سریال ایرانی خواب و بیدار | قسمت 18

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 11. 04. 2023
  • Serial Khab o Bidar - Episode 18
    Subscribe us: czcams.com/users/TVNOCH?sub_co...
    برای تماشای قسمت های بعدی سریال خواب و بیدار بر روی لینک زیر کلیک کنید:
    • Khab o Bidar - خواب و ...
    ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
    خلاصه داستان سریال خواب و بیدار:
    توران (رویا نونهالی) که به ناتاشا شهرت دارد و یک خلاف‌کار حرفه‌ای می‌باشد، پس از سال‌ها به کشور بازمی‌گردد. او با عبدالله پلنگ که یک خلاف کار سابقه‌دار بوده و سالهاست کار خلاف را کنار گذاشته‌است، شروع به سرقت مسلحانه می‌کنند و پلیس در پی دستگیری آن ها است که…
    بازیگران:
    اردشیر تفتی ، انوشیروان فاطمی ، حبیب دهقان نسب ، دانیال حکیمی ، رویا نونهالی ، کامران تفتی ، لادن طباطبایی ، لیلا برخورداری محمد صادقی ، مهدی فخیم زاده
    کارگردان: مهدی فخیم زاده
    ژانر: پلیسی
    ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
    Synopsis:
    Tooran, who is known as Natasha and is a professional criminal, returns to the country after many years. He and Abdullah Panlang, who is a criminal with a history and has abandoned criminal activity for many years, start armed robbery and the police are trying to arrest them.
    Cast:
    Ardeshir Tafti, Anoushirvan Fatemi, Habib Dehghan Nesab, Daniyal Hakimi, Roya Nonhali, Kamran Tafti, Ladan Tabatabai, Leila Barkhordari, Mohammad Sadeghi, Mehdi Fakhimzadeh
    Director: Mehdi Fakhimzadeh
    Genre: Police
    ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
    #serial
    #سریال
    #خواب_و_بیدار
    #سریال_ایرانی
    #series
    This video is fully licensed by this channel and we have the right to publish it on CZcams.
  • Zábava

Komentáře • 52

  • @TVNOCH
    @TVNOCH  Před rokem +7

    سریال ایرانی خواب و بیدار | قسمت 18
    Subscribe us: czcams.com/users/TVNOCH

    • @user-xh7zg9yd9e
      @user-xh7zg9yd9e Před rokem +3

      گگ
      گ
      گ
      ۱
      گ
      گ
      گ
      گگ
      گ

    • @samkm1371
      @samkm1371 Před 2 měsíci

      ا ک ‌فتعهخعهخعهههههههه۶​@@user-xh7zg9yd9e

    • @vaismuradh9969
      @vaismuradh9969 Před 2 měsíci

      سریال‌خواب‌وبیداری‌قسمت۲۰

    • @user-gt3zp5ju1b
      @user-gt3zp5ju1b Před 21 dnem

      ‏‪0:00‬‏ ​@@vaismuradh9969

  • @roozgarvahsih8779
    @roozgarvahsih8779 Před rokem +8

    واقعا دمت گرم اصغر
    قاضی ازکی اجازشوگرفته ک بایدگوش بدن به تلفن خونتون حرف حساب ج نداره✌✌✌✌🙌🙌🙌👍👍👍👌👌

