آقای مثلا فرهیخته میشود از شما یک سوال پرسید ؟ چرا در زمان حیات آن مرحوم شما این مثلا نقد را نکردید تا خودشان جواب بدهند چند صد سال که نگذشته اگر شما بعداز فوت ایشان تازه به این مطلب رسیده اید که بنظر دیر تشریف آورده اید با توجه به جدید نبودن زمان انتشار این مطلب !!بنظر دنبال راه دیگری برای برخ کشیدن وبیان فرهیختگی باشید تلفظ وقرائت عربی واژگان را بیشتر دقت داشته باشید وتکلیف خودرا از اول روشن کنید بدنبال چه هستید بحث شما فاقد ارزش نقد وروشن گری است بیشتر یک خلط مبحث است به خدا پناه میبریم از حسد وغفلت
ارزش این عالم بالله به معارفی بود که در آثارشون هست. اراجیف و چرندیاتی که بر زبان راندید را خدای متعال انشاء الله بهتون در دنیا و آخرت پاسخ خواهد داد. از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب. ایشان صرف یک نویسنده یا فیلسوف نیستن جناب، ایشون عارف بالله با اونهمه آثار و برکات معنوی هستن. عرفان رو به فسلفه وارد کردن یا فلسفه ذاتش همه اش عرفان به خدای متعاله؟ امثال جناب استاد صورتی عرفان از فلسفه اسلامی رو هویدا کردن. مکاشفه و استدلال هر دو به یک حقیقت واحد اشاره دارن، این که شما ابزار درک شهودی ندارید ضعف حضرتعالیه. زبان خالص فلسفی از نظر شما منطق خشک مادیه، و لا غیر.
نقد و بررسی درست به هر سان بایسته و شایسته است و نیاز شدید امروز ماست. نباید به گوینده در این باره ناسزا گفت. اما در سرنام (عنوان) این سخن بهتر بود که به جای واژه " سرقت" ، "بررسی "و .....نوشته می شد. همچنین به جای کاربرد "انتحال"، واژه دیگری مانند " برگرفتن"، به کار می رفت.
با سلام درود و تشکر از ویدئوی ارایه شده، بنده در مقام تایید و یا تکذیب سخنان دکتر جباری و یا تایید تمام کارهای مرحوم حسن زاده آملی نیستم اما مواردی بنظرم رسیده که: ۱. جناب دکتر جباری انتقادات شما نسبت به مرحوم حسن زاده آملی کلی بود.، بهتر و یا لازم بود مواردی در خصوص اقتباس مرحوم حسن زاده آملی از آثار دیگران را بعنوان مثال بیان می کردید (بعنوان مصداق)، بهرحال نقد باید شفاف باشد تا شنونده بتوانند تحلیل و بطور منصفانه و دقیق نتیجه گیری کند ۲. آیا جنابعالی بعنوان یک شخص علمی و صاحب فکر در زمان حیات ایشان این موارد را و همچنین مکاشفه ایشان مبنی بر دارا شدن علوم نبوی و علوی و عدم حل و یا پرداختن به موضوعات علمی مربوطه را با ایشان مطرح نکردید؟ که اگر نکردید بنظرم جنابعالی(و یا دیگران) کوتاهی کردید. بهتر بود در زمان حیات ایشان این مسایل و ابهامات مطرح میشد و نقد میشد تا پاسخ ایشان هم شنیده میشد. نه حالا که ایشان از دنیا رفته است بهر حال امیدوارم موارد مطروحه از سوی جنابعالی در قالب ویدئو و یا نوشته( مقاله ...) مطرح گردد و شفاف سازی شود.
زندگی، انسان، عشق، عقل و دیگر هیچ آیا پیامبران از همان اولی که به دنیا آمده اند بصورت مادرزادی به خدا و آفریدگار جهان ایمان داشته اند؟ یا پس از تولد و بتدریج با رشد عقلی خود و تعقل و تفکر در چیستی این جهان کم کم به پروردگار جهان ایمان آورده اند؟ من شخصاً فکر می کنم پیامبران هم مثل سایر انسانها پس از تولد و مدتی زندگی کردن بتدریج که با جهان و زندگی آشنا شده اند راجع به چیستی این جهان و چگونگی هستی و آفرینش و توسعه زندگی فکر کرده اند و زمانهای زیادی را صرف تفکر و تأمل در این زمینه کرده اند و همچون فلاسفه و دانشمندان با علوم زمان خود آشنا شده اند و سپس کم کم به آفریدگار جهان و عظمت زندگی ایمان آورده اند. همه انسانهای مومن با عقل خود به خداوند ایمان آورده اند و یا ایمان می آورند. ما با عقل است که به چیزهایی اعتقاد پیدا می کنیم. علم می آموزیم. با علم اندک و عقل ناقص خود مرتکب اشتباه می شویم. ساختار ذهن طوری است که هیچ سؤالی را بی پاسخ نمی گذارد ولو به یاوه و خرافه. ذهن خودش سؤال را می سازد و خودش هم پاسخ می دهد. سؤال مانند حفره ای است که در ذهن ایجاد میگردد و ذهن بلافاصله آن را پر می کند. خرافه و علم هر دو از جنس فکرند و برای پرکردن حفره های ذهن مناسب اند. انسان عاقل میداند که هر سؤالی در ذهن ایجاد می شود مانند حفره ای است که لازم است حتمن آن را پر کند اما نه با خرافه و یاوه بلکه با علم و پاسخ های درست. کودک بتدریج که بزرگ می شود سؤالاتی برایش پیش می آید که بطور طبیعی سعی می کند آنها (حفره ها) را با سؤال کردن از بزرگتر ها بپرسد (پر کند). اما پس از مدتی یاد میگیرد که می تواند به بعضی از سؤالات خودش پاسخ دهد و دیگر زحمت پرسیدن آنها را را از انسانهای دانا و دانشمند بخود نمی دهد و چون راه تحقیق و جستجوی علمی را هم نمی داند و یا حال تحقیق ندارد، خودش حفره های ذهنی خودش را از آسان ترین راه پر می کند. این آسان ترین راه معمولأ از طریق دوستان است و یا حدس و گمان هایی که خود می