امانی قوالی یک شبی مجنون, Amani Qawali Yak Shabe Majnoon

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 10. 09. 2024
  • امانی قوالی
    یک شبی مجنون به خلوت گاه راز
    گفت ای پروردگار بی نیاز
    نام من قیس است مجنون کرده ای
    خاطر لیلی دلم خون کرده ای
    سنگ وسار دست طفلان کرده ای
    کشتی و زخمی نمایان کرده ای
    نی پدر راضی زمن نی مادرم
    برفگندی عشقی لیلی بر سرم
    میبری شب ها به درد ‌و نالشم
    کرده ای خاری مغیلان بالشم
    عاطفی گفتش که ای مرد غریب
    از محبت کردمت این درد نصیب
    کار لیلا نیست این کار من است
    حسن خوبان عکس دیدار من است
    خوش همی آید مرا این کار تو
    در دل شب ناله های زار تو
    همراه چوپان به رمه رفتنت
    راز ها همراه لیلی گفتن ات
    گر بنالی در دل شب زارزار
    دوستدار ناله ای زارت منم

Komentáře • 19