    • @saidabdullahhossaini9613
      @saidabdullahhossaini9613 Před 3 měsíci

      واقعا همین طور باید دید قاضی ازکی اجازه گرفته

    • @Hadi-qv4zf
      @Hadi-qv4zf Před měsícem

      قاضی خودش اجازه میده

    • @Hadi-qv4zf
      @Hadi-qv4zf Před měsícem

      قاضی خودش اجازه میده

  • @user-jq9bs1td1b
    @user-jq9bs1td1b Před 2 měsíci +2

    یادش به خیر

  • @user-sh9uu5oo6f
    @user-sh9uu5oo6f Před 24 dny +1

    یادش بخیر

  • @mahmoudahmadi7195
    @mahmoudahmadi7195 Před 8 měsíci +6

    خدا رحمت کنه اقای قدمی رو.تازه از بین ما رفتن.روحش شاد و قرین ارامش

    • @131venus
      @131venus Před 4 měsíci

      اقای قدمی کدومه؟؟

    • @mahmoudahmadi7195
      @mahmoudahmadi7195 Před 4 měsíci

      @@131venus آقای اکبر قدمی در نقش یوسفی

    • @131venus
      @131venus Před 4 měsíci

      @@mahmoudahmadi7195 ممنون از پاسخوگویی تون.بنده خدا جوون بوده که.خدا رحمت کنه

    • @131venus
      @131venus Před 3 měsíci

      @@mahmoudahmadi7195 ممنون.از پاسخگویی تون

    • @faramarzss846
      @faramarzss846 Před 3 měsíci

  • @Foad_ps
    @Foad_ps Před 26 dny

    درود بر استاد بزرگ فخیم زاده که یه همچین شاهکاری رو تونست تولید کنه انشاالله هر جا که هست سالم و سلامت باشه

  • @user-fh1jr2gt6m
    @user-fh1jr2gt6m Před měsícem +1

    خیلی قشنگ وعالی بود دست تمامی دست درکاران دردنکنه ❤😂😂

  • @gulgulakmedia
    @gulgulakmedia Před 8 měsíci +1

    نتاشه خیلی قشنگ بازی کرده

  • @razaazizi3875
    @razaazizi3875 Před rokem +3

    هشت ونیم شب باد کنک فروش آمده واقعا صحنه بچه گانه و خنک است

  • @HosseinMollahi
    @HosseinMollahi Před 23 dny

    سلام

  • @SeyfolahBravi
    @SeyfolahBravi Před 28 dny

    اصغر کپک دمت گرم ویلچر چرا 😂😂😂😂😂😂😂😂

  • @user-nz3os1po9f
    @user-nz3os1po9f Před 24 dny

    سریال دوست ندارم اما خواب و بیدار و هم نفس را تا آخر دیدم .

  • @alihosseini4310
    @alihosseini4310 Před rokem

    Salam

  • @azamnikoey3289
    @azamnikoey3289 Před rokem +2

    با درود و سپاس از زحمات و اینکه چند قسمت از این سریال هیجان انگیز با بازیگران بُار زبده و گارگردان . و قسمت‌های آخر را چرا نمایش را تاخیر دارید تشکر. از سوئد

    • @soortv108
      @soortv108 Před rokem

      ازطرزنوشتنت وازجایی که هستی کاملا معلومه افقانی هستی یک افقانی که شرم داره بالهجه وزبان مادری خودش بنویسه وحرف بزنه.

    • @davodhasannejad749
      @davodhasannejad749 Před rokem

      نمیشد اون آخرش رو نمینوشتی 🤔الان مثلن میخوای پز چی رو بدی 🗿

  • @mahmoudahmadi7195
    @mahmoudahmadi7195 Před 2 měsíci

    ناتاشا میتونست پولهاشو با ویلچر خارج کنه...اصلا قرار اصغر کپک هم همین بوده...پس چرا اینجوری شد

  • @anwshaxanm
    @anwshaxanm Před rokem

    ❤❤❤❤❤❤

  • @user-bn9ly3cv4c
    @user-bn9ly3cv4c Před měsícem

    بخورمت ناتاشاه ❤

  • @siroushashemi2355
    @siroushashemi2355 Před 2 měsíci

    ❤❤❤❤❤😂

  • @hamidgharibyar6916
    @hamidgharibyar6916 Před 3 měsíci

    The daughter of the police officer's brother is very ridiculous.