زند و یاوه هایی که خود می بافد. خلاصه مدتی نمی گذرد که اگر راه زندگی کردن درست را یاد نگیرد ذهنش پر می شود از خرافاتی که از دیگران یاد گرفته و یا خرافاتی که خودش با ذهن خودش برای خودش ساخته است. خلاصه ما در زندگی گاهی به خرافه روی می آوریم و پس از مدتی که عقل مان و علم مان کامل تر شد پی به اشتباه خود می بریم. اشتباهاتمان را اصلاح می کنیم و ضرروزیان ها را جبران می کنیم و زندگی مان را توسعه می دهیم و بهبود می بخشیم. ما با عقلمان انواع و اقسام الگو های فکری را برای خود درست می کنیم تا با آنها بهتر فکر کنیم، بهتر حرف بزنیم و درست کار کنیم و زندگی مان را توسعه بدهیم. بنابراین عقل تنها ابزار فهم ما در زندگی است. عقل تنها ابزار مهم برای فهمیدن این جهان و تنها ابزار مهم ما برای زندگی کردن در این جهان است. همه چیز را می توان با عقل فهمید و هر مشکلی را با عقل حل کرد. همه چیز را میشود با عقل درک کرد اما خود عقل را که چیست؟ چگونه بوجود آمده است؟ به کجا می رود و به کجا خواهد رسید نمی دانیم. حضرت علی در مورد عقل فرموده است «همه چیز محتاج عقل است و عقل محتاج ادب» بنظرم منظور حضرت از ادب «مدیریت و کاربرد درست عقل است در زندگی». نکته جالب توجه در زندگی انسان این است که بعضی انسانها که از ذهن سالمی برخوردار هستند از ذهن خود خوب بهره برداری می کنند به موفقیت های بزرگی در زندگی نائل می گردند. مثلاً : ١- فیلسوفان و دانشمندان کسانی بوده اند که از قدرت عقل زیادی خوششان آمده (عاشق) و به عقل ورزی و علم و دانش و تفکر روی آورده اند و شبانه‌روز در صدد یادگیری و جستجو و تحقیق و تفکر بوده اند و به دستاوردهای بزرگی در این زمینه رسیده اند و موفق شده اند. ٢- پیامبران، عرفا، صلحا و حکیمان کسانی بوده اند که از زندگی و رویکرد معنوی و نیکوکاری زیاده از حد خوششان آمده (عاشق) در حدی که مسؤلیت کمک و راهنمایی به دیگران به هر قیمتی را بر عهده گرفته و هرگونه صدمه و ضرروزیان را در این رابطه برای خود بجان خریده اند و تمام همت و کوشش و تلاششان را بکار برده اند و به دست آوردهای مهمی در زندگی اجتماعی رسیده و موفق شده اند. ٣- همینطور قدرتمندان کسانی بوده اند که از قدرت اجتماعی و مدیریت انسان زیادی خوششان آمده (عاشق) و لذت برده اند و تمام تلاششان را بکار گرفته و موفق شده اند. ۴- همچنین ثروتمندان کسانی بوده اند که از مال و مالکیت زیادی خوششان آمده (عاشق) و تمام سعی خود را کرده اند و به معشوق خود رسیده و موفق شده اند. ۵- ورزشکاران همینطور ۶- هنرمندان همینطور در میان این دسته ها آنهایی که در کارها و موضوعات عشقی خود با هم رقابت دارند ممکن است در این رقابت و حسادت به بکدیگر ضرروزیان و صدماتی هم وارد کنند. اما گروه پیامبران و معنویت گراها و نیکوکاران که رقابتی با هم ندارند بیشترین حظ را از زندگی خود می برند و به اصطلاح موفق و رستگار می شوند. بطور کلی همه آنهایی که زندگی را دوست دارند حداقل یکی از چیزهای زندگی را دوست دارند. بعضی در طول زندگی شان موضوعات عشقی خود را عوض می کنند و بعضی ها هم نهایتا خود را از عشق چیز ها رها می کنند و به خود زندگی یا خدا که یک مفهوم بسیار کلی است و شامل کل وجود میشود عشق می ورزند. ایندسته از گروه پیامبران و عرفا و صلحا هستند. همه این موفقیت ها ناشی از قدرت عقل و ذهن انسانهاست و با عقل و ذهن ممکن خواهد شد. اصل دین ای بنده بالا رفتن است رفتن از تاریک به جای روشن است با چراغ عقل گام زن در این مسیر عقل تنها چراغ زندگی و رهبر است
@@mohammadalirezaei174 با سلام و تشکر ، مطلب آموزنده ای فرمودید، درسته، عشق نیروی محرکه زندگی است. خوشا بحال کسی که- در مسیر مناسب - عشق را در خود برانگیزاند و پرورش دهد که در این صورت هم خود از زندگیش لذت خواهد برد دیگران حظی نصیب خواهند شد البته خوشا بحال کسی که فطرت سالمی برخوردار باشد و از آن مراقبت نموده و آن را تقویت نماید تا نیروی عقل در مسیر بهتر و شایسته تری بهره گیرد... 🍀⚘
البته من یادمه در اینترنت ، یک طلبه به آقای حسن راده ، سوالاتی مطرح می کردند که : ایا شما فرمودید : لا تاخذنی سنه و لانوم ، منظورتان از این ادعا چیست ؟ آیا شما فلان مطلب ابن عربی را گهدر فلان کتاب تایید کردید ، منطورتان چه بوده ؟ و .... اون طلبه نوشته بود که سالهاست علامه جواب نمی دهد .... فکر میکنم آقای جباری هم اگر نقد و نطری داشت ، علامه افتخار نمیداد جواب بدهد !!!!
شما اگر آزاده اید چرا در زمان حیات ایشان مطلبی نگفتید وچرا درعلومی که هیچ اطلاعی ندارید اظهار نظر میکنید بعید بنظر میرسد بتوانید متن کتب را صحیح بخوانید ودر آخر با آوردن اسم ایشان خواستید خود را مطرح کنید وبنظر میرسد اگر ایشان ضد نظام میبودند الان شما هم ایشان را ذوالفنون می خواندید ومی ستودید .
