙏🏻🙏🏻
به نظرم بجای احساسی برخورد کردن وقتی قراره قضاوت کنیم،نباید حرف یک نفر رو فقط گوش بدیم،بلکه باید پای صحبت هردو بشینیم و ببینیم نتیجه چی میشه
شاید اگر پای صحبت شیوا هم مینشستیم,الان از شیوا حمایت میکردیم
در کل برای این خانواده طلب آرامش دارم از خدای متعال،به هرحال هر اشتباهی که بوده توسط هر دو طرف،میتونه با مشاوره درمانی ممتد،بهتر بشه
یک نکته طلایی از مادربزرگم
اگه میخوای پسرت رو داشته باشی هوای عروست رو داشته باش وبهش محبت کن
نکته این داستان دقیقا همین بود که هیچ کس بهش اشاره نکرد و همچنین این مادر محترم
@@yummyfood3160 گاهی اوقات شرایط بقدری بغرنج و غیر قابل تحمل میشه که فکر کردن به این گزینه احمقانه به نظر میرسه
چقد خوب که این مسئله رو ياد آوری کردی فهیمه خانم...کاملا با نظرتون موافقم گر چه با عروس و دامادی که معیارهای ما مادر و پدرهارو نداره سخته که مهربون و خوب باشیم.....
ممنون نرگس جون خسته نباشی عزیزم❤
تشکر نرگس جان. ستاره خانم خدا رو شکر بچه هاتون سرزندگیشون هستند الهی سلامت باشند. بلاخره تو هر زندگی یک کم و کاستی هست باید قبول کرد. امید وارم خدا عاقبت همه مون رو به خیر کنه. 🤲آمین ❤️
امیدوارم خدا دل عروستونو نرم و پر از محبت کنه ستاره خانم🙏
مرسی نرگس جون😍
با تشكر از نرگس خانم عزيز😊❤❤❤😊
کلا اینروزا زیاد نباید از بچه ها توقع داشته باشید بیان و سر بزنن. کلا لچه بدرد نمیخوره
با درود فراوان
صدای شما آرام بخش این روزهای پر غم و غصه ماست .
لطف دارید🌹
مرسی نرگس جونم از بیان دلنشینت ایشالا که برای ستاره خانم بهترینها باشه و به خواسته دلشون برسن و پسر عزیزشون بیشتر بیاد پیششون 🌹🌹🌹🌹
انشالله تمام جوونا خوشبخت باشن
نرگس جان خسته نباشی سرگذشت قشنگی بود تا سرگذشت بعدی که با صدای قشنگ شما گوش کنم 🌷🌷👍👍
ممنون عزیزم ❤
Mesle hamishe aliìii
ستاره خانم انشاالله تنشون سالم باشه 🤲🙏😍
❤❤❤❤❤
Hälsningar till alla kära och ärade iranier,
vi iranier är verkligen det mest ärade folket i världen
❤❤❤❤❤❤❤❤
Sağ ol güzel kardeşim.
