جبرواختیار (۱۹)‌ داده‌ها از کجا آمده‌اند؟

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 16. 06. 2024
  • جبرواختیار و دش‌واری‌ها ی آن (۱۹) ویژه‌گی‌ها ی برآمده از کجا می‌آیند؟
    جبرواختیار گفتمانی است برفراز همه ی گفتمان‌ها و فراتر از آن‌ها، که می‌تواند همانند یک دامینو توهم‌ها و بدپنداری‌ها ی بسیاری را پنبه کند! اما هم اندیشیدن به آن آسان نیست و هم دریافت پیچیده‌گی‌ها ی آن از عهده ی هر کسی و هر فرهنگی نمی‌آید! حتا می‌توان فراتر رفت و ادعا کرد گفتمان جبرواختیار متری است که می‌توان فرهنگ‌ها و اندیشمندان و میزان فرزانه‌گی و اصالت آن‌ها را با آن اندازه زد. فرهنگ‌ها و افراد پس‌رو و مقلد به طور چیره در این پهنه حرفی تازه و از جنس زمان ندارند؛ و گرفتار تکرار دیگران و پیشینیان هستند. به تعبیر نیچه تنها خدای‌گان اندیشه هستند، که می‌توانند خطر کنند و خود و نماد آینده باشند.
    اراده ی آزاد چیست؟ اگر زنجیره ی شوندها و شدها (علت و معلول) یا فرنودها و فرنوده‌ها (دلیل و مدلول) در کار هستند و انتخاب‌ها ی ما را پدید می‌آورند، اختیار به چه‌معنا است؟ پاسخ به این پرسش‌ها و بیش‌تر را امیدوارم در گفت‌وگوهایی که بر سر جبر‌واختیار با جناب الهیار کنگرلو و در برنامه ایشان داشته‌ام و خواهم داشت، هم‌وار کنم. در این رشته گفت‌وگوها تلاش خواهم کرد بنیادها ی جبری رفتارها ی آدمی را در پهنه‌ها ی گوناگون پوست‌گیری کنم و توضیح دهم که چرا بدپنداری ی اراده ی آزاد یا اختیار در تاریخ فرگشت آدمی برآمده است. چه کمک‌هایی به نوع آدمی و فرآیند فرگشت کرده است؛ و چرا در جهان جدید زمان آن رسیده است که از نیک‌وبد این بدپنداری رها شد. آیا آسیب‌شناسی فرهنگ‌ها و سنت‌ها و بسیاری از بافته‌ها ی قدیم از این چشم‌انداز امکانی برای گسترش و پیش‌رفت فراهم خواهد ساخت؟
    در این برنامه از گوشه‌ای دیگر به گفتمان جبرواختیار پرداخته‌ایم، و راه‌ها و سرچشمه‌هایی را که داده‌ها از آن‌جا به ما می‌رسد را بررسیده و پرسیده‌ایم. داده‌ها و ‌چینش‌ها ی ویژه‌ ی جرم و انرژی که ما را ساخته و‌ پرداخته است، از کجا آمده‌اند؟ ‌چه‌گونه برآمده اند؟ و از کجا آمده‌اند؟
    در داوری ی من دش‌واره ی جبرواختیار در جهان جدید و در انباشتی از داده‌ها که فراهم آمده است دش‌واری و دش‌واره‌ ی زبانی است. یعنی اگر بتوانیم تعریف‌ها ی خود را بازبینی و بازخوانی کنیم؛ زمان آن رسیده است که راهی برای گشودن این گره تاریخی و فلسفی باز شود.
    در این برنامه در تکاپو ی آن بوده‌ام که مهمان خود را در تعریف برساخته ی جبر بچالم.
    اگر آدمی مجموعه‌ای از داده‌ها است و هوشیاری بخشی از توانایی ی ماشین مغز در پردازش آن داده‌ها، دیگر چه نیازی به پیش‌کشیدن انگاره ی اختیار و اراده ی آزاد است؟ آیا اراده دریافتی (perception) مغزی است؟ و در کنار تخلیه‌ها ی الکتریکی روی می‌دهد؟ یا آن‌طور که برخی از هوادران اراده ی آزاد انگاریده‌اند، اراده برفراز همه ی داده‌ها و تخلیه‌ها ی الکتریکی است و بر آن‌ها چیره، و فرمان می‌راند؟
    امید که بتوانیم آرام آرام پیش برویم و به گشودن این کلاف سردرگم کمک کنیم. در این گفت‌وگو تاکید من بر این داو و ادعا بود که اگر دریافت مناسبی از مغز و فرآیندها ی آن در میان باشد، می‌توان نشان داد رفتارها ی آدمی، هرچه بیش‌تر و پیش‌تر آمده‌ایم با جبر هماهنگ‌تر شده است. ما در کمند داده‌ها ی خود هستیم و شکست‌ها و ناکامی‌ها به جهت کم‌بوده و نبوده داده‌ها ی لازم به ما تحمیل می‌شود. ما ماشین‌هایی هستیم بسیار همانند که برای پیروز شدن، پرداخت شده‌ایم. اما بخش بزرگی از پیروزی در گرو دادهایی است که ماشین با آن‌ها و از راه آن‌ها کار می‌کند. همه ی تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها در پایان به گوناگونی ی داده‌ها بازمی‌گردد. این گوناگونی پیش از تولد با داده‌ها ی ژنتیک و فراژنتیک (Metagenetics) و پس از تولد با آموزش در خانواده و محیط آغاز می‌شود. بسیاری از آن‌چه بنیاد شخصیت ما را می‌سازد، در دوران کودکی از راه زبان، دین، فرهنگ و سنت همانند شیر در حلقوم ما ریخته می‌شود. ما چیزی نیستیم، مگر داده‌هایی که از چینش ذرات بنیادین بالا آمده است.
    اختیار اگر اختیار باشد و بخواهد به اراده ی آزاد برسد، باید نیرو و زور و شکلی از علیت (شونده‌گی) باشد، و بر فراز زنجیره علت و معلول (شوند/ شونده) و دلیل و مدلول (فرنود/ فرنوده) که به انتخاب‌ها، تصمیم‌ها، و رفتارها ی ما می‌رسد ایستاده باشد.
    و حتا فراتر این علت و شوند باید برای فرد پیش‌بینی‌پذیر هم باشد.