مهمترین اصل توحید است. ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را به شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و جلال بلخی نویسنده مثنوی و در رأس آنها،، ابن عربی آندلسی،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفته‌اند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون و جلال بلخی را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل داده‌اند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهج‌البلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشته‌هایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری می‌نویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق است و خیال و وهم دارد که درستکار و مومن است!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال می‌دادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در کتاب فصوص‌الحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ می‌بندد ... جنایات متوکل عباسی را نمی‌گوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند. صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب،،سر فاش،،نوسته دکتر صابری و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون می‌بینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشته‌هایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتی‌الامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بی‌خبر و کم‌سواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت دارد و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستاره‌های ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
شاید نقطه آغاز کم رنگ تر شدن تفکر فلسفی از خود ابن سینا باشد که در اواخر عمر گرایشات ذوقی و عرفانی ایشان پررنگ تر شد و روی به تصنیفاتی از این دست آورد مانند حی ابن یقظان. حال دیگر از دیگرانی که پس از او آمدند چه توقعی هست که ملتزم به نوامیس حکمت تعقلی باشند!؟
علامه سالها گوشه ی عزلت برگزیدند،نمی دانم چرا آن سالها همه خواب بودند و یادشان نیامد که آثار ایشان را بررسی و نقد کنند بهتر نیست اول از خواب بیدار شوید
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
برو بچه جون معمولا کسی که نمیتونه در حد بزرگان بشه سعی میکنه دیگران رو پایین بکشه ایشون علامه حسن زاده بودن عزیزم حق داری نتونی حرف ها و نوشته های ایشون رو درک کنی
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
ما که اسلام و قرآن کریم و نهج‌البلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت به درد نمی‌خورد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهج‌البلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شده‌اند را نوشته و ابطال کرده است...
دوست من، در صلاحیت شما نیست که در مورد سهروردی فتوی بدی، کسی که بزرگان فلسفه او را میستایند، اگر نیت شما پاک است که همینطور است انشاالله بیشتر درین زمینه مطالعه بفرمایید، بنظر حقیر زود است درین زمینه نظر دهید، ضمنا چه خواب و چه هر مکانیزم دیگری که داشته است سهروردی و صدرا ، استدلال پشتش هست در بیان و ابراز. موید باشید در مورد بیتفاوت بودن حسن زاده املی کاملا با شما موافقم، گویی درین جهان و این مملکت زندگی نمیکرد. مخلصیم
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
بهجت و امثال او سالها است خمس را به عنوان شهریه به طلاب مروج افکار باطل ابن عربی ملعون و صوفیه دادند و در برابر حکومت بدعت و خدعه و ظلم هم ساکت بود.خمس باید به سادات فقیر و گرفتار و یتیم و با شرایط مربوط پرداخت شود. این همه بدعت و خلاف قرآن کریم و نهج‌البلاغه و ظلم هست و بهجت و امثال او لال بوده و هستند.تفکر و رجوع به قرآن کریم و نهج‌البلاغه و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین راه نجات است.
محض رضای خدا این به اصطلاح علامه یک اثر قوی در فلسفه نداره در نجوم هم که همچنان قائل به نجوم بطلمیوسی است که این طنز روزگار است یک کتابی منصوب به ایشان است که حکم کلام الله رادارد برای مریدانش که معرفت النفس است که اصلا معلوم نیست چه سمیه همه چیز داخلش هست و گویی هیچ چیز نیست. این آدم عشق اینو داشت ذوالفنون بخوانندش و کیه که نداند امروز با گستردگی علوم این لقب خیلی مسخره میاد. امیدوارم با مرگ این خالی‌بندی نسل این آدمها از ایران برچیده بشود
@@jargeh بچه جان من اکثر آثار ایشان را خوانده‌ام ایشان مطلقا از جهان جدید هیچ اطلاعی ندارد نجومی که مدعی‌اش است نجوم بطلمیوسی است که چهارصدسال است فاقد اعتبار است و امروز شما بری مثلا دانشگاه هاروارد بگین من بطلمیوس خوانده‌ام مسخره‌ات می‌کنن معرفت النفس هم که معلوم نیست چیه نه کتاب عرفانی است نه ادبی است نه فلسفی است! ایشان مدعی فلسفه اسلامی است حتی یک اثر قوی هم در فلسفه اسلامی ندارد یک شرح بر شفای بوعلی دارد که انقدر غلط دارد که خودش اعتراف کرده من ننوشتم شاگردانم نوشته اند! به چه چیز این پیرمرد تعصب دارید به زُهدش؟ آن را مادربزرگ منم دارد😆
با سلام من نقدی بر این تفکر دارم که علوم نباید با هم تلفیق بشن و یا تغییر نکنند و یا انقدر یک علمی خشک باشه که قابلیت تلفیق نداشته باشه. در همه علوم و همه زمینه ها وجود دارد. جوابم نسبت به بخش اول صحبتهای دکتر جباری است. متاسفانه بعضی از علما در همه زمینه ها تعصب در ادامه یک موضوع از جمله فلسفه با روش قرنها قبل دارند.
اين اراجيف كاملا ناصحيح هست
جناب دکتر شما که عبارات عربی را اشتباه میخوانید ؟ چطور اصل متن حکمت الاشراق و فصوص و ... فهمیدید ؟
آقای مثلا فرهیخته میشود از شما یک سوال پرسید ؟
چرا در زمان حیات آن مرحوم شما این مثلا نقد را نکردید
تا خودشان جواب بدهند
چند صد سال که نگذشته
اگر شما بعداز فوت ایشان تازه به این مطلب رسیده اید که بنظر دیر تشریف آورده اید با توجه به جدید نبودن زمان انتشار این مطلب !!بنظر دنبال راه دیگری برای برخ کشیدن وبیان فرهیختگی باشید تلفظ وقرائت عربی واژگان را بیشتر دقت داشته باشید
وتکلیف خودرا از اول روشن کنید بدنبال چه هستید بحث شما فاقد ارزش نقد وروشن گری است بیشتر یک خلط مبحث است
به خدا پناه میبریم از حسد وغفلت
بسیار روشنگرانه بود. امیدوارم با صعه صدر به این حرفها گوش بدهیم. نقد و انتقاد باعث پیشرفت همه ما میشود.
در هزارویک نکته، تمامی نکات علوم غریبه ای را به کتب علامه دهدار ارجاع داده اند.کافی است مطالعه کنید و دروغ نگویید.