@@amirhajijafari3798 درود امیر جان
دوست عزیز اصلا متوجه نشدم
و بی شک غمگین ترین مردم دنیا
اونهم در این جمعه سیاه
خیلی عالی بود 🌹
چقدر سخته ولی چه میشه کرد
خسته نباشی نرگس جون خدا کنه این خانم به زودی به آرزوش برسه سخت پدرومادر اینهمه سختی وتلاش بکنند برای راحتی ورفاه فرزندشون بعد اونها با یک انتخاب وازدواج عجولانه پدرومادر ناديده بگیرند و به آرزوهای که پدرومادر دارند براشون عمل نکنند
نرگس چون ممنون از این سرگذشت که با صدای شیرین تون برامون تعریف کردید ستاره خانم خدا رو شکر کن پسرت سالمه داره زندگیشو میکنه همه زندگی ها بالاخره یک مسایلی درش هست
عروسه سنش بالایه قاپ پسرشون رو دزدیده ازدواجشون غلط بوده
عزیزم فکر کردی بچه برای مادر و پدر میمونه عشق یکطرفه بین مادرپدرو فرزند به وضوح مشخصه یه کمی روی خودتون کارکنین انشالا با آرامش زندگیتون رو بگذرونین ❤❤❤
سلام نرگس خانم عزیز مرسی که داستانهای قشنگ را برای ما تعریف میکنید. البته شما خیلی زحمت میکشید تا یک داستان را برای ما شنوندگانتون تعریف کنید خیلی متشکرم
از محبت شما عزیز نازنین...واقعأ احسنت بر شما وخسته نباشید گلم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلامت باشید عزیزم🌹🌹🌹🌹
ممنونم نرگس جون از به اشتراک گذاشتن این داستان جذاب
@@noshinnorouzi9782 🙏🏻🌹
❤
💐💐💐
حالا من منظور شیوا خانم نیست .ولی پناه میبریم بخدا از زن و مرد با همچین اخلاقی که کاری میکنن پدر و مادر ها غصه بخورن .افسوس
❤🌹
واقعا ناراحت شدم از این نمونه عروسا زیادن منم زن داییم همینجوریه داییمو سالی یه بار میبینیم اگه مراسمی باشه
چقدرغصه این مادر نازنیین را خوردم 🥲امیدوارم خدا دل این عروس را کمی صاف و پاک کند .خودش هم مادر است از عاقبت روزگار باید بترسه.. بانوی نازنیین براتون دعا می کنم ❤️با آرزوی این که پسرتون کمی قوی بشه و از حق خودش دفاع کنه.. اون شما را دوست داره ولی نمی دونم چرا از همسرش این همه ترس و واهمه داره دلم براش می سوزه ! نرگس عزیز مثل همیشه سپاس از این بیان شیرین همدم تنهایی منم هستی خانم گل با این داستان های اموزنده و زیبا و دلنشین به خاطر بیان و تعریف بی نظیر و عالیت ❤️❤️🙏🙏🙏
ممنون از ستاره خانم❤ و تشکر ازنرگس جان بابت زحماتتون⚘⚘⚘
وای وای وای😔
ستاره جان ، از لحظه ای که دارم این داستان رو گوش میکنم اشک میریزم .مگه میشه سرنوشتها انقد بهم شبیه باشه؟!!!
تنها تفاوتش اینه که مادر من تحمل نکرد و چند ماه پیش عمرش رو داد به شما. الان عالم و آدم منو مقصر فوت مامانم میدونن
نمیدونین چه عذابی دارم میکشم. ازتون میخوام پشت پسرتون رو خالی نکنین. به هر وسیله ای شده ازش بپرسین که آیا واقعاً خوشبخت هست یا بخاطر معذورات اخلاقی یا دلسوزی به شیوا مجبور به ادامه اون زندگیه اجباریه؟!!!
منکه فقط چوب احساسات بیخودمو خوردم. شک ندارم کامران هم دقیقاً مثل منه!
یه اشتباهی کرده الان تاوانش رو ۴نفر دارن میدن.بیشتر از همه هم خودش تو عذابه!
کمکش کنین جای اینکه تنهاش بذارین. نشه مثل من یه بچه هم بیارن اوضاع بدتر بشه.
در اين جريانات شما نقش يك تماشاچى داريد و گرنه بيشتر به ديدار بچه هايتان مى رفتيد كار شما فقط نشستن در خانه و گوش دادن به داستان نيست به ديدار پسرتان برويد هرچند عروس را خوش نيايد به خانه دخترتان سر بزنيد و كمك حال او باشيد
با تشکر از سرگذشتها ی قشنگی که برامون تعریف میکنید .
