بار دگر شور آورید این پیر درد آشام ما. عطار_دیوان اشعار_غزلیات_غزل شماره۷

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 10. 09. 2024
  • عطار » دیوان اشعار » غزلیات »
    غزل شمارهٔ ۷
    بار دگر شور آورید این پیر درد آشام ما
    صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما
    چون راست کاندر کار شد وز کعبه در خمار شد
    در کفر خود دین دار شد بیزار شد ز اسلام ما
    پس گفت تا کی زین هوس ماییم و درد یک نفس
    دایم یکی گوییم وبس تا شد دو عالم رام ما
    بس کم زنی استاد شد بی خانه و بنیاد شد
    از نام و ننگ آزاد شد نیک است این بدنام ما
    پس شد چو مردان مرد او وز هر دو عالم فرد او
    وز درد درد درد او شد مست هفت اندام ما
    دل گشت چون دلداده‌ای جان شد ز کار افتاده‌ای
    تا ریخت پر هر باده‌ای از جام دل در جام ما
    جان را چون آن می نوش شد از بی‌خودی بیهوش شد
    عقل از جهان خاموش شد و از دل برفت آرام ما
    عطار در دیر مغان خون می‌کشید اندر نهان
    فریاد برخاست از جهان کای رند درد آشام ما
    #سروده_پارسی #چکامه #غزل #سرودهای #عطار #عطار_نیشابوری #ایران #ایرانی #ادبیات #پارسی #ایران
    #sorode_parsi #sorodeparsi #poem #iran #persian #iranian #literature #poetry #attar

Komentáře • 2