نمنه زنده ایشان را داریم اقای جوادی املی که در مقابل این ظلمی که به ملت میرود دریغا از کلامی که بوی انتقاد بدهد
ارزش این عالم بالله به معارفی بود که در آثارشون هست. اراجیف و چرندیاتی که بر زبان راندید را خدای متعال انشاء الله بهتون در دنیا و آخرت پاسخ خواهد داد. از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب. ایشان صرف یک نویسنده یا فیلسوف نیستن جناب، ایشون عارف بالله با اونهمه آثار و برکات معنوی هستن. عرفان رو به فسلفه وارد کردن یا فلسفه ذاتش همه اش عرفان به خدای متعاله؟ امثال جناب استاد صورتی عرفان از فلسفه اسلامی رو هویدا کردن. مکاشفه و استدلال هر دو به یک حقیقت واحد اشاره دارن، این که شما ابزار درک شهودی ندارید ضعف حضرتعالیه. زبان خالص فلسفی از نظر شما منطق خشک مادیه، و لا غیر.
شما ایشان رو نمی‌شناسید نظرالکی ندین
نه فلسفه رو درست متوجه شدین نه عرفان و نه دین را...
بخاطر همین فکر می کنین علامه اینا نیست!
داره قصه تعریف میکنه عمو قصه گو
نقد و بررسی درست به هر سان بایسته و شایسته است و نیاز شدید امروز ماست. نباید به گوینده در این باره ناسزا گفت. اما در سرنام (عنوان) این سخن بهتر بود که به جای واژه " سرقت" ، "بررسی "و .....نوشته می شد. همچنین به جای کاربرد "انتحال"، واژه دیگری مانند " برگرفتن"، به کار می رفت.
با سلام درود و تشکر از ویدئوی ارایه شده، بنده در مقام تایید و یا تکذیب سخنان دکتر جباری و یا تایید تمام کارهای مرحوم حسن زاده آملی نیستم اما مواردی بنظرم رسیده که:
۱. جناب دکتر جباری انتقادات شما نسبت به مرحوم حسن زاده آملی کلی بود.، بهتر و یا لازم بود مواردی در خصوص اقتباس مرحوم حسن زاده آملی از آثار دیگران را بعنوان مثال بیان می کردید (بعنوان مصداق)، بهرحال نقد باید شفاف باشد تا شنونده بتوانند تحلیل و بطور منصفانه و دقیق نتیجه گیری کند
۲. آیا جنابعالی بعنوان یک شخص علمی و صاحب فکر در زمان حیات ایشان این موارد را و همچنین مکاشفه ایشان مبنی بر دارا شدن علوم نبوی و علوی و عدم حل و یا پرداختن به موضوعات علمی مربوطه را با ایشان مطرح نکردید؟ که اگر نکردید بنظرم جنابعالی(و یا دیگران) کوتاهی کردید. بهتر بود در زمان حیات ایشان این مسایل و ابهامات مطرح میشد و نقد میشد تا پاسخ ایشان هم شنیده میشد. نه حالا که ایشان از دنیا رفته است
بهر حال امیدوارم موارد مطروحه از سوی جنابعالی در قالب ویدئو و یا نوشته( مقاله ...) مطرح گردد و شفاف سازی شود.
این علامه ها که در زمان حیات چیزی نیستن ، فقط بعد مرگه که میشن علامه دهر و ذوالفلان و فلان
زندگی، انسان، عشق، عقل و دیگر هیچ
آیا پیامبران از همان اولی که به دنیا آمده اند بصورت مادرزادی به خدا و آفریدگار جهان ایمان داشته اند؟ یا پس از تولد و بتدریج با رشد عقلی خود و تعقل و تفکر در چیستی این جهان کم کم به پروردگار جهان ایمان آورده اند؟
من شخصاً فکر می کنم پیامبران هم مثل سایر انسانها پس از تولد و مدتی زندگی کردن بتدریج که با جهان و زندگی آشنا شده اند راجع به چیستی این جهان و چگونگی هستی و آفرینش و توسعه زندگی فکر کرده اند و زمانهای زیادی را صرف تفکر و تأمل در این زمینه کرده اند و همچون فلاسفه و دانشمندان با علوم زمان خود آشنا شده اند و سپس کم کم به آفریدگار جهان و عظمت زندگی ایمان آورده اند.
همه انسانهای مومن با عقل خود به خداوند ایمان آورده اند و یا ایمان می آورند. ما با عقل است که به چیزهایی اعتقاد پیدا می کنیم. علم می آموزیم. با علم اندک و عقل ناقص خود مرتکب اشتباه می شویم.
ساختار ذهن طوری است که هیچ سؤالی را بی پاسخ نمی گذارد ولو به یاوه و خرافه. ذهن خودش سؤال را می سازد و خودش هم پاسخ می دهد. سؤال مانند حفره ای است که در ذهن ایجاد میگردد و ذهن بلافاصله آن را پر می کند. خرافه و علم هر دو از جنس فکرند و برای پرکردن حفره های ذهن مناسب اند. انسان عاقل میداند که هر سؤالی در ذهن ایجاد می شود مانند حفره ای است که لازم است حتمن آن را پر کند اما نه با خرافه و یاوه بلکه با علم و پاسخ های درست. کودک بتدریج که بزرگ می شود سؤالاتی برایش پیش می آید که بطور طبیعی سعی می کند آنها (حفره ها) را با سؤال کردن از بزرگتر ها بپرسد (پر کند). اما پس از مدتی یاد میگیرد که می تواند به بعضی از سؤالات خودش پاسخ دهد و دیگر زحمت پرسیدن آنها را را از انسانهای دانا و دانشمند بخود نمی دهد و چون راه تحقیق و جستجوی علمی را هم نمی داند و یا حال تحقیق ندارد، خودش حفره های ذهنی خودش را از آسان ترین راه پر می کند. این آسان ترین راه معمولأ از طریق دوستان است و یا حدس و گمان هایی که خود می زند و یاوه هایی که خود می بافد. خلاصه مدتی نمی گذرد که اگر راه زندگی کردن درست را یاد نگیرد ذهنش پر می شود از خرافاتی که از دیگران یاد گرفته و یا خرافاتی که خودش با ذهن خودش برای خودش ساخته است.
