Eshghe Mamnoo - Episode 10 - عشق ممنوع - قسمت 10 - دوبله فارسى
Vložit
- čas přidán 28. 01. 2021
- Eshghe Mamnoo - Episode 10 - عشق ممنوع - قسمت 10 - دوبله فارسى
• Eshghe Mamnoo - Episod... ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید.
سمر سعی می کند از زندگی جدیدش لذت ببرد و به همه احساس خوشبختی بدهد. همه برای اولین شام خانوادگی دور هم جمع شدند. مهند که از اصل ماجرای مشکلات نهاد و پدرش با فیروزه باخبر شده بود سعی داشت در همین شب اول عدنان را از مسائل آگاه کند. اما برخلاف انتظارش عمو به حمایت از سمر در مقابل او ایستاد. مهند هم بعد از بحث با عدنان و سمر تصمیم گرفت عمارت را ترک کند...
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : / otvfarsi
Telegram : t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : / otvfarsiofficial
@Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton - Zábava
czcams.com/video/ThYxzSEquVo/video.html ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید.
مادمازل هم کم حسود نیست ها ، یه جور بدی نگاه میکنه
انسان چقدر آرام آرام ویران میشه وخبرهم نداره
دقیقا ً ...... بخصوص که ازدواج ناهنجاری ونامناسب هم صورت بگیره .....
لمیس و مهند با اومدن ثمر موقعیت خودشون رو ضعیف میبینند سریع چمدون میبندن
چقدر شخصیت ثمر قبل از اومدن مادرش به این خونه عالی و منطقی و مهربون بود
اره خيلي با اون عشوه گرياي مسخره و هيز بازياش كه متوجه موقعيتشم كه زن عموي مهنده نيست و مرتب واسش عشوه مياد كه هم پول عدنان و هم سكس با مهند رو تجربه كنه اومدن مادرش هيچ تاثير منفي تري نداشت اين دخترك تمام كاراش فيلمه از دور انداختن گوشواره و خوب جلوه دادن خودش
ذات کثیفی داشته که زمینه نشون دادنش براش فراهم شده
نه اصلا . شخصیت هیچ احدی تغییر داعم وهمیشگی نمیکنه.ذات ادم شخصیت اون ادمو شکل میده .ثمر هم همیشه همین بود فقط چون اونجا تازه ورود بود میخواست خودشو شیرین کنه همین
به نظر من خیلی شبیه فردوس است.
@@mohammadnasiri-oo3yt افرین دقیقا
بیسان و شوهرش چطور اویزون سمر شدن واسه کار اخر فیلمم سمر رو اینطوری تنها گذاشتن که زندگی بقیه به ما ربط نداره.
وای چقد بچه بازیای نهال رو اصابه
ای کاش ثمر برخوردش با افراد و قضایا بعداً هم مثل همین ابتدای ورود به ویلای عدنان بیگ میبود... خیلی منطقی و مهرورز.
از همون اول اگه هم مهند هم عدنان به حرفاي حلمي توجه كرده بودن اون عاقبت شوم رو نداشتن
جمیله و نهال یه کم اذیت می کنن چون خیلی حساس و حسودن
محند دیگه نباید برمیگشت میرفت پی زندگی درس و آینده خودش.
دلم واسه سمر سوخت. مردا همیشه پیش قدم میشن ، زنا رو عاشق میکنن، بعد وسط راه ولش میکنن ، بعد زنه می مونه که یا افسرده و دیوونه میشه یا خودکشی میکنه. بیچاره زنا .
همه زنها یه جور نیستن!
واقعا اینجوری
از روز اولي كه اومده واسه همه نقشه كشيده و همه رو بجون هم انداخته
چه زیباست رنگ چشمان ثمر
و چه زیباتر ،چهره آدمها زمانی که درون خوش و نیکویشان در صورت پدیدار میشود.
سمر خیلی زیباست اما نه به زیبایی دختر های ایرونی
قطعا که شهربانو نازنین زیبایی گل دختران ایرانی زبان زد هست عزیزم❤❤
عدنان نمیخاد حقیقتو بپذیره و حقش بود هر چی سرش اومد
از جمیله خاتون متنفرم اه اه
چه زود ثمر رنگعوض کرد. 😮
26:05 اینجا مهند با خودش شرط بست تا زنه عموهه رو نکنه اروم نگیره😂😂😂
دقیقا 😅😅😅
از همون شب عروسی بیسان با خودش گفت چرا این تکه را من نکنم و عموم بکنه.از اونجا شروع شد
کاش رنگ دنیا ، هوس و شوق های دروغین دیگر هم مثل این گوشواره ی حتی الماس ، هم از پنجره جسم و جان انسان دور انداخته میشد...
وای نهال هی میره دم بقیه میشه 😑😑
وای این نهال خیلی روی مخ هست فضول هرچی هست
سمر زیاد آدا درمیارە همین کە میخواد بە زور خودش خوب نیشون بدە ثابت میکنە کە عدنان بیگرو برای خواستەهای خودش میخواد نە بخاطر علاقش بهاش
ثمراینجا مثلا محند انداخت بیرون بعدش رفت زیرخوابش شد🤣🤣🤣🤣🤣
ممنون تان
جمیله خیلی کار زشتی کرد😐🤨
محند راست و حقیقت امر را گفت..
