هواداران دیکتاتور صالح چهمیگویند؟
Vložit
- čas přidán 3. 07. 2024
- هواداران دیکتاتور صالح چهمیگویند؟
هواداران دیکتاتور صالح چهمیگویند؟ هواداران دیکتاتور صالح چرا به این انگاره رسیده اند؟ چه هموندی و پیوندی میان فرهنگ انتظار (که آشکارا پیشااسلامی است و در دوران اسلامی هم ادامه یافته است) و انگاره ی دیکتاتور صالح در ایران است؟ چرا این فرهنگ در سنت ایرانی چنین جانسخت است؟ و در دورهها ی گوناگون خود را باززایی میکند؟ آیا میان انگاره ی دیکتاتور صالح و فرهنگ شبانرمهگی در ایران نسبتی هست؟ روانشناسی واماندهگی و استیصال کجا قرار میگیرد؟
از تاریخ انتخابات در دوران جمهوری اسلامی و پیش از آن چه میتوان آموخت؟ جریانها ی سیاسی کداماند؟ و در کجا ایستادهاند؟ دعواها و سروصداها تا چه پایه سیاسی اند و به حسابها و کتابها ی سیاسی میرسند؟ و تا چه اندازه ادامه ی عصبیتقومی و ریختی دیگر از دعواها و داوها ی نعمتی و حیدری؟ آیا جریانها ی سیاسی تمایز یافتهاند؟ و به کارکردها ی نهادین و نمادین خود توجه دارند؟ و تکاپویی برای برداشتن بارهایی که روی زمینمانده است دارند؟ اصلاحطلبها کجا ایستادهاند؟ جمهوریخواهان و جریانها ی پیشرو چه نسبتی با آنها دارند؟ براندازهها چه میگویند؟ اگر سیاستورزی حل معماها ی حلنشده است معما ی ام روز میدان سیاست در ایران چیست؟
به بهانه ی انتخابات و گفتوگوهایی که بر سر آن میان ایرانیان درگرفته است از هوشنگ امیراحمدی پرسیدهام: چرا از برآمدن نظامیان در میدان سیاسی ایران، که ریختی از دیکتاتوری ی صالح و تکنوکراسی است، پشتیبانی میکنید؟ چهگونه میتوان به فنسالاران و نظامیان اعتماد کرد؟ چرا امیدی به جریانها ی میانهرو (اصلاحطلب) برای پیشبرد دمکراسی، پیشرفت، توسعه و حقوق بشر ندارید؟
با مهربانی، همرسانی (سابسکرایب) و بازخوردها ی خود به ژرفا ی این پرسشها و جستوجوها بیفزایید.
Your observation touches on an important aspect of discourse and personal responsibility. Focusing on the broader context, such as the situation in Iran and the experiences of its people, often gets overshadowed by individual perspectives and egos. The emphasis on "I am right" can indeed hinder meaningful dialogue and unity.
Reflecting on our motivations and the larger purpose of our actions is crucial. Whether in conversations about geopolitical issues or everyday interactions, prioritizing empathy, understanding, and the common good can help bridge divides and foster collective progress.
Your point underscores the need for humility and a focus on shared humanity, which are essential for creating a more united and compassionate world.
My points? Which? And why?
Can you adjust the volume so you would not have to scream?
درود بر شما جناب دکتر کرمی گرامی.
جناب دکتر امير احمدی سوال بسیار ساده ای در خصوص زبان رسمی کشور مطرح فرمودند که پاسخ دادن به آن برای هر آنکس که دوره متوسطه را پشت سر گذاشته باشد مبرهن است زیرا تعریفی بسیار واضح و روشن دارد که برای تمامی کشورهای دنیا تعریف شده و جزو اصول مورد توافق کلیه ممالک گیتی ست.
جهت ننویر اذهان دوستان این تعریف که شما از بیان آن طفره رفتيد را مجددا عرض می کنم:
در هر کشوری زبانی را بعنوان زبان آفیشیال یا رسمی تعیین نموده اند و زبان رسمی کشور ایران هم فارسیست، به همین روشنی.
در ایالات متحده برای تعیین زبان رسمی رأی گیری کردند و با اختلاف کمی زبان انگلیسی در مقابل زبان فرانسه برنده شد که زبان رسمی آن کشور شود، حال آنکه علاوه بر انگلیسی و فرانسه زبان آلمانی هم در ایالات متحده جایگاهی در خور داشت.
از آن سو در کشور کانادا، با اینکه مردم در برخی شهرها انگلیسی هم صحبت می کنند، زبان رسمی و مکاتبات اداری و بروکراسی کشور کلا به زبان فرانسه است و لذا هر کس که بخواهد در این کشور کار بگیرد یا زندگی کند باید مدرک مورد نیاز را داشته بتواند فرانسه صحبت کند ورای اینکه زبان مادریش چه باشد.
ضمنا جناب دکتر کرمی گرامی این واژه "چیره" که بکار بردید در تعریفتان از زبان رسمی کشور خود بار معنایی عمیقی دارد در آن Oppression یا همان ستم ملی، که آقای پزشکیان نیز در مجلس فراکسیون برای آن درست کرد.
