Video není dostupné.
Omlouváme se.
عاشقش بودم اما با دخترش ازدواج کردم و وقتی تنها بود بهش ... ، داستان واقعی ، پادکست و ولاگ فارسی
Vložit
- čas přidán 26. 04. 2024
- توی این قسمت ، داستان زندگی حمید رو براتون گفتم که عاشق یه زن شد و برای اینکه به اون زن برسه با دختر اون زن ازدواج کرد و ...
همراهان عزیزم ممنون میشم اگر از ویدیو خوشتون اومد ویدیو رو لایک کنید و نظراتتونو کامنت کنید و اگر دوست دارید سابسکرایبم کنید و با گذاشتن زنگوله کنارش روی گزینه "همه"، کاری کنید تا هر وقت داستان جدیدی گذاشتم،جزو اولین نفراتی باشین که باخبر میشین.
عاشقش بودم اما با دخترش ازدواج کردم و وقتی تنها بود بهش ... ، داستان واقعی ، پادکست و ولاگ فارسی
از کانال اول ما هم دیدن کنید
/ rezinaistanbul
#داستان
#داستان_واقعی
#پادکست
#ولاگ
#ولاگ_روزانه
#ولاگ_ايراني
داستان
داستان های فارسی
داستان های فارسی جدید
داستان ترسناک
داستان ترسناک واقعی
داستان ترسناک واقعی جن
داستان ترسناک واقعی کوتاه ایرانی
داستان صوتی
داستان صوتی ایرانی
داستانهای صوتی ایرانی
داستان واقعی
داستان واقعی ایرانی
پادکست
پادکست فارسی
پادکست فارسی تاریخی
پادکست فارسی عاشقانه
پادکست فارسی کتاب صوتی
پادکست ایرانی
قصه های فارسی
قصه های عاشقانه
قصه های عاشقانه واقعی
قصه های ترسناک
قصه های ترسناک واقعی
قصه های غمگین
داستان های غمگین عاشقانه و گریه دار
داستان های عاشقانه غمگین واقعی جدید
داستان های زیبا و آموزنده
داستان های زیبا و با مفهوم
بسیار عالی ودلنشین روایت میکنید، من هرموقع داستانهاتونو گوش میدم وسطش خوابم میبره🥰
سلام آخ جون مینا خانومی عزیز دلم هستید الهی همیشه در پناه حضرت حق ایام به کامتان باشد انشاالله ممنون و سپاسگزارم از روايت داستانهای زیبا و جذاب تون 🙏💖🧿💖🧿💖🧿💖💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹💫🖐
صدات آرامش بخشه حتی اگه داستان هم زیاد جالب نباشه انقدر قشنگ تعریف میکنی آدم دوست داره تا آخرش گوش بده❤
خیلی خیلی ممنونم از محبتتون 🌹🙏
مثل همیشه 🎉جذاب تعریف کردی خانمی
خیلی ممنونم از همراهیتون
سلام ممنون بابت داستان که زیبایی تعریف کردی ❤
واقعا مردان موجودات پیچیده آیی هستند امان از روزی که هوای نفس بر عقل چیره بشه 🎉
برای هیچ زنی پیش نیاد بقول دوستمون من که بعید میدونم اعتیادش برطرف بشه❤
خیلی خیلی از محبتتون ممنونم اکرم جان🌹🙏
البته در خیلی موارد زنا خیلی پیچدارترن میشه گفت پیچ در پیچ اند 😅مرد و زن نداره تو هر دو جنس همه جورش پیدا میشه
اوخی🙂😘عالی مرسی
🙏😉
این آدم خودش باید دنبال بابای حقیقیش بگرده
وقتیکه برق خونشون قط بودبازچطورزنگ زدی عزیز😂😂😂😂😂
دقیقا 😂😂😂😅😅😅😅
موبایل وجود نداره؟
عالی هستی عزیزم❤
ممنونم سحر جان
خسته نباشی عزیز جان ولی این داستان رو من قبلا شنیده بودم
عجب سرگذشتی داشتی حاج حمید😂
سلام عزیزدل که این همه زحمت میکشین قشنگم خداقوت وپشت وپناهتون نازنیم💕🌺💕
ممنون محبتتونم😊
این چکاری بود کردی همون اول به مادرت میگفتی سمیه رو میخام چرا دنبال دردسر بودی چ اشکال داشت چن سال بزرگتر ازت بود😂😮😮😮
خیلی صدای گرمی داری قشنگ تعریف میکنی سلامت وتندرست باشی❤❤❤🎉🎉🎉🎉❤❤❤❤🎉🎉🎉❤❤🎉🎉🎉🎉🎉❤❤❤
ممنون محبتتم مینا جان🌹🙏
لحن گفتارتان آرام بخش است وکلمات به دل میشینه واقعا لذت میبرم از قصه گویی شما🎉 برقرار باشید❤
ممنونم از محبتت لیلی جان
خوشحالم که راضی هستی دوست خوبم 🌹🙏😉
بسیار عالی و جذاب .....ریما ❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉
ممنون محبتتونم🌹🙏
دختر پر برکت ترین راه زندگی است ❤
صدای بسیار دلنشینی داری واقعا قشنگ داستان را تعریف میکنی.براووو.❤
❤❤❤❤❤
بینهایت ممنون محبتتونم😊🙏
اگه برق خونش رفته چطوری زنگ خونش زد
چقدر عالی عزیزم خسته نباشی❤❤
سپاس از همراهیتون🙏
خداروشکر پسرم ولی واقعا خانم خانما به داستان جان روح میدی دمت گرم
ممنونتونم محبوبه جان که با حرفاتون انرژی میدین😊🌹
واااای بازم آخرش خوش تموم شد🎉🎉
مرسی از داستان ها و ممنونم از خانوم نقال❤
سپاس از همراهیتون🙏🌹