خیلی دوستش دارم این سریال رو
خیلی خیلی اين سريال قشنگ است ممنون ❤️👍❤️👍❤️👌❤️
عالیه
Sepase faravan az zahemate shoma 😍😍👌👌🙏🙏💐
This man so romantic
تشکر ❤❤جانم ❤
دلم میخاست بشیر مفصل جمیله رو کتک میزد،چقدر این جمیله بیشعور وعوضیه، نمک نشناس
واقعا چرا جمیله اینقدر میاد نگاه میکنه و میره
✨✨🥰اول سلام بد کلام همیشه موفق باشید به زحمتتان و همیشه کوشش کنید به آخرش بمانید سریال هاره ♥️✨✨🥰
😢
عاشق ثمرم
وای گلتن خانم اينجاست 😆
من فقط شخصیت .مهند را دوست دارم به ثمر خیلی میاد
یعنی سمر حتی ۱ روز کامل نتونستن ادای خوب بودن رو در بیاره اوج خوب بودن و فیلم بازی کردنش که مثلا مهربون و خانومه تا همون سر گوشواره بود
کاش همیشه اینقدر صمیمی و خوب بودننن
چقد نهال رو اعصابه ایش فضول
نهال چقدر دل سوز است به مهند میگه پول داری😢
ثمر. از نظر من دو قطبی صفر صد
نهال خیلی رو مخه
Muntazerim kismati badi part 11
خیلی قشنگ است ♥️♥️♥️💋
نهال به سمر و عدنان می گه دوتایی اتون خیلی خوشگل این انگار تا حالا میمون ندیده که عین باباشه
اه گو سک نهال آویزون بدم میاد ازش
❤❤❤
مادمازل ابهت اش را با سکوت حفظ میکند.
حق بود عدنان بیک با لوئیز خانم ازدواج میکرد چون بسیار زن تحصیلکرده وباکلاسی هست وبچه ها را هم او تربیت کرده و بزرگ کرده چطور عدنان بیک این خانم را ندید گرفت رفت با یک دختر خیلی جوان ومغرور ازدواج کرد .
بسيار سريال قشنك أست 🥰🥰🥰
❤
محند وقتی دید ثمر هواخاه داره بیشتر جذبش شد
همینحا باید مهند رو مینداختن بیرون
نهال بدم میاد
ولا روز اول محمند رو بیرون کرد.
کاش مهند دیگه برنمیگشت کاش عدنان بیگ حواسشو بیشتر جمع میکرد همینطور ک گفت امروز اینجوری کرد معلوم نیست فردا چه ها میکند😢
گوشواره بدل انداخت سمر خانم مشخصه
☆☆☆
لعنت بر مرد یا زن های که بخاطر هوس و عشق زودگذرشون باعث نابودی چندین زندگی و حتی بچه هاشون میشن 😢خدا نسلشونو منقرض کنه هر خیانتی ریشه کن شه انشاالله ❤
بنظرم سمر از همون اول خیلی زرنگ بود خیلی زود شاخکهاش کار افتاد، بخاطر گوشواره یجور رفتار کرد که مثلا نهال و بقیه ناراحت نشن، چون جمیله گم شدن گوشواره رو انداخت گردن بشیر، ولی بشیر خیلی برای نهال و بقیه مهم بود، سمر هم سعی کرد یجور نمایش بده که بچه ها و بشیر ناراحت نشن
مهند آداب شام خوردن سر میز رانمی داند.
ترجمو بل عربي راح اموت
مشکل اصلی این بود که تو این خانواده همه تو کار هم دخالت میکردن
به خصوص نهال
من فاز جمیله رو نمیفهمم
حداقل اگه میخاست کاری کنه باید ضرر میرسید به نهال
نه بشیر 😑😑
بیچاره سمر، دلم براش خیلی میسوزه، اومدن فیروزه زندگیشو خراب کرد، نباید میآوردش.
سمر از همین الان به محند نیم نگاه داره... این دشمنی هم که راه انداخت برا این بود که محند به فکر انتقام وبه سیخ کشیدنش بیفته.. عدنان هنوز یه دست نزده یکی از اعضای خانواده رو رد کرد رفت...
عجب برداشت ودیدگاه و لحن بی ادبی چه طرز کامنت گذاشتن است یه کم جنبه دیدن یه سریال و فضای مجازی را داشته باش
😂😅😅 کهنه مغز
چرا نام شخصیت ها را مسخره ساختین مگر اسم خاص هم ترجمه میشه؟
از روی ترجمه عربی اسما رو گذاشتن...
چقدر کارای نهال بیخوده اینجا
اگه مهند برنگرده هیچ وقت اون اتفاق هم نمیوفتاد
از شب اول مشکلات شروع شد
دقیقا 😂
چرا قسمت های فاطمه گل نیست دیگه 😢😢😢
مهند باید همین امشب از این خونه میرفت
طفلک جمیله
ثمر خانم هیچ خوش آیند نیست
ای کاش فیروزه به خونه عدنان مهاجرت نمیکرد، بیشتر مشکلات خانواده ، رابطه بین نهال و محند و رویا بافی نهال راجب محند و آینده، بزرگ کردن و مخفی کردن رابطه محند و سمر همش مقصر فیروزه بود
قسمت قبلش چرا نیست؟
هست همه
این پسره مراد خیلی رو مخه بی تربیت و فضول همش تو شکم بزرگترا میلوله، تو هر چی دخالت میکنه به خواهرشم میگه ترشیده، بچه تو اون سن باید کودکی کنه تو حال و هوای خودش باشه و بزرگترش احترام بذاره😐
ممنون تان
🇦🇫🇦🇫
❤❤❤