توسعه، استبداد، آزادی، و صحبتهای دکتر سید علیرضا ابطحی فروشانی

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 13. 04. 2024
  • ایران در سال 1279 شمسی(1900 میلادی) کشوری نسبتا بدوی و تقریبا منزوی است
    بیش از 95 درصد جمعیت آن بیسوادند. (در کل ایران، تنها 21 مدرسه ابتدایی جدید و یک دبیرستان وجود دارد...)
    زارعین ایران هیچ شناختی از از ابزارهای نوین کشاورزی ندارند و کشت و زرع را به صورت ابتدایی انجام میدهند... راههای شوسه در کل ایران محدود است و مثلا راه اصفهان به اهواز، با فاطر، شتر و الاغ حدود 20 تا 25 روز ؛ و راه اصفهان تهران با همین وسایل حدود 15 تا 20 روز طول میکشد
    در سر تا سر ایران فقط یک نیروگاه برق احداث شده است
    دولت هیچ نقش سازنده ای در تشکیل سرمایه ندارد، و بودجه ی سالیانه آن تقریبا دو درصد تولید ناخالص ملی است؛ و همان بودجه را هم در بسیاری از موارد خرج مصارفی نامعقول میکند
    شرایط به گونه ای است که ایران آن دوران را به هیچ روی نمیتوان یک واحد اقتصادی پیوسته دانست
    اینها همه در زمانی است که از نظر سیاسی قدرت کشور در دست شاه است که "قبله ی عالم" میخوانندش و "سایه ی خدا". شاه در تئوری، مالک همه چیز است و هر آنچه بخواهد میکند. تها حدود اختیارات او میزان زور و قدرتش است. بخش عمده ای از جمعیت کشور شامل رعایاست که با عرق جبین به کشت سنتی مشغولند و قوت لایموتی بدست می آورند و با فقر و بیسوادی، نه میداند که در دنیای اطراف او چه میگذرد و نه امکانی برای تاثیر گذاری در دنیای اطرافشان دارند. در طرف دیگر، درصد بسیار ناچیزی از جمعیت کشور تحت عنوان ارباب، تاجر و کاسب قرار دارند که از وضع اقتصادی ممتازی برخوردارند. و بالاخره درصد ناچیزتری از جمعیت هستند که به علل مختلف و عمدتا با زور چماق و تفنگ، بر کشور حکم میرانند و تمام کوشش شان تثبیت حکومت خود و گذران زندگی با استفاده از باج و حراج دریافتی خلاصه میشود
    در همین زمان، علم و تکنولوژی و روابط اقتصادی- اجتماعی ِحاکم بر اروپا، به امپراطوری عظیم انگلستان امکان میدهد، به عنوان نظام مسلط اقتصاد جهانی پر و بال بگستراند و در تمامی جهان، از جمله ایران، کشورگشایی کند و با برتری فنی، تولید اقتصادی کشورهایی مثل ایران را به سمت ورشکستگی و وابستگی هدایت کند
    در این شرایط میتوان گفت مهمترین مشکل مشروطه ی ایران، مواجهه با کشوری است که از نظر اقتصادی فقر، از نظر فنی عقب افتاده، از نظر سیاسی نامتحد و از نظر بین المللی قربانی سیاست قدرت است
    مشروطه به دلیل نبود زیرساختهای مناسب، نه تنها نمیتواند ایران را از این وضع بیرون آورد بلکه با بر هم زدن نظم قبلی، باعث تشدید هرج و مرج و ناامنی میشود. امنیت راهها پیش از مشروطه با مقاطعه دادن آنها به افراد یا گروههایی چون ایلات تامین میگشت و مقاطعه کار با گرفتن حق راهداری و حق مقاطعه، هزینه ی خود را تامین میکرد؛ اما در بدو مشروطه مجلس اول، این ترتیب را به هم زد و امنیت راهها را به دولت سپرد و اخذ حق راهداری را ممنوع کرد. مشکل آنجا بود که نظام