چه انتظاری داشتن از عروسشون وقتی از اول همه جوره مخالفت ها و ناراحتی ها و دیده بود از خوانواده داماد
ÖNSKAR DIG BÄSTA
❤❤❤
سلام خدایش خیلی سخته این مادر رو درک میکنم چون خودمم ی مادرم وپسردارم خدا همچین عروسی رونصیبرهیچکسی نکنه
برام خیلی جالب بود که فقط یک نفر از این عروس طرفداری کرد، بر فرض مثال اگر این آقا پسر قبلا ازدواج کرده بودن و جدا شده بودن و یک فرزند داشتن و از همسر آیندشون 10 سال هم بزرگتر بودن ، اگر میخواستن با ی دخترخانوم که هیچ ازدواجی نداشتن، ازدواج کنن به هیچ وجه اشکالی نداشت، ولی حالا که برعکس شده از الف تا ی غلط هست،
میدونین چیه ، منم کاری به بدو خوب عروس خانم ندارم، اما همین عروس اومده رک و راست همه چیزو تعریف کرده، که ۹ سال از پسرشون بزرگتره، از اینکه راحت و خندهرو بوده و خودش بوده ،در روز دیدار با خانوداه کامران، مادر کامران نارحت شدن.. و اینکه حتی روز عروسی هم دخترشو با خودش برده تو مجلس… این یعنی صداقت .. و اینکه اگه مادر کامران دیگه قبول میکرد که ایشون خانم پسرشون هستن و سعی میکردن که بهش محبت کنن، قطعا ایشونم بدون استرس اجازه میدادن که پسرشون باهاشون در ارتباط باشه… ما همه زنیم، باید به همجنس خودمونیم رحم کنیم، به حد کافی همه چیز برعلیهمون هست، قانونی پشتمون نیست ، دیگه خودمونم به خودمون رحم نکنیم؟؟ مادر کامران شما باید قبول کنین که پسرتون خانمشو دوست داره، حتما هم باهاش خوشبخته ، اینکه بچهدار بشن یا نشن به خودشون مربوطه، فرزندتون هست، اما آزادش بزارین… اگه دوسش دارین ..
قطعا عروستون هم آدم بدی نیست, اونم به عنوان یک زن سختی کشیده، اگه نه چرا باید زندگیش از هم بپاشه و با یک بچه به خونه پدرش برگرده؟؟ ما زنیم ، اگه خودمون هوای خودمونو نداشته باشیم هیچ مردی به ما رحم نمیکنه 😢
در ظمن من به خودش هم کامنت دادم ولی خاله جون میگن آنت خونه جدید خیلی سخت میگیره برا همین من از شما خواهش کردم باز هم متشکرم❤❤
ستاره جون همدردت هستم
امیدوارم خودشون با هم خوب باشن
LIKE🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
وا عروس ب این خوبی شما لیاقت ندلشتین حتماً 😮😊
❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥰🥰🥰🥰🥰💯💖💖💖
حالا خدا کنه با پسرت خوب رفتار کنه
اميدوارم آرامش به زندگيت سرريز بشه و پسرتون زودتر پدر بشن كه حداقل روزنه اى از حس وعشق ورنج مادر نسبت به فرزند ودرك كنه......❤
خدا نکنه اینجوری داستان خیلی بدتر تموم میشه. مطمعن باش شیوا همین رو میخواد.
چه داستانی بود.الان دوره فرق کرده زن سالاری شده این داستان در ایران بوده در کشور خارج پسر و مادر خیلی کم میبینند وقتی ازدواج میکنند
به نظر من نتیجه غرورش نسبت به پسرش رو ندید! نتیجه ی زجر و التماسش و به زور بچه خواستنش رو دید! نباید چیزی رو به زور از خدا خواست! اخرش نه دخترش موند براش نه پسرش!