  • @hasanimani6907
    @hasanimani6907 Před dnem

    داستانی جالب و آموزنده
    شخصی که با خودرو به یک شهر دور رفته بود در حال بازگشت راه را گم کرد و وارد جاده ای شد که به اعماق جنگلی دور افتاده ختم میشد .
    زمانی متوجه شد راه را اشتباه رفته که سوخت اتومبیلش تمام شد .
    در آن فصل کسی به آن جنگل نمیرفت و هر چقدر منتظر شد گذری از انجا عبور نکرد .
    پس به ناچار برای اینکه از گرسنگی و تشنگی تلف نشود پیاده راه را در پیش گرفت . شب شده بود و نور آتشی در میان جنگل نظرش را جلب کرد .
    پس به سمت آن رفت و دید که پیرمردی در آنجا زندگی میکند .
    بعد از اینکه پیرمرد به او غذا و آب داد ، آن دو شروع به صحبت کردند ؛
    پیرمرد : کیستی و اینجا چکار می کنی
    مرد ، داستان گم شدنش را تعریف کرد و پرسید چرا شما اینجا زندگی میکنید؟
    پیرمرد گفت : تمام دار و ندار من دوستی بود که همدمم بود ، هر وقت به مشکلی بر می خوردم او با استعداد فکری که داشت مشکل من را حل میکرد ، او برای من تکیه گاهی بود ، در کنار او زندگی برای من خیلی شیرین بود اما از زمانی که با هم برای شکار به این جنگل آمدیم او را گم کرده ام و چون بدون او نمیتوانم در جامعه زندگی کنم و همه از من سو استفاده میکنند ، پس به اینجا امده ام تا هم تنهایی زندگی کنم هم اینکه شاید او را پیدا کنم ( پیرمرد انسان پاک و ساده و بی نیرنگ و راست گو بود به همین دلیل فکر میکرد همه مثل خودش پاک و صادق هستند در نتیجه مردم حیله گر همیشه سرش کلاه می گذاشتند ) .
    مرد که تمام فکرش این بود که چگونه از این جنگل نجات پیدا کند وقتی این را شنید فکری به ذهنش خطور کرد و رو به پیرمرد کرد و گفت ؛
    مشخصات دوستت چه بود؟
    پیرمرد مشخصات دوستش را توضیح داد
    مرد به دروغ گفت که من او را میشناسم ، در شهر ما مشغول کار است و من او را دیده ام .
    پیرمرد بدون اینکه شک کند گفت چه خوب لطفا مرا پیش او ببر .
    مرد : اما من راه بیرون رفتن از این جنگل را بلد نیستم
    پیرمرد : من راه را میدانم فقط چند روز طول میکشد تا پیاده برویم
    مرد : قبول است آب و غذا بردار تا برویم
    پس آن دو راهی شدند ، در راه مرد صحبت های خوبی میکرد و از خوبی های دوست پیرمرد میگفت و پیرمرد که همه ی فکرش رسیدن به دوستش بود اصلا به حیله ی مرد توجهی نمی کرد .
    بعد از گذشت یک روز مرد خسته شد پس خودش را روی زمین انداخت و پایش را گرفت و گفت پایم پیچ خورد ، دیگر نمیتوانم ادامه دهم .
    پیرمرد که اشتیاق دیدن دوستش کورش کرده بود گفت اشکالی ندارد من تو را کول میکنم .
    ابتدا مرد نپذیرفت ، پیرمرد نزد خودش گفت عجب ادم خوبی است که نمی خواهد من اذیت شوم اما به خاطر اینکه زودتر به دوستش برسد با اسرار مرد را کول کرد در صورتی که پای مرد مشکلی نداشت .
    بلاخره به روستایی رسیدند و از آنجا با الاق به شهر و از انجا به شهر مرد رفتند .
    مرد ، پیرمرد را به سمت مغازه ای که خیلی وقت بود خالی بود برد .
    وقتی به مغازه ی خالی رسیدند مرد گفت احتمالا به جای دیگری رفته پس تو بیا و در باغ من کار کن تا من دوستت را پیدا کنم .
    یک سالی گذشت و پیرمرد همچنان در باغ آن مرد کار میکرد و مرد نمی گذاشت که شخصی به پیرمرد نزدیک شود و با او هم صحبت شود که مبادا پیرمرد از نیت پلید مرد اگاه شود .
    پیرمرد از مرد در مورد دوستش سوال میکرد و مرد هر بار بهانه ای می اورد . سرانجام مرد چاره ای اندیشید تا پیرمرد را تا اخر عمرش برده ی خود کند .