خلاصه ما در زندگی گاهی به خرافه روی می آوریم و پس از مدتی که عقل مان و علم مان کامل تر شد پی به اشتباه خود می بریم. اشتباهاتمان را اصلاح می کنیم و ضرروزیان ها را جبران می کنیم و زندگی مان را توسعه می دهیم و بهبود می بخشیم. ما با عقلمان انواع و اقسام الگو های فکری را برای خود درست می کنیم تا با آنها بهتر فکر کنیم، بهتر حرف بزنیم و درست کار کنیم و زندگی مان را توسعه بدهیم.
بنابراین عقل تنها ابزار فهم ما در زندگی است. عقل تنها ابزار مهم برای فهمیدن این جهان و تنها ابزار مهم ما برای زندگی کردن در این جهان است. همه چیز را می توان با عقل فهمید و هر مشکلی را با عقل حل کرد. همه چیز را میشود با عقل درک کرد اما خود عقل را که چیست؟ چگونه بوجود آمده است؟ به کجا می رود و به کجا خواهد رسید نمی دانیم.
حضرت علی در مورد عقل فرموده است «همه چیز محتاج عقل است و عقل محتاج ادب» بنظرم منظور حضرت از ادب «مدیریت و کاربرد درست عقل است در زندگی».
نکته جالب توجه در زندگی انسان این است که بعضی انسانها که از ذهن سالمی برخوردار هستند از ذهن خود خوب بهره برداری می کنند به موفقیت های بزرگی در زندگی نائل می گردند. مثلاً :
١- فیلسوفان و دانشمندان کسانی بوده اند که از قدرت عقل زیادی خوششان آمده (عاشق) و به عقل ورزی و علم و دانش و تفکر روی آورده اند و شبانه‌روز در صدد یادگیری و جستجو و تحقیق و تفکر بوده اند و به دستاوردهای بزرگی در این زمینه رسیده اند و موفق شده اند.
٢- پیامبران، عرفا، صلحا و حکیمان کسانی بوده اند که از زندگی و رویکرد معنوی و نیکوکاری زیاده از حد خوششان آمده (عاشق) در حدی که مسؤلیت کمک و راهنمایی به دیگران به هر قیمتی را بر عهده گرفته و هرگونه صدمه و ضرروزیان را در این رابطه برای خود بجان خریده اند و تمام همت و کوشش و تلاششان را بکار برده اند و به دست آوردهای مهمی در زندگی اجتماعی رسیده و موفق شده اند.
٣- همینطور قدرتمندان کسانی بوده اند که از قدرت اجتماعی و مدیریت انسان زیادی خوششان آمده (عاشق) و لذت برده اند و تمام تلاششان را بکار گرفته و موفق شده اند.
۴- همچنین ثروتمندان کسانی بوده اند که از مال و مالکیت زیادی خوششان آمده (عاشق) و تمام سعی خود را کرده اند و به معشوق خود رسیده و موفق شده اند.
۵- ورزشکاران همینطور
۶- هنرمندان همینطور
در میان این دسته ها آنهایی که در کارها و موضوعات عشقی خود با هم رقابت دارند ممکن است در این رقابت و حسادت به بکدیگر ضرروزیان و صدماتی هم وارد کنند. اما گروه پیامبران و معنویت گراها و نیکوکاران که رقابتی با هم ندارند بیشترین حظ را از زندگی خود می برند و به اصطلاح موفق و رستگار می شوند.
بطور کلی همه آنهایی که زندگی را دوست دارند حداقل یکی از چیزهای زندگی را دوست دارند. بعضی در طول زندگی شان موضوعات عشقی خود را عوض می کنند و بعضی ها هم نهایتا خود را از عشق چیز ها رها می کنند و به خود زندگی یا خدا که یک مفهوم بسیار کلی است و شامل کل وجود میشود عشق می ورزند. ایندسته از گروه پیامبران و عرفا و صلحا هستند.
همه این موفقیت ها ناشی از قدرت عقل و ذهن انسانهاست و با عقل و ذهن ممکن خواهد شد.
اصل دین ای بنده بالا رفتن است
رفتن از تاریک به جای روشن است
با چراغ عقل گام زن در این مسیر
عقل تنها چراغ زندگی و رهبر است
@@mohammadalirezaei174
با سلام و تشکر ، مطلب آموزنده ای فرمودید، درسته، عشق نیروی محرکه زندگی است. خوشا بحال کسی که- در مسیر مناسب - عشق را در خود برانگیزاند و پرورش دهد که در این صورت هم خود از زندگیش لذت خواهد برد دیگران حظی نصیب خواهند شد
البته خوشا بحال کسی که فطرت سالمی برخوردار باشد و از آن مراقبت نموده و آن را تقویت نماید تا نیروی عقل در مسیر بهتر و شایسته تری بهره گیرد... 🍀⚘
البته من یادمه در اینترنت ، یک طلبه به آقای حسن راده ، سوالاتی مطرح می کردند که : ایا شما فرمودید : لا تاخذنی سنه و لانوم ، منظورتان از این ادعا چیست ؟
آیا شما فلان مطلب ابن عربی را گهدر فلان کتاب تایید کردید ، منطورتان چه بوده ؟ و ....
اون طلبه نوشته بود که سالهاست علامه جواب نمی دهد ....
فکر میکنم آقای جباری هم اگر نقد و نطری داشت ، علامه افتخار نمیداد جواب بدهد !!!!
فلسفه برزخ بین علم و حقیقت است برای آگاهی نه ابزاری برای ایدئولوژی
این چه نوع عالمیست که تقدیس دیکتاتور را میکرد
البته بهتر است به جای دیکتاتور بگویبم : طاغوت
طاغوت صد مرتبه بدتر است از دیکتاتور !!!!
این اراجیف چیه میگی کی به تو این اجازه رو داده وقتی درکی نداری باید با شما برخورد شود
شما اگر آزاده اید چرا در زمان حیات ایشان مطلبی نگفتید وچرا درعلومی که هیچ اطلاعی ندارید اظهار نظر میکنید بعید بنظر میرسد بتوانید متن کتب را صحیح بخوانید ودر آخر با آوردن اسم ایشان خواستید خود را مطرح کنید وبنظر میرسد اگر ایشان ضد نظام میبودند الان شما هم ایشان را ذوالفنون می خواندید ومی ستودید .