داستانقشنگیبوددوناراحتکنندهستارهجانزیادبهتودتسختنگیرانشاللهتوزندگیخودشخوشوسلامتباشن
❤❤❤❤❤درود به شما
❤❤❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤درود به شما
❤❤❤❤❤❤❤درود به شما
لایک اریأیی
متاسفم برای این پسر
خیلی ممنون ولی دوست عزیز بنظر میاد شما حساسیت و علاقه بیمارگونه ای نسبت به پسرتون فقط دارید در حالی که دخترتون در شهر خودتون زندگی میکنه شمای مادر به گفته خودتون ماهی یک بار هم بهش سرنمیزنید دو تا نوه دارید کوچکترین مهری نسبت بهشون در بیانات شما مشهود نیست کمی نرمال تر احساسات خودتون رو بالانس کنید روایت کاملا یکطرفست و ما صحبتهای عروس و پسرتون رو نداریم ولی همینکه یک هفته بیمارستانی شدین😳😳😳روز نامزدی دوبار حالتون بهم خورد😳😳😳ایییییین حجم حساسیت ابدا نرمال نیست عزیزم هرکسی جای عروستون بود سعی میکرد زندگیش رو از این احساسات مخرب شما دور نگه داره اتفاقا بنظر من همسر پسرتون زن باسیاست و پخته ای هستن شما هم اگر پسرتون رو دوست دارین،همینکه میبینید خوشبخته خدا رو شاکر باشید و کمی هم به دختر و نوه هاتون برسید تا کمترفکر و خیال بیاد سراغتون!!!!موفق باشید.....🌹💐
پدر و مادرهای ایرانی فقط عاشق فرزند پسر هستن،
خانم ستاره خودش باید رفتارش رو تعقیر بده که شیوا وکامران دوباره اعتماد کنند وبیشتر برای دیدن خانواده بیان برای خانم ستاره که یه مادره خیلی سخته ولی این انتخاب پسرش بوده و کاری نمیشه کرد
سلام نرگس جون خسته نباشی میشه یه پیغام از من برا حاله عفی ببری من میخاستم بگم لطفا به خاله عفی بگین یه خیاطی ساده وبدون الگو به ما آموزش بده تا ما هم بتونیم یه لباس ارزون وراحت برا خودمون تهیه کنیم ممنون میشم از زحمتی که بکشین ظمنا من کانال خودت وسنگین جونو مامان عصمت و خودتو با تمام عشق و علاقه نگاه میکنم ممنون از زحمتی خوب همتون خدا نگه داشتن باشه❤❤❤❤❤
چشم عزیزم ❤
❤❤❤❤❤💜💜💜💜💜💜💙💙💙💙💙💙💜💜💜💜💜💜❤️❤️💙💙💜💜💜
Shiva alan 47 salesheh . 34 saledh bodeh ezdvaz kardeh 13 salam ham hast k ba haman alan 47 salesheh .digeh nmitonh bacheh biareh
وای چقدر دلم سوخت برای این مادر. اگه پسر من این کارو بکنه آقش(عاقش)😂 میکنم
ستاره خانوم عزیز .خداروشکر کن که سر خونه زندگی خودشون هستن و زندگی میکنن و دعوا ها و کش مکش های جداشیم و واست نمیارن که استرس بگیری ..بخدا قسم من از خدام بود بچه هام زندگی کنن خوشبخت بشن سالی یک بار یا دو بار بیان خیلی چیزها هست نمیتونم اینجا بگم ولی به این فکر کن هفته ایی یک بار می اومدن استرس و دعواهاشون بود خوب بود؟؟؟؟؟؟خدا رو شکر کن که موفق هستن .کاش کامنت منو بخونی و اروم بشی .❤❤❤❤❤❤زندگی همینه ستاره جان همش ی چیزی کمه
داداش منم ۱۵ سال بامادرم قطع ارتباط کرد بعد ۱۵ سال چنان ابراز پشیمونی کرداز ازدواجش ولی خب پا دوتا بچه وسطه.نمیشه جدابشه
باید کاملا ستاره خانم و کل خانواده روابطشان رو با پسر شان قطع کنن و حتی به محل دیگری بروند و هیچ آدرسی به اونها ندن ومننت نکشن بدان خودش پشیمان میشه .من در خارج زندگی میکنم و اینجا اینقدر که در ایران دنبال بچه هاشون هستن اینجا اینطوری نیست پس از ۱۸ سالگی چه دختر ویا پسر کار پیدا میکنن و میروند دنبال زندگیشان و اغلب کمکی هم به آنها نمیشود ولی مزاحم والدین هم نمیشوندو اگر کمکی خواستن بدون توقع هست و والدین هم توقع چندانی از فرزندانشان ندارند.پس خوبه که رهایشان کنید و به فکر خودتان و همسرتان باشید و وقتتان در در جاهای دیگه پر کنید.و تا هنگامی که خودشان نخواستن آنجا نروید پسر شما بچه نیست
کاملا موافقم
با تشکر از شما و برای ستاره خانم دلم سوخت از خدا بچه خواست خدا هم ارزوش براورده کرد ولی گنارش هم ی پیاله ... گذاشت گفت بیا ببیین اینم بچه بی وجود و بی شعور ولی به دختر مردم ربطی نداره اون عروس توقع هر چیزی را باید داشت اون پسر که باید مهارت و توانمندی سیاستش داشته باشه چون هر کدام جایگاه و احترام خودشون دارند ولی باید موند تماشا کرد عاقبت چه میشود مرد زن ذلیل همیشه بدبخت و بیچاره ست امیدوارم که به اگاهی و شعور برسند
عزیزم اول نباید اجازه میدادین زنی که بزرگتر باشه ازشوهرش کاربلده میدونه چجوری رو انگشتش بچرخونه پسرتون رو.حالام کار نداشته باشین بزا زندگیش بکنه.اون کاربلد و حرفه ایه
خیلی ممنون نرگس جون از شما و از ستاره خانم، انشالله که همه بدونیم که تا پدر و مادر هستن قدرشون را بدونیم و در کنارشون باشیم، امان از اون روزی که خدایی نکرده از دستشون بدیم هیچکس تو این دنیا پدر و مادر نمیشه و هیچ عشقی زیباتر، پایدارتر و قدرتمندتر از عشق پدر و مادر به بچهشون نیست کاش تا وقتی هستن این را بفهمیم.