    او به پیرمرد گفت دوست تو به بهشت رفته .
    پیرمرد گفت : بهشت کجاست
    مرد گفت : هر کسی به دیگران کمک کند و باغ دیگران را آباد کند بعد از مرگ به بهشت میرود ، حتی نباید به صاحب باغ شک کند و اگر شک کرد به جای اینکه به بهشت برود به جهنم میرود پس اگر از دیگران در مورد من و دوستت سوال کردی به بهشت نمیروی .
    پس پیرمرد که گول خورده بود ، به خاطر رسیدن به دوستش تا آخر عمر در باغ آن مرد کار کرد .
    شاید در نگاه اول به این داستان شما خودتان را به جای مرد رهگذر یا مردم عادی که در اطراف باغ آن مرد زندگی میکردند جا بزنید .
    اما در واقع بلایی که سر پیرمرد امده بر سر خیلی از ما مردم ساده و راستگو امده .
    در این داستان پیرمرد به عنوان مردم خوب و راستگو و بی نیرنگ و مرد رهگذر به عنوان مردم حیله گر که ظاهر مذهبی و خوب دارند و دوست پیرمرد به عنوان خداوند در نظر گرفته شده است .
    بله در طول تاریخ بشر و امروزه انسانهای زیادی هستند که با این حیله از مردم خوب و ساده کولی میگیرند .
    همه ی ما در زندگی دچار مشکلات زیادی شده ایم و وقتی از دست خودمان کاری ساخته نبوده پس به خدا روی آورده و از او طلب کمک کرده ایم و متوجه کمک خداوند شده ایم . و در این حد خدا را شناخته ایم
    و میدانیم که خداوند در همه ی لحظات سخت تکیه گاهمان بوده و هست .
    اما این موضوع را هم در نظر داشته باشید که ذات خداوند به شکلی است که تا زمانی که با دل شکسته او را طلب نکنیم به سمت ما نمی آید .
    در نتیجه ظالمان کاری کرده اند که ما خداوند را صدا نکنیم تا ما را از دست آنها نجات دهد .
    افراد سود جو زیادی هستند که خود را نماینده ی خداوند معرفی میکنند و از ما انسانهای ساده و درد کشیده سو استفاده میکنند .
    به ما وعده ی بهشت بعد از مرگ را میدهند ، زیرا بعد از مرگ کسی زنده نمیشود که بر دروغ گویی انها شهادت دهد . و در نتیجه تا زمان مرگ از ما بهره کامل را میبرند
    آنها میگویید حق ندارید به ما و خدایی که ما میگوییم شک کنید . مگر میشود به چیزی شک نکرد
    مثل این است که شخصی بگوید من نماینده ی پادشاه هستم و پادشاه به شما ماموریت داده تا همسایه خود را بکشید ، ایا شما باید به فرد آورنده ی خبر شک کنید یا نه . درست مثل روئسای داعش که با پرچم محمد رسول الله مردم ساده را وادار به هر جنایتی میکنند .
    یا همین روحانیون ایرانی که با معرفی کردن خود به عنوان نماینده ی خدا هر جنایتی که دلشان می خواهد انجام میدهند و بیت المال را به یغما میبرند .
    اصلا کمی فکر کنید خدایی که خانه اش را انسان ساخته باشد ( کعبه ) و باید به ان سجده کرد ، عقلانی است ، این نوع جدید بت پرستی است .
    اصلا خدا مگر انسان است که نیاز به خانه داشته باشد . به هر جا که بنگری خدا را خواهی دید .
    البته شناخت خدا به همین سادگی نیست و هیچ انسانی تا به حال نتوانسته به صورت کامل او را بشناسد و نیاز به گذراندن مراحل و یادگیری علوم زیادی دارد .
    البته تفاوتی بین این داستان و واقعیت وجود دارد و آن تفاوت این است که افراد سود جو مثل مرد رهگذر عاقبت خوبی قبل از مرگ نخواهند داشت مثل خیلی از آنهایی که در گذشته داستانشان را شنیده ایم .
    پس وقت بگذارید و با دید شک به مبلغان دین و مذهب بنگرید تا شما هم به روزگار پیرمرد دچار نشوید
    و راه رسیدن به خداوند و حیات ابدی را بیابید.