Video není dostupné.
Omlouváme se.

من از سوزاندن اندیشه در آتیش میترسم😔

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 3. 10. 2022
  • شدم گمراه و سرگردان، میان این همه ادیان میان این تعصب ها، میان جنگ مذهب ها یکی افکار زرتشتی، یکی افکار بودایی یکی پیغمبرش مانی، یکی دینش مسلمانی یکی در فکر تورات است، یکی هم . هست نصرانی هزاران دین و مذهب هست، دراین دنیای انسانی خدا یکی... ولی, اما هزاران فکر روحانی رها کردیم خالق را گرفتاران ادیانیم تعصب چیست در مذهب؟ مگر نه این که انسانیم اگر روح خدا در ماست... خدا گر مفرد و تنهاست 00 ستیز پس برای چیست؟ برای خود پرستی هاست من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم از آن جشنی که اعضای تنم دارند خوشحالم ولی از اختلاف مغز و دل با ریش می ترسم هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است من از شلاق افکار تھی بر خویش می ترسم کلام آخر این شعر یک جمله و دیگر هیچ که هم از نیش و میش و ریش وهم از خویش میترسم

Komentáře • 6

  • @zahranabizadeh1912
    @zahranabizadeh1912 Před rokem +3

    واقعا خیلی قشنگ بود

  • @shir12mohammadi7
    @shir12mohammadi7 Před rokem +3

    😭😭🖤🖤ماشالله زیبا

  • @cookingbymary
    @cookingbymary Před rokem +3

    چه راست گفت این شعر چه زبیا دکلمه کردین شما

  • @zahranabizadeh1912
    @zahranabizadeh1912 Před rokem +3

    😞😞😞😞😞

  • @maryammohammadi7026
    @maryammohammadi7026 Před rokem +2

    ده بار هم گوش کنم کمه هرچی بیشتر گوش میکنم بیشتر میفهمم که کم تر از این این جهان و حقیقتش میفهمم

  • @larabybygirl7022
    @larabybygirl7022 Před rokem

    🖤🖤🖤❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