Komentáře • 5

  • @bitarafi
    @bitarafi Před 15 dny

    آقای کنگرلو ادعا میکند، آگاهی و خردورزی تنها نتیجه یک مغزی همچون انسان میتواند باشد و هر دو خصوصیاتی استثنایی هستند، اما مقدار و یا توانایی آنها بستگی به ژنها و غیره دارد که امری جبری است. بعبارتی اگر مغز را در کامپیوتر شبیه سازی و یا با چینش مولکولی ایجاد کنیم، بصورت اتوماتیک این دو خصوصیت بوجود می آیند. در نتیجه یک چنین مغزی هم دارای اختیار خواهد بود.
    اما اینها (آگاهی و خردورزی)، خصوصیات اضافه شده هستند و یک خصوصیت امکان ایجاد یک کنش را ندارد، چون برای این عمل خود باید از ماده درست شده باشد، تا بتواند بر بقیه مغز که از ماده هست کنشی ایجاد کند.
    در ضمن این کنش تولید شده توسط این دو خصوصیت، نباید نتیجه یک واکنش از جانب قسمت های دیگر مفز باشد، چون خود یک جبر میشود. در نتیجه این آگاهی و خردورزی باید چیزی شبیه روح در ادیان باشد که تابع علت و معلول نیست. بعبارت دیگر در تئوری آقای کنگرلو علت و معلول در مورد این دو خصوصیت نباید صادق باشند.

  • @user-uy1cb2vz9h
    @user-uy1cb2vz9h Před 16 dny

    شما بیست جلسه صحبت نمی کنید شما بیست جلسه از آقای کنگرلو حرف مفت می شنوید😂😂

  • @urftutfuutftfutfufguutf222

    کرمی 🪱 ۵۷ تی 📢🗣

    • @user-uy1cb2vz9h
      @user-uy1cb2vz9h Před 16 dny

      شما شاه پرستا... یه کلمه ۵۷ دستت گرفتی هرکس از شما و شازده بی عرضه بیشتر بفهمه ،،، میشه ۵۷ تی .... ۵۷تی شازده بی عرضه و بسیجی هاش هستن که از کشور بیرون انداختیم حالا فقط جمهوری واقعی مد نظر ایرانی هاست