معلومه شما عروس بد ندیدی الان این عروس چه بدی در حق شما کرده وقتی بچه ها ازدواج کردن دعا کنید که خوشبخت بشند و توقع نداشته باشید که کار و زن و زندگی رو ول کنند و به شما سر بزنند و همین که خوشحال و خوشبخت هستند خدا رو شکر کنید
اونها سر نمى زنند اين خانم كه تو خونه كارى نداره چرا به ديدن پسرش نمى ره و يا به دخترش سر نمى زنه و به نوه ها رسيدگى كنه
فکر کنم این خود عروسه که کامنت گذاشته😂
@@Sh.h.mمن خودم پیرم و توقعی از بچه و نوه نخواهم داشت و فقط از خوشبختیشون خوشحال میشم همیشه هم کار کردم زنهای قدیمی و سنتی بجای که کار مفید کنند و خودشون رو سرگرم کنند همش دنبال دخالت تو زندگی بچه هاشونند و انتظارات بیجا دارند البته منظورم این خانوم نیست کلی گفتم
@@user-pc7jv1qd9z دقیقا👍
خانم مادر شوهر شما با اين وضعيت خوب چرا اينقدر منفعل هستيد همون روز اول كه اون زن به خانه شما آمد يك جمله نظر خودتون رو بهش اعلام مى كرديد كه شما نه سنت به پسر من ميخوره و نه شرايطت و خلاص الان هم بجاى در خانه نشستن هر چند وقت يكبار دو سه روز به خانه دخترتون بريد و در كنار نوه ها و كمك حال دخترتان باشيد بعنوان يك مادر بزرگ كمى فعاليت نشون بديد و در اين حالت تنهايى و كسالت و انفعال نمانيد .
اشتباه مادرهای سنتی اینه متاسفانه،هر عملی عکسالعملی داره.اینکه جالب نیست پسر آدم با یه شخص با این مشخصات ازدواج کنه مبرهنه ولی وقتی کار از کار گذشت باید کوتاه بیاید و رفتارهای عجیب نکنید.این رفتارها پسرتونو بیشتر دور میکنه ازتون.زنگ زدنهای قایمکی و حرفای بین خودمونو اینا جالب نیست.شما اگه همسرت اینکارو باهات بکنه یا دامادت با دخترت خودت این رفتار رو میپسندید؟
ممنون نرگس جون و متشکرم از ستاره خانم این مادر دلسوز امیدوارم هرچه زودتر مشکلشون حل شه .لطفا سرگذشت های ترسناکم تعریف کنین خیلی وقته ازتون درخواست کردم نرگس جون
با عرض معذرت از خانم ستاره ،بنظر من همینکه بچه هامون در کنار هر کس دیگه ای حالشون خوبه و هیچ ضرری بهشون نمیرسه ما پدر و مادر ها باید خوشحال باشیم و کافیه زندگیهای جوانها الان پر استرسه و وقت کمتری برای خانواده ها دارن همونطور که گفتید دخترتون تو شهر خودتونه ولی باز هم کمتر میبینینشون بخاطر مشغله زندگی و کار و بچه ها بنظرم چیز غیر عادی نبود تو داستان شماعروستون هم مثل دخترتون مشغله های خودشونو دارنمهم اینه که تو ارتباطتون احترام دوطرفه هستو یک نکته اینکه مگه کسی که یبار یه زندگی رو تجربه کرده و فرزندی داره اجازه زندگی دوباره رو نداره چرا باید سرزنش بشه در اخر به این فکر کن ستاره جون حال پسرت در کنار این مادر و فرزندش خوبه امیدوارم بچه هاتون خوشبخت باشن و شما هم دیدتون نسبت به عروستون عوض بشه و مثل دختر خودتون بدونید
