حکایت بدون سانسور مولانا :جوحی که چادر بسر کرد و بین زنان رفت
Vložit
- čas přidán 27. 06. 2021
- سلام به همه شما عزیزان .اول از هر چیزی آرزوی سلامتی برای همه شما دارم
من در این کانال شعر می کوشم که بطور روزانه و یا هفتگی اشعار زیبای فارسی را بخوانم .
واعظی بد بس گزیده در بیان
زیر منبر جمع مردان و زنان
رفت جوحی چادر و روبند ساخت
در میان آن زنان شد ناشناخت
سایلی پرسید واعظ را به راز
موی عانه هست نقصان نماز
گفت واعظ چون شود عانه دراز
پس کراهت باشد از وی در نماز
یا به آهک یا ستره بسترش
تا نمازت کامل آید خوب و خوش
گفت سایل آن درازی تا چه حد
شرط باشد تا نمازم کم بود
گفت چون قدر جوی گردد به طول
پس ستردن فرض باشد ای سئول
گفت جوحی زود ای خوهر ببین
عانهٔ من گشته باشد این چنین
بهر خشنودی حق پیش آر دست
که آن به مقدار کراهت آمدست
دست زن در کرد در شلوار مرد
کیر او بر دست زن آسیب کرد
نعرهای زد سخت اندر حال زن
گفت واعظ بر دلش زد گفت من
گفت نه بر دل نزد بر دست زد
وای اگر بر دل زدی ای پر خرد
بر دل آن ساحران زد اندکی
شد عصا و دست ایشان را یکی
گر عصا بستانی از پیری شها
بیش رنجد که آن گروه از دست و پا
نعرهٔ لاضیر بر گردون رسید
هین ببر که جان ز جان کندن رهید
ما بدانستیم ما این تن نهایم
از ورای تن به یزدان میزییم
ای خنک آن را که ذات خود شناخت
اندر امن سرمدی قصری بساخت
کودکی گرید پی جوز و مویز
پیش عاقل باشد آن بس سهل چیز
پیش دل جوز و مویز آمد جسد
طفل کی در دانش مردان رسد
هر که محجوبست او خود کودکست
مرد آن باشد که بیرون از شکست
گر بریش و خایه مردستی کسی
هر بزی را ریش و مو باشد بسی
پیشوای بد بود آن بز شتاب
میبرد اصحاب را پیش قصاب
ریش شانه کرده که من سابقم
سابقی لیکن به سوی مرگ و غم
هین روش بگزین و ترک ریش کن
ترک این ما و من و تشویش کن
تا شوی چون بوی گل با عاشقان
پیشوا و رهنمای گلستان
کیست بوی گل دم عقل و خرد
خوش قلاووز ره ملک ابد
#شعر_فارسی
#مولانا
#حکایت_جوحی
Thank you so much
خوش،صدا عالی موفق ومویدباشی،
برنامت بسیارعالیه ممنون موفق باشی به امید آزادی وطن 🌺❤
برنامه ای بسیار عالی.
عالی بود ممنون
درود بر شما
بسیار زیبا و جذاب بود
عالی شاد باشید
خیلی خیلی ممنون لطف کردید لذت بردم ❤❤
خیلی هم خوب دوست مهربان ما، ،،،رزق و روزی ات افزون باد
Thank you Mr
تشکر
Офарин. Як чахон ташакур
Спасибо большое брату, скажи мое привет всем своим друзьям
چه عالی
❤❤❤
Ok
🙏🙏
😇
یا خدا...آهک
مولانا یه شعری داره همون که میگه پای استدلالیان چوبین بود و...،لطفا یه کلیپ هم راجع به این شعر بسازید ،شعر کاملشو بخونید با معنی و اینکه ایا همون جدال عقل و ایمانه یا خیر،دوست داریم از زبان شما این شعر و بشنویم،ممنون از شما
سلام و درود بر شما . بله در دفتر اول مثنویست بروی چشم .
سلام دوستان به چه کسی جوحی میگن؟؟؟؟ اگرازدوستان کسی اطلاع داره ممنون میشم بماهم بگین تشکر❤
اگرخیلی خلاصه بگم جوحی شخصی بوده ک در قدیم زندگی میکرده و نماد شخصیت های طنز شده و ازش در ادبیات استفاده میکردند ،مثل شخصیت ساختگی حیف نون و ..
لطفا اکه میشه موزیک رو قطع کنین باعث حواس پرتی میشه
اول داستان راکامل بیان کنید بعد شعر را .
با درود،
جوز بمعنی * گردو* میباشد.
جوز و مویز: گردو و انگور خشک شده،
جوز يعنی نارگیل دوست خوب من
خیلی زیاده گویی می کنید
عزیزم بی مهابا تفسیر کن آگه میخای مفسر خوبی باشی همان طور که خود مولانا بی ملاحظه سروده، کار مردان روشنی و گرمی است
گل گفتیی
جناب با سپاس از عنایت، آموزش و فرهنگ پروری. اگر اشتباه نکنم جوحی به کسی گفته میشود که کارهای خنده دار و خارج از قایده انجام میدهد و نام و اسم شخصی نیست. بلکه لقبی است مثل مسخره، دلقک و غیره و ذالک.