مهمترین اصل توحید است. ابن عربی واضح و روشن در کتاب فتوحات نوشته به عرش خیالی و اوهام رفته است و معبودش را به شکل ،،شاب امرد،، یعنی جوان زیبارو و خوشگل مو فرفری دیده است که این همان معبود ابن تیمیه بزرگ وهابیت است!!! نسخه دیجیتال و چاپی موجود است بروید ببینید. در سایه توحید به نبوت و امامت و عدالت میرسیم.صوفیه و جلال بلخی نویسنده مثنوی و در رأس آنها،، ابن عربی آندلسی،، اصل توحید را هدف قرار داده و با جملات مختلف همگی گفته‌اند توحید قرآن را رها کنید و افکار و عقاید فرقه ابن عربی ملعون و جلال بلخی را بپذیرید.اصل حرف و عقاید ابن عربی در هند و گاو پرستان وجود داشته است و ابن عربی و صدرای شیرازی و صوفیه آن را بزک دوزک کرده و تحویل داده‌اند. در این کوتاه نمیتوان شرح ماجرا را گفت به سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید و مفصل مطلب را بفهمید...سالها است که کتاب های صوفیه و گمراهان بزرگ و همین ابن عربی با مجوز حکومت ایران چاپ و نشر میشود،حکومت نشر دهنده ابن عربی ملعون و صوفیه حکومت بدعت و کفر و شرک است!!! اگر دنبال حق و حقیقت و خالق هستی باشی هیچ راهی نیست غیر از راهی که علی ابن ابی طالب علیه السلام در نهج‌البلاغه نشان میدهد.در کتاب حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی و جای دیگر حدیث از امام رضا علیه السلام است که فرموده هرکه نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست... دشمن و مخالف شیعه اثناعشری و حق و حقیقت ابن عربی ملعون است که در نوشته‌هایش هرچه توانسته از افسانه و احادیث جعلی ابوهریره و ناصبی ها آورده است و هر کجا نام و یاد علی ابن ابی طالب علیه السلام باید باشد مطلب را تحریف و تغییر میدهد.یک نمونه از هزاران دروغ و تحریف این ناصبی ملعون در کتاب فتوحات که میگوید مشاهده کرده است مقام عمرابن خطاب از امیر المومنین علی علیه السلام بالاتر است در جای دیگری می‌نویسد شیعه گمراه است مخصوصا دوازده امامی.استاد موسوی زنجانی چندین جلسه در رد و ابطال ابن عربی ملعون بحث نموده در آپارات و فضای مجازی موجود است.به هر حال غفلت همراه با اوهام و خیالات نتایج عجیبی میدهد.دشمن دین و حق است و خیال و وهم دارد که درستکار و مومن است!! یک نکته بفهم تا بفهمی :زمانی که برای به دام انداختن طفلان مسلم اعلامیه دادند یک نکته اش این بوده که هر که به آنها کمک کند مجازات میشود و سهم بیت المال قطع میشود ...فهمیدی؟! کجاست در ایران و هر کشور دیگری تقسیم عادلانه و صحیح بیت المال؟؟ باز در تاریخ و روش ابوبکر و عمر ابن خطاب ثابت شده است که به عایشه بیش از دیگران از سهم بیت المال می‌دادند یعنی ابوبکر و عمر ابن خطاب هم تقسیم بیت المال که روش و سنت قطعی حضرت محمد صلوات الله علیه است را کاملا ترک نکرده بودند و نامی و رنگی از تقسیم بیت المال وجود داشته...فهمیدی؟!! الان کجاست تقسیم بیت المال عادلانه در ایران و دیگر کشورهای مدعی حکومت اسلامی؟؟؟ ابن عربی در فتوحات عمرابن خطاب را بهترین میداند و در برابر خلفای ظلم و جور سرسپردگی خاصی دارد. در کتاب فصوص‌الحکم،فص موسوی، گوساله پرستی را صحیح میداند و به پیامبر دروغ می‌بندد ... جنایات متوکل عباسی را نمی‌گوید بلکه در فتوحات مکییه متوکل عباسی را دارای ولایت ظاهر و باطن میداند و حکومت ظلم و جور را ستایش میکند...امثال جلال بلخی نویسنده مثنوی و بایزید بسطامی و حسن بصری همراه و همفکر با جریان شیطانی ابن عربی ملعون و صوفیه هستند. حکومت فعلی ایران افکار و اشعار اینها را در کتب درسی جا میدهد و صدا و سیما هرجا بتواند افکار هواداران ابن عربی ملعون و صوفیه را ترویج میکند. نمونه سریال ساختند برای دوستدار و مروج ابن عربی یعنی صدرای شیرازی و کنگره بزرگداشت ابن عربی برگزار کردند.