سلام ممنون از داستان زیبایی که لطف کردید برامون ارسال کردید و سرگذشت خودتون رو تعریف کردید
پدر خدابیامرزم روزی که قرار بود منو همسرم ازدواج کنیم یک حرف زد
گفتن که دخترم دوستش داری؟ گفتم خیلی
و بعد گفتن این اصل مهم زندگیه دوست داشتن و عشق ورزیدن به همسرت
وبعد همسرم به خواستگاریم اومدن و ما باهم ازدواج کردیم بدون مهریه ی چشم گیری گل شد مهریه ام
و بعد منو همسرم بعداز شش ماه بعداز عقد از ایران رفتیم جوری شد که دیگه قسمت نشد پدرمو ببینم و پدرم رفت
اینو بهتون گفتم که بگم
همین که پسرتون زنشو دوست داره و در کنار هم خوشن کافیه
پسرتون مرده و میتونه از خودش محافظت کنه و اگه بفهمه زنش زن زندگی نیست از زندگی خارج میشه
خودتون رو اذیت نکنید شما پدر و مادرها فرزندانی به این دنیا میارید تا یکجایی بچه ها رو میتونید همراهی کنید از یکجای دیگه نمیتونید
پس عقب به ایستید و اجازه بدین فرزندانتون تجربه بد خوب رو از زندگی بدست بیارن ما ارواح هایی هستیم که هرکدوممون سرگذشتها تجربه هایی داریم خوب و بد زشت و زیبا و...
دنیا قرار نیست با دل شما و من پیش بره آن وقت سنگ رو سنگ بند نمیشه
در نظر بگیرید که شما دختری رو از فامیل میگرفتید آیا تضمینی بود که پسرتون خوشبخت بشه؟
چه ازدواجهایی که سنتی بود و شکست خورد به طلاق رسید با وجود بچه
حالتون خوب باشه حالتون که بد باشه زندگی خودت شوهرت دخترت از ببین میره
اتفاقا من جای شما بودم رابطم رو با عروسم خوب میکردم زنگ میردم عروسمو دعوت میکردم خونم بهش احترام میذاشتم و اگه مشکلی هم بین عروس و پسرم بود حل میکردم
وضع زندگیتون خوبه اینطور که متوجه شدم برید کلاس ثبت نام کنید شاید بتونید سرپرستی پسر یا دختری رو به عهده بگیرید مثلا خیلیها مادر دارن پدرشون فوت شدن
میتونید سرپرستی مالی اون کودک رو به عهده بگیرید
گاهی باید در معنویات غرق شد و بقیه امور رو به دست خدا سپرد
اینطوری حال خودتون و بقیه خیلی خوب میشه
یک بدی میمونه یکخوبی
خوبی کنید راهی پیدا کنید به قلب عروستون ان وقت پسرتون به سمتتون میاد
همیشه میگن سر نباش دم باش
سر همیشه مغروره اما دم رو خاک کشیده میشه
دم باش و روی خاک کشیده شو از روی تواضع و بزرگی
نه از سر کوچکی و حقیری
نه سر که مغرورانه به امور و جهان بنگره
موفق و پیروز
کااااش میدونستم این شیوا خانم چکار میکنه که کامران رو اینجوری تو مشتش گرفته ،کاش ادرسش رو میدونستم میرفتم یه دوره فشرده شش ماهه برای منم بذاره 😢
پسره خودش میخواد وگرنه تا زمانی که مرد (شوهر) خودش نخواد هزارتا ترفند هم روش پیاده کنی جواب نمیگیری😊. این مادر خودش اعتراف کرد گفت پسرش تا زمانی تو خونه بوده گوش به حرف کن بوده یعنی فرمانبردار بوده بعدشم که ازدواج کرده فرقی نکرده فقط فرمانده اش عوض شده
@@e.triphaus7458 اینم حرفیه 👍🙏
