دف نوازی کردستان /داستان و ریشه ساز دف/Daf song / folk music / Daf kurdi

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 13. 12. 2021
  • بنابر باور مردم کوردستان، زادگاه ساز دف کردستان و هورامان است.
    مردم کردستان در مراسم های مذهبی خود مانند مراسم پیرشالیار به دف نوازی می پردازند و دف نوازی کوردستان از شهرت زیادی برخوردار است.
    این ویدیو ماحصل سفر یک هفته ای من به کردستان و منطقه هورامان است که در آنجا داستان دف را از نگاه خودم دنبال کردم.
    پیش از سفر ساعت ها به تماشای دف نوازی پرداختم. بم بودن صدای ساز دف این تصور را در من بوجود می آورد که همچون مردی است که گاه با تحکم و گاه به آرامی و عاشقانه زمزمه کرده و نغمه‌سرایی می کند.
    اما پس از رفتن به هورامان برای یافتن صحت آنچه در ذهن می پروراندم با افراد آگاه محلی به صحبت نشستم و ساز دف را بار دیگر از نگاه آنان شناختم.
    دانستم زنان کورد همانند مردان و پابه‌پای آنان در تمامی امور حضور دارند و زمختی کوهستان باعث شده تا صدای زنان و حتی ظاهر دستان‌شان زمخت باشد و این خود می توانست نشانه ای باشد که ساز دف، شاید زنی باشد کورد که نواهای بسیار در دل دارد.
    و حلقه های دف همچون گوشواره های طلایی رنگ است که می درخشد و نور می آفریند.
    آنجا بود که با رفتن به روستاهای دور و نزدیک، به دنبال زنانی رفتم که دف نوازی می کردند. چرا که دف را از درون، زنی یافتم که با صدایی رسا و قوی، افسانه های آن سرزمین را روایت می کرد.
    در این سفر، دف جادوی زیبای خودش را بر من نمایان ساخت و من بیش از پیش به آن نزدیک شدم. در روز آخر که در کنار مغازه ای در انتظار بودم، چهره یک خواننده زن بر روی دف از درون مغازه نگاهم را به خود جلب کرد.
    حس ناشناخته ای از من می خواستتا از آن عکسی بگیرم با کمی اکراه دوربین را به دست گرفتم تا عکاسی کنم، ولی شیشه ویترین کثیف بود. صاحب مغازه که متوجه امر شده بود، به یکباره بطری آبی بر روی شیشه ریخت و من که شوکه شده بودم در کسری از ثانیه تصمیم گرفتم از موقعیت پیش آمده و از حرکت آب و قطرات آن بر روی شیشه استفاده کنم و عکس متفاوتی بگیرم. شات اول... شات دوم... یک ثانیه نگاهم به را به مانیتور دوربین آوردم تا نتیجه را بررسی کنم ...
    اما نتیجه شگفت انگیز بود...
    در کمال ناباوری علاوه بر تصویر خواننده بر روی دف؛ از نتیجه ی حرکت آب ، تصویر دختری بر روی نقوش کوه نمایان شده بود که باورپذیر نبود...
    صاحب مغازه که از حالت متعجب و شگفت زده ی من کنجکاو شده بود، وقتی به تصویر نگاه کرد پرسید چطور تصویر این دختر بر روی کوه نمایان شد؟!
    جوابی جز لبخند برایش نداشتم، چون او نمی دانست تصویر این دختر درون عکس، پاسخ دف به تفکرات، کنکاش ها و تصورات یک ماهه ی من بود که همچون معجزه ای پدیدار شده بود...

Komentáře • 379