Istanbul Zalem- Episode 39 - سریال استانبول ظالم - قسمت 39 - دوبله فارسی
Vložit
- čas přidán 5. 12. 2021
- جمره تنها در کوچه و خیابان است و به یاد حرف های خانواده و اتفاقات اخیر است و گریه می کند. جرن از آگاه و شنیز عذرخواهی کرده و خود را توجیه می کند. جنک از جمره دفاع می کند و به حرف های جرن اهمیتی نمی دهد. آگاه از جنک توضیح می خواهد و شنیز جرن را از آپارتمان بیرون می برد. سحر و جیوان در تلاشند تا خبری از جمره بگیرند و سحر تصمیم دارد با پلیس تماس بگیرد. جرن به سحر می گوید که جمره دیشب در آپارتمان جنک بوده. جنک نامه ای که جمره موقع رفتن نوشته بود، را از روی زمین پیدا می کند. جمره به دنبال کار است و خیلی خسته شده. جیوان تصمیم دارد به خانه ی جنک برود و به دنبال آدرس است. داملا همراه او به سمت آپارتمان جنک حرکت می کند. داملا سعی می کند در راه جیوان را منصرف کند. جمره جایی برای اقامت پیدا کرده است. او با جیوان تماس می گیرد و آدرس هتل را به او می دهد. آنها از خاطرات بچگی صحبت می کنند و جمره به این طریق می خواهد هدفش از دزدیدن ندیم و دلیل سکوتش را در این زمینه به جیوان بگوید. آنها با هم آشتی می کنند. سحر بیش از این به جرن اجازه نمی دهد تا درباره ی جمره حرف بزند. او از آگاه سراغ جمره را می گیرد و آگاه از دست جمره عصبانی است. سحر سعی دارد از ندیم درباره ی اتفاقات اخیر بپرسد. جمره در یک میخانه شروع به کار کرده است. او سعی دارد با ترانه سرایی کسب درآمد کند. جرن به آزاد و اذیت ندیم ادامه می دهد. جیوان سحر را به میخانه ای که جمره در آنجا می خواند می برد. شنیز و آگاه برای خوردن شام به رستوران رفتند. جرن به ندیم می گوید که جمره در آپارتمان جنک است و ....
خلاصه داستان سریال ترکی استانبول ظالم
سحر مادری است که به همراه سه فرزند خود از شهری کوچک در ترکیه به نام آنتاکیا به استانبول نقل مکان می کند. او برخلاف میل خودش و به خاطر مشکلاتی که در آنجا پیش می آید مجبور می شود به استانبول برود. برای رفتن آنها مادر همسر مرحومش اصرار می کند و آنها را با وعده ازدواج یکی از دخترها با پسر خانواده ی مشهور آکاچای به آنجا می برد. این وعده ازدواج آن طور که مادربزرگ عنوان کرده نبوده و وقتی آنها به استانبول و به عمارت باشکوه آگاه کاراچای می روند، با آن چه که پیش روی آنهاست غافلگیر می شوند. در فصل جدید زندگی خانواده ی سحر ، اتفاقات جالبی میان این دو خانواده رخ می دهد. شنیز، همسر آگاه و خانم این خانه است او رازهایی دارد که همیشه از فاش شدن آنها در هراس است.....
برای تماشای قسمت های بعدی سریال و همچنین سریالهای ترکی دیگر با دوبله ی فارسی، کانال ما را سابسکرایب کنید
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : bit.ly/3djQ1Tx
Telegram : t.me/OtvDrama
Facebook : bit.ly/3qn1JjU
@OTV Drama @OTV Gold @OTV Plus @Turkishserial @Zalim Istanbul @Fikret Kuskan @Agah Karaçay @Deniz Ugur @Seher Yilmaz @Ozan Dolunay @Cenk Karaçay @Sera Kutlubey @Cemre Yilmaz @Mine Tugay @Seniz Karaçay @Berker Güven @Nedim Karaçay @Simay Barlas @Damla Karaçay @Bahar Sahin @Ceren Karaçay - Zábava
جمره و جنک خیلی بهم میان❤️
Oon 2 ta oskolam hamintor! Badarareo dokhtar pooldare
وای قیافه سحر خیلی دیگه رو مخمه همش دماغش قرمزه داره گریه میکنه😂😂😂
😂😂😫 واقعا هم ولی قیافش شبیه انجلینا جولیه😍
@@samiramohammadi2775 یا خدا آخه انجیلا جولی کجا اون سحر بدقیافه کجا وااقعا که اصلا قابل مقایسه نیستن توهین بزرگی کردی
سحر دیگه خیلیرو مخه همش درحال گریستر همشم ندونسته میره دعوا میکنه با اگاه 😂😐
😂😂😂😂😂
بمیرم برای داملا که اینقدر ریلکس تماشا میکنه ❤️❤️❤️❤️
И я тоже 😅
نقش سحر تو این سریال فقط یک زن در حال گریه کردن با چشمان پر از اشک و دماغ قرمز
😂😂😂😂😂😂😂
چقدر جران زشته.... چقدر جران بیچاره احساس زیبایی میکنه که سیرتش زشت تر از صورتش است
آه آه جمره چی میخونی همه درد 😢 همه رنج😢 همه محرومیت😢 در آخر همه و همه پند و عبرت یک چی هیت ما انسانها نه پند و نه عبرت میگیریم 😢
جران از همه و شمیز از همه خوشگل ترن ولی زاتشون خرابه
خيلى خيلى ممنونم از شما ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
شنیز چطور میتونه با دروغ زندگی کنه و لذت ببره
پارت بعدی لطفاً
این تا هنوز شرو نشده تو دعوای پارت بعدی داری 😂😂😂
mama jaan has not figured out anything about her daughters!!!!
🖤🖤
چقدر حرص آوره هوف پس چه زمانی بهم میرسن اون دوتا 😐
شوری فلم هست😅 جرن حالا کجا هست 😅
👍
داستانی دراما
💚💚💚💚
عالیه 👍🏻
تو خودت ماهی شدی ای بدبخت نیهنگ دارد در حلقومش پرتت میکند 😢 چی قدر بعضی آدمها بی رحم هستند اصلا درک و احساس ندارند همه و همه دارند به خاطری دنیا چی بلاهی سری خودشان و اترا فیاشان میآرند 😢
😢😢😢😢😢😢😢
🌹👍🙏
ليش مو مترجم
چرا این جمره اینقدر رو مخ هست، جایی که باید حرف بزنه سکوت میکنه ادم حرصش میگیره مثلا داداشش رفته دنبالش که دیشب چیکار کرده خوب یک کلمه بگو به زور رفتی خونه اون پسر،همش داستان و شعر میگه اه