همین بی ارزش جلوه دادن های موقعیت شیوا با یه بچه و مصمم بودن بر مخالفت خودشون و اینکه بعد از ازدواج هم حتی عروس رو به حساب نمیوردن منجر به این کینه و کدورت شده
با سلام. یه موقع یک عروسه مظلوم مادرشوهره مشکلی گیرش میاد و یه موقع هم یک مادرشوهره متینی مثل«ستاره» خانم عروسی پیدا میکنه که میخوان همه چیز بر وفقه مرادشون باشه.خواهرانه میگم که؛ بنظره من«ستاره» خانم شما از اول زیادی به اصطلاح عقب نشینی یا بعبارتی کناره گیری کردین، از ابتدا باید بدون توجه به اینکه عروستون چی ترجیح میده و باید حتما رفت و آمد با توجه به خوشاینده ایشون باشه، روابطتون رو با اونها بطوره مرتب(مثل رفت و آمدهایه معموله همه ی خانواده ها) حفظ و ادامه میدادین. اینکه شما با وجوده دلتنگیه زیادتون برای پسرتون؛ دعوت هم که میشین بخاطره راحت نبودنه عروستون ترجیح میدین که نرین، فقط به ضرره خودتون میشه؛ شما که اونجا برین نمیخواین که رفتار یا برخورده بدی کنین، و اگه عروستون فقط برا این ناراحت میشن که چرا شما علاقه ی بینهایت بهشون ندارین؛ با معذرت این دیگه مشکله ایشون است. خیلی اوقات: زیادی کوتاه آمدن و به خواسته دیگران رفتار کردن میبخشین ولی زیاده روی است؛ اگه ایشون همسره پسرتون هستن شما هم مادره«کامران» خان هستین و نتیجتا از بودنه با و دیدنه پسرتون سهمی دارین. من جای شما بودم حضوری(رو در رو و دو نفری) خیلی ملایم و دوستانه ولی در عین حال منطقی و قانع کننده با پسرم صحبت میکردم و ازش میخواستم که ترتیبی ایجاد کنه که رفت و آمد و دیدار کردنها بصورت مرتب و تا حده امکان زود به زود برقرار بشه.اینو هم بهشون بگین که: آدمها تا وقتیکه امکانش هست قدر همدیگه و بودنه با هم رو نمیدونن و اونوقت که دیگه اون امکانات ممکن نباشه افسوس و حسرته اون زمانها و احیانا فرصتهایه از درست رفته بدجوری آدمو اذیت خواهد کرد(اینو چون تجربه کرده ام میگم، چنانکه میدونم خیلی از اعضایه کاناله«نرگس»جون مثل من حسرته روزهایه دیدن و بودنه با پدر و مادر و خانواده رو میخورن)، و همه مون باید تا فرصت و امکانش هست از بودنه با هم و داشتنه همدیگه استفاده کنیم. 👍🍀💕
با تشکر از تهیه و پخش👍💙🌺
کسی که ازخانوادش بگذره از زنش زود تر میگذره
خدا به شما رحم كرده كه پسرتان از اين خانم بچه دار نشده اين خانم كلا پسر شما رو به خدمت خودش گرفته و از پدر و مادر هم جدا كرده اما شما كمى شور و شوق داشته باشيد به خانه دخترتان برويد و در نگهدارى نوه ها كمك حال باشيد
شیوای سلیته سیاس
درود شرمنده که این رو میگم... اگه شما به پسرتون علاقه دارید باید انتخابش رو هم بپذیرید هر چند ایشون باب میل شما نباشن... الانم هنوز دیر نشده شما هم بجای دلخوری سر زن گرفتنش سعی بکنید رابطتون رو با عروستون محکم کنید و بیشتر بهشون سر بزنید... امیدوارم رابطه بهتری رو در زمان آینده در کنار هم شروع کنید...
