اکنون تو اینجایی # فروغ_فرخزاد

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 21. 06. 2024
  • اکنون تو اینجایی
    گسترده چون عطر اقاقی‌ها
    در کوچه‌های صبح
    بر سینه‌ام، سنگین
    در دست‌هایم، داغ
    در گیسوانم رفته از خود، سوخته، مدهوش
    اکنون تو اینجایی
    چیزی وسیع و تیره و انبوه
    چیزی مشوش چون صدای دوردست روز
    بر مردمک‌های پریشانم
    می‌چرخد و می‌گسترد خود را
    شاید مرا از چشمه می‌گیرند
    شاید مرا از شاخه می‌چینند
    شاید مرا مثل دری بر لحظه‌های بعد می‌بندند
    شاید...
    دیگر نمی‌بینم.
    #فروغ_فرخزاد
    Bayate tork

Komentáře •