عالی عزیزم خسته نباشی❤❤
ممنونتم سمیرا جان
سلامت باشی دوست خوبم
امیدوارم همیشه شوهر خوب و سالم و پدری مهربان برای خوانوادت بمانی از سمیه طلب بخشش بکن با اینکه بعید میدونم که ببخشه اما شما باید این کار را به خاطر خودت و خانمت بکنی . موفق باشی ❤
thank you so much
Welcome 😊🙏🌹
سلام میشه لطفا صداتون بلندتر باشه ممنون
خاک بر سر حمید اقا
درودوسپاس مهربانوجان❤❤❤
سپاس😊🙏
چه داستان وحشتناکی بود ولی خب اتفاق می افته
عجب پدر سوخته ای بوده این داماد 😮
سلام خودتون می تونستین با ماذر دختر صحبت وازدواج می کردیید حلال خدارا که نباید حرام کرد حرف بیخود هميشه هست
بله درست میگین👍
😢😢😢😢😢❤❤❤❤
اقا،،مگه کنتور برق خراب نبود؟چطوری زنگ زده و سمیه درو باز کرده😢😢
فکر کنم ی چیزی به اسم موبایل اختراع شده😊
❤❤❤❤❤
سلام دختر زیبا و پرانرژی
ممنون محبتتونم نسیم جان🌹🙏
سلام خدمت راوی عزیزوگرامی من که هنگ کردم اخه آدم بایدمریض باشه با زنش نباشه هوس مادرزنش رابکنه این دیگه واقعا بایدمداوابشه واقعا که هرجورادم پیدا میشه باتشکراززحمات راوی
سلام خسته نباشید به راوی عزیز وهمکاران گرامیتان حالا از قصه بگم که یک سری از آدمها داستانهای با تخیلات ذهنه خودشان میان تعریف میکنن بیشتر این داستان یک دروغ بیش نیست
تخیلی بودنشو خیلی خوب تشخیص دادی ولی این راوی خودش داستانها رو سر هم میکنه و اگر دقت کرده باشین تمام داستانهای این کانال و دیگر کانالها تقریبا از روی هم کپی میکنند
😂😂😂 این شر و ورها چیه. داستان تخیلی می سازید حداقل آنقدر ابلهانه نسازید.
باورکنید این داستان رو ..دقیقا همچنین اتفاقی برای یکی از دوستان من افتاده .😂
؟
برق خونش مشکل داشت ولی این آقا میره زنگ خونشون رو میزنه
شاید برق زنگ خونه از کنتور صاحبخانه بوده😂😂
این از اون شاید هایی است که هر قرن یکبار اتفاق میافتد. البته زیاد مهم نیست تو داستانهای تخیلی معمولا از این سوتیها زیاد پیش میاد
نگفت زنگ خونشون رو زدم.شاید به موبایلشون زنگ زده و اومدن درو باز کردن
بستگی به طرز تفکر شما داره که اینو سوتی درنظر بگیرید
یک نامرد زندگی چند نفر را نابود کرد، هر چند همه چیز فعلا به خوبی تمام شد.اما تازه اول زندگی این نامرد هستش و چطوری زندگیش تموم میشه داستانِ دیگری است. مینا جان، طوری که داستان را تعریف میکنی به داستانها هیجان میدی.
ممنونم از محبت شما و اینکه همیشه همراهم هستید 🙏🌹
فکر میکنم اون نه زن خوبی بود نه مادر خوبی.
سلام.به مینای خوش انرژی وماه دوستت دارم قشنگم
ممنون محبتتم عزیزم😊🌹
ای خدا باز هم داستان تکراری
تكراري بود😢
با درود و سپاس از شما نازنین ❤🎉❤
سپاس از شما هما جان🙏🌹
میناجون همش تکرارکه باکمی جابجایی
همونم سه ساعت طول میده
با درود مینا جان ❤️❤️
بله چه کارهای خیلی خیلی بدی کردین، بهشون حق بدین که ثمیه خانم نمیخواد شما را ببینه، فکر کنم تا این خانم زنده هست با شما رابطه بر قرار نخواهد کرد. ولی باز به این که به اشتباهات خودتون که پی بردین و سعی به درست کردین اشتباهاتون هستین خیلی خوب هست.
من ۵ سال پیش در کنسرت داریوش در سوید بودم که یک چیزه خیلی زیبایی را کفت، ایشون گفتن اگر یک روز معتاد باشین تمام عمرتون معتاد هستین و از اون چیزی که معتادش بودین باید ۱۰۰٪ دوری کنید چون خطره برکشتن ۱۰۰٪ هست.
براتون و خانوادهتون آرزوی بهترینها را دارم❤❤
سپاس🙏🌹
درود به شما و خسته نباشید
چند تا انتقادارم که مطمئنا تو بهتر شدن برنامه تون کمک کننده هست، بهتون زنگ بزنند ، درسته
زنگتون بزنند غلط هست
خواندن داستان روایت ادبی هست بنابراین کلمات و جملات بایستی صحیح ادا بشه ....
دوماً شما که با تصویر داستان میگید به ظاهرتون هم باید توجه کنید ، مجبور نیستید و اصلا لزومی نداره یک نفس داستان رو بگید که باعث بشه دهنتون پر از کف بشه و منظره زشتی ایجاد کنه ،
شما میتونید تو چند بخش فیلمبرداری کنید و آب کنار دستتون باشه و کمی هم شمرده تر کلمات رو ادا کنید و آروم تر بیان کنید ....
موفق باشید ....
سپاس از تذکراتتون🙏
این آدم خودش باید دنبال بابای حقیقیش بگرده
❤❤❤❤❤