صدرا شیرازی مرید و دنباله رو ابن عربی ملعون است و واضح و روشن در چندین جا از کتاب اسفار اربعه از جمله، جلد دو صفحه ۲۹۲ نوشته معبودش عین اشیاء است و همان کفریات و اراجیف ابن عربی ملعون را تکرار و ترویج کرده است.ارادت به ابلیس و شیطان در مرام و فرقه ابن عربی و صوفیه وجود دارد که دم خروس را آشکار میکند.برای شناخت این ابلیس مجسم به کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده و کتاب،،سر فاش،،نوسته دکتر صابری و سایت ابن عربی دات کام مراجعه کنید. بله حکومت فعلی ایران با شارحان کتاب ابن عربی ملعون و صوفیه رابطه نزدیک و حسنه دارد و با آنها همراه است!!سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون ،بزرگ صوفیه ،را درس داد و ترویج کرد، فهمیدی؟!!!شرح فصوص ابن عربی توسط حسن زاده آملی با نام مُمِد الهمم چاپ شده و در کتابخانه و کتاب فروشی موجود است. حسن زاده به روش صوفیه کوس صوفیه زد و در الهی نامه چاپ اول نوشته: تا الان میگفتم لا تاخذهُ سنت و لا نوم اکنون می‌بینیم خودم هم لا تاخذی سنت و لا نوم!!!! سٍد علی قاضی در نجف کتاب فتوحات را درس میداد و از ابن عربی ملعون تعریف و تمجید میکرد... جوادی آملی در کتابها و نوشته‌هایش از ابن عربی ملعون با احترام یاد میکند و در برابر بدعت ها و کفر و شرک ابن عربی ملعون ساکت یا حتی‌الامکان توجیه و دفاع میکند. ممد شجاعی در جلسات توحید و خداشناسی به جای عقاید حق همان کفریات و اباطیل ابن عربی ملعون را به خورد افراد بی‌خبر و کم‌سواد میدهد....اگر نفهمیدی خیلی هم مهم نیست جهنم برای تمام افراد واجد شرایط جا دارد. گوارا باد همنشینی با عمر ابن خطاب به تمامی دوستان و سرسپردگان ابن عربی، صوفی ملعون که ابن عربی در کتاب فتوحات نوشته به خیال خود به بهشت رفته و ابوبکر و عمر ابن خطاب را در بهشت دیده است! البته ابن عربی ملعون اهل سنت هم نیست و دهها مورد بر خلاف اصول اهل سنت دارد و در نهایت ادعای،،خداوندگاری،، دارد.صاف و شفاف و واضح ابن عربی گفته کتابها و نوشته هایش را ششصد سال بعد از پیامبر،از پیامبر اسلام گرفته بصورت مستقیم البته در خواب!!!!!! نتیجه که هر که افکار و عقاید ابن عربی را قبول کرده و دنبال او افتاده ابن عربی ملعون صوفی را پرستش میکند وگرنه هیچ عاقلی و هیچ مسلمانی و هیچ مومن خواب و اوهام یک جن زده کافر را قبول نمیکند که ابن عربی ملعون در فتوحات نوشته ،، ستاره‌های ،، اطراف زمین را ازدواج و نزدیکی کرده است!!!
ازنتایج علم این بزرگواربرای مردم فوت کردن دعا دربطری اب خانمها بوده..علامه!!!!!!!!!
شما در حد و اندازه علامه نیستین که بیاین کارهای علامه رو نقد کنین برای اینکه مشهور بشین خواهشن برین دنبال کار دیگه
ببنند بابا
شاید نقطه آغاز کم رنگ تر شدن تفکر فلسفی از خود ابن سینا باشد که در اواخر عمر گرایشات ذوقی و عرفانی ایشان پررنگ تر شد و روی به تصنیفاتی از این دست آورد مانند حی ابن یقظان.
حال دیگر از دیگرانی که پس از او آمدند چه توقعی هست که ملتزم به نوامیس حکمت تعقلی باشند!؟
علامه سالها گوشه ی عزلت برگزیدند،نمی دانم چرا آن سالها همه خواب بودند و یادشان نیامد که آثار ایشان را بررسی و نقد کنند بهتر نیست اول از خواب بیدار شوید
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور
بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
انسان وقتی مخش تاب بر میداره به شهود عرفانی میرسه
میراث ارسطویی رو منتقل میکنه به جهان غرب؟!
بله، غالب آثار ارسطو از زبان عربی به زبان لاتین ترجمه شده است.
عرفان که انسان را به شرک برسونه کفر است
فلسفه در اصل خود الحاد را دارد پس فلسفه اسلامی تماما مضخرف میباشد
خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی 😂😂😂
علامه سارق
چرا در زمان حیات آن بزرگوار انتقاد نکردید از خدا بترسید
برو بچه جون معمولا کسی که نمیتونه در حد بزرگان بشه سعی میکنه دیگران رو پایین بکشه
ایشون علامه حسن زاده بودن عزیزم
حق داری نتونی حرف ها و نوشته های ایشون رو درک کنی
به نظرم با بغض صحبت میکنید و کمی بزرگنمایی تو نقدتون حس میشه
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور
بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
ما که اسلام و قرآن کریم و نهج‌البلاغه را قبول داریم و هر که دقت کند حرف طباطبایی نویسنده المیزان در کتاب رسائل توحیدی صفحه هشتاد و یک را قبول نمیکند، نوشته در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است الی آخر کلمات.... طباطبایی! صد سال درس و ریاضت که نتیجه اش بشود این کلمات ضد دین و ضد عقل و ضد واقعیت به درد نمی‌خورد.عقیده داریم اکثریت ایرانی جماعت توان تجزیه و تحلیل درست و حسابی ندارند...کتاب فراتر از عرفان نوشته استاد حسن میلانی بطور کامل به نقد و بررسی افکار طباطبایی و حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته و با دلایل محکم از قرآن کریم و نهج‌البلاغه و دلایل عقلی ابطال رهروان و پیروان فلسفه و عرفان مصطلح را نوشته است... کتاب فلسفه و عرفان از نظر اسلام نوشته محمد صدر زاده هم کامل دروغ ها و اباطیل صوفیه و پیروان شیطان را که به نام فلسفه و عرفان معروف شده‌اند را نوشته و ابطال کرده است...