دولتی نه توان اداره ی چنین کاری را داشت و نه قدرت تامین بودجه ی آن را. تا مدتی اوضاع بینابینی از وضع کهن و نو برقرار بود، اوضاع متزلزلی که راهزنان و غارتگران را به شدت وسوسه میکرد. اگر در دوره استبداد، هیبت و ترس از مجازات سخت او، حرامیان را پروای بیرون آمدن نمیداد پس از فرو ریختن هیکل دولت، و آمد و رفت حکام متزلزل، که به جایی پاسخگو نبودند راهزنان را به یاد سنت "غارتی غنیمتی" انداخت و آنها را از مخفیگاههای خود بیرون آورد
    در آن روزگار قبایل و ساکنان خارج شهرها که بیش از 75درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند علاقه ی فراوانی به راهزنی، غارت، چپاول و گرفتن غنیمت وجود داشت! فرهنگ غارتی و غنیمتی چیزی نبود که بین ایلها و قبایل، مذموم باشد؛ بلکه این نزد آنها بسیار منطقی بود که چیزی را که ندارند از آن خود کنند
    اینچنین است که هنوز شادی مردم از از برقراری نظام مشروطه فروکش نکرده، اخبار راهزنی و غارتگری راهها می پیچد و کام همه را تلخ میکند. بسیاری از مردم، مشروطه را مسئول و موجد نا امنی میپندارند
    محسوس ترین نتیجه ی ناامنی راهها آن است که نیروهای روس و انگلیس به همین بهانه به ایران لشگر میکشند و خصوصا همسایه ی شمالی چند سالی را در شمال کشورمان به انواع جنایات مشغول میشود
    پس از کودتای 3 اسفند 1299 رضاخان بسیاری از ناآرامیها و راهزنی ها را از بین میبرد و برای مردمِ نفس بریده ای که در غایت سرخوردگی به سر میبردند، فضایی از خوشبینی پدید می آورد. به علاوه با تصویب و اجرای1145 فقره قانون و مقررات صنعتی، فضای مناسب برای کسب و کار فراهم میکند
    قانون ثبت اسناد و املاک، قانون البسه وطنی. قانون معافیت ماشینهای صنعتی و فلاحتی از تادیه حقوق گمرکی. قانون انحصار تجارت خارجی. قانون تجارت
    به علاوه راههای مواصلاتی گسترش می یابد؛ راه آهن احداث میشود؛ بانک ملی تاسیس میشود؛ اوزان و مقادیر یکی میشود؛ دارالمعلمین عالی تاسیس میگردد؛ قانون سجل احوال تصویب و اجرا میشود؛ دانشگاه تاسیس میشود؛ خدمت وظیفه عمومی میشود
    چهره ی ایران با این اقدامات، به کلی عوض میشود. هر ایرانی که آن زمان را درک کرده به این نکته اشاره کرده؛ و خارجی ها هم از آن به شگفت آمده اند. آرتور کریستن سن، نخستین پروفسور زبان‌شناسی ایران در دانشگاه کپنهاگ، که قبل و بعد از حکومت رضا شاه به ایران آمده چنان تحت تاثیر اقدامات او قرار گرفته که از"تولد دوباره ی ملت پارس" یاد کرده است
    قاعدتا با این سیر، ما اکنون پس از گذشت حدود یک قرن، باید به کشوری پیشرفته تبدیل شده باشیم. اما با نگاهی به خودمان میبینیم که ایران هنوز از نظر اقتصادی، فقیر؛ و از نظر فنی، عقب افتاده است. سوال مهم این است که چرا
    *************
    سید علیرضا ابطحی فروشانی، دکتر تاریخ و استادیار بازنشسته دانشگاه، صحبتهایی دارند که قسمت‌هایی از آن را در هفته های آینده به اشتراک میگذاریم: «پیامدهای استبداد پس از شهریور بیست» و «امنیت، عدالت، آزادی». امیدواریم آنها را ببینید و نظر دهید. سپاس

Komentáře • 2