سلام ممنونم از زحمات شما نرگس خانم با بیان قشنگتون
ستاره خانم حالا اتفاقی هست که افتاده هرطوری پسرتون راضی هست بذارید زندگیش رو بکنه وبیشتر خودتون رو سرگرم نوه های گلتون بکنید فقط براشون دفا بکنید
سلام مادر عزیز درک میکنم چه احساسی دارین خانواده ماهم همچون عروسی رو به خودش دید و سرگذشت شما من و به یاد غم های مادرم انداخت، مادرم چندسالی هست به رحمت خدا رفتند، اما به عنوان دختراتان بهتون پیشنهاد میکنم منتظر نباشین تا عروستون خوب بشه نگذارین پسرتون حسرت لحظات کنار شما بودن براش حسرت بشه شما میتونید برین کیش جا بگیرین و خیلی رسمی عنوان کنید فقط بخاطر پسرتان اونجا هستید و لحظات خوبی رو کنار پسرتان بگذرونید حتی با حضور عروستان ، ناخوداگاه وقتی در منزل ایشان باشید خودتان معذب هستین اما گرفتن هتل باعث میشه کمتر حس مزاحم بودن کنید، یکم دیدگاهتون رو عوض کنید نه بخاطر دیگری برای ارامش خودتان شما اطلاع ندارین عروس خانمتون چه سرگذشتی رو تجربه کردند که از ادمهای اطرافش میترسه که خوشبختیش رو ازش بگیرند با این نگاه کمی ارام تر میشوید، موفق و سربلند باشین ان شاالله
برو در خانه شان هفته ها، بگو اگر بچه ام پیشم نمیآید من این جا میآیم. زندگی شانرا باهم بزن.
این مادر در آخر برگشتن گفتن که من درمورد زن کامران دچار غرور شدم و خدا هم غرورم رو شکست!ینی هنوز هم دارن به شیوا بی احترامی میکنن و معتقدن که شیوا سطحش پایینه و یه جورایی بر عکس چیزاییه که ایشون از یه عروس انتظار داشتن(این هم ربطی به رفتارهای الانه شیوا نداره چون ایسون از روز اول هم که شیوا نیومده بود،برای شیوا ارزشی قائل نبودن)،درحالیکه ازدواجه قبلیه نا موفق نمیتونه معیاری بر پایین بودنه سطح شیوا باشه،معیار سنجش باید موقعیت خانوادگی،اصالت،موقعیت تحصیلی و اجتماعی ،و در نهایت هم زیبایی ظاهری باشه
این قانون طبیعت
حرف بزرگانه
میگن زن که بزرگتر از مرد باشه
حس مادرانه بهش داره
حس سلطه طلبی داره
چرا مبگن نباید با بزرگتر ازدواج کنن
اینکه دلیل ستاره جون برای مخالفت با وصلت،ازدواج قبلیه خانوم بوده غیر منطقیه،بالاتر بودن سن اشتباهه ولی داشتن ازدواج قبلی برای عروسشون هیچ اشکالی نداشته،به عنوان شخصی که خودم مادرشوهرم رو عین مادر دوس دارم و عاشقشم،ستاره جون تخم این کینه رو خودشون از روز اول پاشیدن که برای این خانوم حتی اونقدری ارزش قائل نبودن که اندازه ی یه دختر واسش مجلس و عروسی برکزار کنن،یه جورایی کینه ش به دله شیوا مونده،همچنین وابستگی شدیدشون به پسرشون که باعث شده در زنگ زدن به پسرشون افراط کنن،منجر به حساس شدنه شیوا شده،در حالیکه مادرها باید بدونن که قرار نیس پسرهاشون واسه خودشون باشن تا ابد و خودشون رو رقیب عروس نبینن،شاید اگر با وجود مخالفت با این ازدواج ولی از روز اول سیاست رو رعایت میکردن،و حتی فرزند خوانده ی پسرشون رو عین نوه شون میدونستن،به شیوا محبت میکردن،اگر یه بار به پسرشون زنگ میزدن یه بارم به شیوا زنگ میزدن و حال عروسو میپرسیدن و هی از صبح تا شب دائما به پسرشون زنگ نمیزدن،الان قضیه متفاوت میشد
پسرتون میفهمه اینا رو فعلا ساکته یه دفعه منفجر میشه.