با سپاس از برنامه ای که تهیه فرمودید.
درود و مهر
یکم. میان زبان رسمی و چیره و زبان ملی فاصله بسیار است.
دوم. طبیعی است در قرادادها اجتماعی باید به باره ی زبان و زبان رسمی هم اندیشیده و برنامهریزی شود؛ اما در کشورهایی همانند ایران (به جهت گوناگونیها ی زبانی) این مهم میتواند بهگونهای منطقهایبررسی و تصمیمگیری شود.
سوم. نکته ی مهم من که در گفتوگوها ی پیشین در باره ی زبان به آن پرداختهام آن است که حکومت باید نسبت به زبان مردمان یک سرزمین بیطرف باشد. (به همان دلیلها و فرنودها که باید در باره ی دین و بسیاری دیگر از سلیقهها و سابقهها باید بیطرف باشد.)
@@DrAKBARKARAMI
درود بر شما جناب دکتر کرمی گرامی.
متاسفانه تصور می رود باز هم با کلمات بازی میفرمائید در توصیف مفاهیم.
یکم: سوال مطرح شده توسط جناب پرفسور امير احمدی پیرامون گوناگونی زبان و ادیان و منش های متفاوت در یک کشور نبود که آنها در جای خود قابل بحثند.
دوم: این موضوع در ایران هم همانند دیگر ممالک دنیا مورد بحث قرار گرفته و وجود شاهنامه حکیم طوس بر سر سفره هفت سین اقوام مختلف ایران زمین یادگاری از آن تصمیم ملی ست که نیاکان ما گرفتند در رسمی نمودن زبان پارسی در کشور ایران.
شایسته است پروایی بفرمائید به ادبای آذری تبار و لر و کرد و .. که همگی علاوه بر زبان مادری خویش، دواوین فاخری به پارسی از خود به جا نهاده اند.
سوم: تطور و گوناگونی موجبات زیبایی و تنوع را فراهم می دارند اما با کشاندن این مبحث به سلسله مراتب و من چنان و تو چنین، بقول رودکی سمرقندی در قصیده "مرا بسود و فرو ریخت هرچه دندان بود" همین درمان که مایه دلشادی و خرسندیست به درد که همانا عامل کینه و عداوت، و جدایی و تفرقه باشد بدل خواهد شد.
در نظر داشته باشید که آن "چیره" که شما در توصیف زبان پارسی بکار بردید در این خصوص تا چه اندازه می تواند مخرب و فاجعه بار باشد.
بسیار خرسند و سپاسگزار خواهم بود اگر صریح و بدون بازی با کلمات در پیچاندن مفاهیم، بفرمائید زبان پارسی مربوط به کدامیک از بخشهای کشور ایران است؟ حتی گویش آبادی به آبادی ایران متفاوت از این زبان است و فی المثل حتی تهرانی ها در قسمت های مختلف این شهر گفتاری متفاوت دارند که گاه در گرامر هم با زبان پارسی رسمی کشور مطابقت ندارد.
زنده یاد دکتر کسروی پژوهش بسیار جامعی در این خصوص دارند که توصیه می گردد چنانچه مطالعه نفرموده اید حتما تورقی بنمایید.
برای تنویر اذهان دوستان معروض میدارم که ایشان، که خود آذری بوده و از مفاخر ایران زمینند، در سر تیتر این گفتار می فرمایند:
"در ایران ما تعداد زیادی گویش و تعدادی نیم زبان داریم که زبان آذری هم یکی از این نیم زبان هاست."
کدام زبان چیرگی دارد؟
چیرگی دو طرف لازم دارد که بتواند تعریف شود. مطابق با فرمایش شما، زبان فارسی زبان کدامیک از اقوام ساکن در ایران است که واژه "چیره" را بکار بردید.
انوشه باشید و تندرست، بهمراه خانواده گرامی و محترمتون.
مش اکبر ،نگران فکت و حدس است و دوست دارد مخاطب از کورفهمی دربیاید و هم کراوات سبز میزنه ولی سر در اخور طویله بیت دارد
شما فرد فرهیخته ای هستید و درست می فرمایید که جامعه ایران در دوره گذار از دیکتاتوری به یک جامعه باز وبه اصطلاح دمکراسی است .ولی واضع شما طوری است است به جای اینکه در طرف مردم باشید .متاسفانه در سوی قدرت وحاکمیت هستید و نصحیت های شما بیشتر برای تثبیت قدرت حاکمیت است.
درود و مهر
اگر بتوانیم ارادهگرایی فاصله بگیریم، میان مردم و حکومت هم چندان فاصلهای نمیماند. حکومت امروز نماد مردمان دیروز است!
زبان چیره !!!!
جناب کرمی حالت خوبه ?!؟ زبان پارسی زبان ملی است ،
جناب کرمی : کی و کجا ملت عظیم ایران "گفتند رضا آجان روحت ...
یه عده افراد مجعول ومشکوک این حرف را گفتن، و استاد کرمی سعی کنید دیمی و قپانی سخن نکنید،