راندن در میدان سیاست با فرمان ثابت
Vložit
- čas přidán 4. 07. 2024
- راندان با فرمان ثابت در میدان سیاست
برای دریافت رفتارها ی جریانها ی سیاسی ناگزیر باید دریافتی از سامانهی نقد در میان باشد و در اندیشیدن به پیآمدها ی انتخابها ی خود به کار بست. میدان سیاست همآوردی با معماها ی حلشده نیست؛ سروکله زدن با معماها ی تازه است. کسانی که در پاسخ به پرسشها و چالشها تازه در گذشته و تاریخ گمشدهاند و به تعبیری که این روزها بسیار دیده میشود خود را به گواهها (facts) ی تاریخی چسباندهاند، و از آنها بهره میبرند و حاضر نمیشوند گامی به پیش یا پس بگذارند؛ و در سازوکارها ی دلخواه خود برای گذار تردید و بازبینی کنند، گرفتار دگماتیزم و سنگوارهگی اند و دیر یا زود به جرگه راستها خواهند پیوست! از سو ی دیگر کسانی هم که با تاریخ بیگانه اند و به تکرار خطاها گذشته اصرار میورزند و به اصلاحطلبی نه به عنوان سازوکاری برای بازکردن گرهها ی سیاسی که برندی برای خودنمایی و برندهشدن میاندیشند، گرفتار خطا ی تجربهگرایی (Empiricism) و سرگردانی هستند و دیریازود بخشی از فاجعه خواهند بود و شد.
برای سیاستورزی پویا در میدان پرپیج سیاست با چه فرمانی باید راند؟ آیا میتوان اصلاحطلبها را از تاریخی که برآمده اند، جدا کرد؟ دیگر جریانها را چه؟ چهگونه باید با این جریانها کار و همکاری کرد؟ با چه فرمانی در میدانها ی پرپیچ و پرپرتگاه سیاست باید راند؟
در گفتوگو ی پشت عینک دیگران این بار این باره را با کورش پارسا که سیاستمداری جمهوریخواه است و هوادار تحریم انتخابات، در میان گذاشتهام و در پی آن بودهام که برای همه ی پرسشها ی دشوار بالا پاسخهایی درخور فراهم آورم.
با مهربانی، پسند (سابسکرایب) و بازخوردها ی خود به ادامه این گفتوگو ژرفا و غنا ببخشید.
آقای اکبر کرمی شما میگویید "مطالبات ترکها " و من گاه گاهی دیده ام که شما اندیشه های قومیت گرایی و نگاه منفی به یکپارچگی ایران دارید که باید خط قرمز ایراندوستان باشد برای همین دیگر نمیتوانم در کانال شما باشم .
یکم. من هوادار ایرانیان و حقوق آنها هستم؛ ایران و تعریف آن بارهای پیشینی نیست، امری پسینی است که با پسند مردمان رنگارنگ و گوناگون ایران رقم خواهد خورد.
دوم. اما تا جایی که به سیاستورزی پویا و خردمندانه بازمیگرد، من خطر و آسیب در همپارچهگی ملی را بیشتر در مرکزگرایان میدانم؛ کسانی که با دوستی خالهخرسهگونه ممکن است، در انکار حقوق بشر و دمکراسی راهها ی فروپاشی ایران را هموار کنند.
سوم. ایران و زبان فارسی مرده ریگ نیاکان همه ی ما ایرانیان است. پاسداشت آنها هم خردمندانه است و هم سیاستورزانه! آنچه ایرانیان را در باره ی این مردهریگها گوناگون میکند، دامها ی اجتماعی است! تا زمانی که فرآیندها ی دمکراسی و حقوق بشر در ایران کارنمیکنند و به بگومگوها بر سر این گوناگونیها پاسخ نمیدهند، این اختلافها پابرجا خواهد ماند.
ایراندوستان با بازگشت به ایرانیان و دوست داشتن همه ی آنها امکانها ی گفتوگو و ناامکانها ی جنگ و جدال را در جامعه میکارند و میدروند.
@@DrAKBARKARAMI این ناسیونالیسم قومیتی که شما بدنبال آن اید بشدت از ایرانگرایی ، خطرناکتر است زیرا قومیت گرایی شما به جنگ میان خود قومیت ها میان یکدیگر خواهد انجامید درحالیکه جهان دارد بسوی یک جهانی شدن و یک زبانی شدن پیش میرود ولی شما هنوز بدنبال ناسیونالیست های قومیتی واپس مانده دوران فئودالیسم هستید که هنوز در آفریقا و کشور های واپس مانده افغانستان و عراق هست