دوست من، در صلاحیت شما نیست که در مورد سهروردی فتوی بدی، کسی که بزرگان فلسفه او را میستایند، اگر نیت شما پاک است که همینطور است انشاالله بیشتر درین زمینه مطالعه بفرمایید، بنظر حقیر زود است درین زمینه نظر دهید، ضمنا چه خواب و چه هر مکانیزم دیگری که داشته است سهروردی و صدرا ، استدلال پشتش هست در بیان و ابراز. موید باشید در مورد بیتفاوت بودن حسن زاده املی کاملا با شما موافقم، گویی درین جهان و این مملکت زندگی نمیکرد. مخلصیم
القصه...امام حق و حقیقت امام رضا علیه السلام در حدیقه الشیعه مقدس اردبیلی با اسناد،فرمود: هر که نزد او سخن از صوفیه به میان آید و با دل و زبان منکر نشود از ما نیست...... صوفیه امروز کشکول و تبرزین ندارند بلکه کلاس درس از کتابهای صوفیه و ابن عربی ملعون داشته و دارند،امثال رائفی پور نه تنها به دل و زبان منکر امثال حسن زاده آملی که منتشر کننده افکار باطل و اوهام صوفیه بود، نشدند بلکه احترام دارند نسبت به این مروجین صوفیه و ابن عربی کافر پلید.سالها حسن زاده آملی کتابهای ابن عربی ملعون و صوفیه را شرح و ترویج نمود و شرح فصوص‌الحکم حسن زاده آملی به نام مُمِد الهمم چاپ شده است. حدود یک قرن پیش عمو و دوستان و همفکران ما به،، سِد علی قاضی،، در نجف تذکر محکم دادند که درس فتوحات و ترویج صوفیه را کنار بگذارد و نگذاشت،شهریه او را قطع کردند و در خانه او را سنگ زدند و در مدرسه کشمیری به او پیغام دادند که اگر ادامه دهد حکم اعدام درباره او اجرا میشود،قاضی به سختی روزگار گذراند و نتوانست صوفیه و ابن عربی ملعون را تقویت نماید.برخی عدالت را سدی بتنی میدانند که با گناه و ترویج کفر و شرک صوفیه هم نمی‌شکند!! اما ما عقیده داریم عدالت شیشه ای شفاف و نازک است که به گناه و معصیت میشکند. اگر فرد عادی و عامی گناه مرتکب شود و تار و تنبک و طنبور
بسازد،جماعت آخوند تشخیص می‌دهند و او را فاسق و فاجر میدانند،اما حاکمان فعلی ایران سالها است مجوز ساخت تار و تنبک و طنبور صادر کرده و از سازندگان مالیات می‌گیرند جماعت آخوند چه کرده‌اند در این باره؟!؟! اگر فرد عادی و عامی پول بیت المال در دستش باشد و هدر دهد جماعت آخوند او را مفسد و فاسق می‌نامند اما دهها سال حکومت فعلی ایران،بیت المال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نکرد و هر طور دلشان بود مصرف کردند و میکنند،جماعت آخوند درباره ترک سنت قطعی حضرات معصومین درباره بیت المال چه کرده است؟!؟! دست آخوند برای ملت رو شده است هر چند همه آخوندها یک تفکر واحد ندارند و بعضی از آخوند ها علیه حکومت فعلی ایران افشاگری و مخالفت داشته اند.اما در مسائل مختلف کمتر شاهد هستیم جماعت آخوند بتوانند موضع اصیل و درست را بگویند.اسلام چندین اصل و قانون دارد که در قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و اصول کافی آمده است،هر که مطابق آن اصول و قواعد باشد مسلم و مؤمن است و هر که مخالف و متضاد آن اصول و قواعد باشد،گمراه و سرگردان است.دین ما مسلمانان و شیعیان علی ابن ابی طالب علیه السلام،در جیب آخوندها نیست،اختیار دین و مذهب مسلمانان و شیعیان دست جماعت آخوند نیست،ملاک دیانت و تقوا جماعت آخوند نیستند،جماعت آخوند را مانند دیگر حزب‌ها و گروه‌ها با قرآن کریم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین،سنجش میکنیم و محک می‌زنیم.هر چه مطابق با قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و تعالیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین است را می‌پذیریم و هر که و هر گروه مخالف و متضاد باشد را زیر پا می‌گذاریم.....
بهجت و امثال او سالها است خمس را به عنوان شهریه به طلاب مروج افکار باطل ابن عربی ملعون و صوفیه دادند و در برابر حکومت بدعت و خدعه و ظلم هم ساکت بود.خمس باید به سادات فقیر و گرفتار و یتیم و با شرایط مربوط پرداخت شود. این همه بدعت و خلاف قرآن کریم و نهج‌البلاغه و ظلم هست و بهجت و امثال او لال بوده و هستند.تفکر و رجوع به قرآن کریم و نهج‌البلاغه و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام اجمعین راه نجات است.
محض رضای خدا این به اصطلاح علامه یک اثر قوی در فلسفه نداره در نجوم هم که همچنان قائل به نجوم بطلمیوسی است که این طنز روزگار است یک کتابی منصوب به ایشان است که حکم کلام الله رادارد برای مریدانش که معرفت النفس است که اصلا معلوم نیست چه سمیه همه چیز داخلش هست و گویی هیچ چیز نیست. این آدم عشق اینو داشت ذوالفنون بخوانندش و کیه که نداند امروز با گستردگی علوم این لقب خیلی مسخره میاد. امیدوارم با مرگ این خالی‌بندی نسل این آدمها از ایران برچیده بشود
مرحبا
چوگورا جان لطفاً نفهمیده های خودت رو به رخ نکش نه از نجومش چیزی فهمیدی نه از معرفت نفس بهره ای داری وگرنه اینقدر بی ادب و بی نزاکت نبودی
@@jargeh بچه جان من اکثر آثار ایشان را خوانده‌ام ایشان مطلقا از جهان جدید هیچ اطلاعی ندارد نجومی که مدعی‌اش است نجوم بطلمیوسی است که چهارصدسال است فاقد اعتبار است و امروز شما بری مثلا دانشگاه هاروارد بگین من بطلمیوس خوانده‌ام مسخره‌ات می‌کنن معرفت النفس هم که معلوم نیست چیه نه کتاب عرفانی است نه ادبی است نه فلسفی است! ایشان مدعی فلسفه اسلامی است حتی یک اثر قوی هم در فلسفه اسلامی ندارد یک شرح بر شفای بوعلی دارد که انقدر غلط دارد که خودش اعتراف کرده من ننوشتم شاگردانم نوشته اند! به چه چیز این پیرمرد تعصب دارید به زُهدش؟ آن را مادربزرگ منم دارد😆
خاک توی ذهن ناقص تو که هیچ بویی از معرفت نبردی
با سلام
من نقدی بر این تفکر دارم که علوم نباید با هم تلفیق بشن و یا تغییر نکنند و یا انقدر یک علمی خشک باشه که قابلیت تلفیق نداشته باشه. در همه علوم و همه زمینه ها وجود دارد.
جوابم نسبت به بخش اول صحبتهای دکتر جباری است. متاسفانه بعضی از علما در همه زمینه ها تعصب در ادامه یک موضوع از جمله فلسفه با روش قرنها قبل دارند.
باسلام بحث ایشان مربوط به روش شناسی هر علم است که خیلی هم درست است. روش فلسفی با روش عرفانی و روش علمی متفاوت است.
اگه متفاوته پس چرا حرف مفت میزنه در مورد چیزهایی که ازش اطلاع نداره و اونها رو فلسفی نمیدونه؟؟؟؟@@javadfiroozi