سخنان حمید خراسانی در باره تعصب و قوم‌پرستی تالبان

سخنان حمید خراسانی در باره تعصب و قوم‌پرستی تالبان
تذکر: متن زیر از روی کلیپ تصویری خراسانی پیاده شده و بدلیل پایین بودن کیفیت صدا، بعضی جاها که درست شنیده نشده، در آن قسمت ها داخل قوص سه نقطه گذاشتیم.
........................
بزرگان محترم!
یکبار دیگر منسوبین وزارت دفاع در لوای پنجشیر، بازهم جنجال جور کردند. بازهم یک حرکت نادرست تعصب آمیز کردند. بازهم یک برادر کوچک مرا که در استخبارات پنجشیر وظیفه دارد و با خانواده خود به پنجشیر رفته، دوستان ما(افراد وزارت دفاع طالبان) او را گرفتند، خلع سلاح کردند، زندانی کردند و لت وکوب کردند.
بزرگان محترم!
بخدا خسته شدم. به کدام زبان به شما بگویم؟ اگر خراسانی مسلمان و مجاهد است، اجازه دهید که به نظام خدمت کند. اگر تعصبات است، اگر نظام قومی است، پس الله تعالی به شما مبارک کند. من باربار به شما گفتم. والله بالله که خسته شدم. از دست تعصب لوای وزارت دفاع شما کاملا روانی شدم. اگر شما فکر میکنید که خراسانی کدام غلام است یا جاهل و مرتد و بی دین است، این فکرها را از سر تان دور کنید. من مجاهد و مسلمان هستم. من که سرم را در برابر نظام اشرف غنی و امرالله صالح و کفار خم نکردم، در برابر هیچ کس دیگر غیر از الله تعالی هم خم نمیکنم. من مجاهدم. من حق دارم که از حقوق خود دفاع کنم. تو(فرمانده لوای پنجشیر)چه حق داری که برادر مرا لت و کوب و خلع سلاح کنی؟ تو قومندان لوا جاهل، متعصب، بی دین و کافر و مرتد هستی. تو خبیث از خود چه جور کردی؟ اگر شرم بزرگان نباشد و بحث اطاعت از بزرگان نباشد، تو تنها با من در یک میدان بیا که معلوم کنم که خراسانی کیست و حقم را از تو بازخواست کنم.
ای بزرگان، به لحاظ خدا، خسته شدم. شما که توان و حوصله تحمل خراسانی و خانواده و دوستانش را ندارید، چگونه امرالله صالح و احمد مسعود و دیگران را تحمل میکنید؟ به لحاظ خدا. این چندمین بار است که ای را به شما می‌گویم. شرم است بخدا. بخدا خسته شدم. من مسلمان و مجاهد و سرباز اسلام هستم اما والله و بالله که از تعصب شما خست شدم!
این خبیثان، این جاهلان و این متعصاب را برای خدا اصلاح کنید. حرف مرا به امرالمومنین برسانید. اینجا تعصب است، اینجا قوم پرستی است و اینجا جهالت است و اینجا بی‌دینی است. از برای خدا!
من کدام جاهل و منافق نیستم. سرباز مجاهد استم و بخاطر خدا در این نظام آمدم و خدمت کردم. فقط بخاطر خدا آمدم. والله اگر بخاطر کس دیگری یا چیز دیگری آمده باشم. والله اگر پروای کسی را داشته باشم. شهادت را به جبین باز قبول می‌کنم اما غلامی را نمی‌پذیرم. بخدا خسته شدم. برادر کوچکم را لت و کوب کردند. چرا؟ چرا؟ شما چگونه خود را مسلمان می‌شمارید؟ این چگونه نظام اسلامی است؟ چند تا آدم خبیث و جاهل و بی‌دین را صلاحیت دادید. با من چه مشکل دارید؟(........ )بخدا خسته شدم. والله که خسته شدم. رها میکنیم امارت را. زمین خدا بزرگ است. یک جایی زندگی را خواهم گذراند.(......) شما جواب خدا را چگونه می‌دهید؟ شرم کنید! حیا کنید بخاطر خدا! خانه های شخصی را چرا بسته کرده اید؟ چرا مجاهدین شما خانه شخصی مردم را در پنجشیر غصب کرده اند؟ چرا؟ چرا اجراات اسلامی نمی‌کنید؟ این امارت اسلامی از همه است یا تنها از کندهار بزرگ است؟ اگر من خاین و جنایت کار هستم، مرا به محکمه شرعی معرفی کنید. شما با دوستان من چه کار دارید؟ چرا مردم را توهین میکنید؟ چرا به آنان به دیده تحقیر می‌نگرید؟شما چه کاره هستید؟ شما کی هستید؟ این چه رقم گپ است؟ والله خسته شدم.
..................
تبصره کوتاه:
چندی پیش مکتوبی به نشر رسید که در آن وزارت داخله تالبان، از حمید خراسانی بخاطر آنچه خدمات بی‌شایبه او در به دام انداختن هزاران مقاومتی و جابجایی جواسیس تالب در میان مردم به کمک خراسانی و گروه او خواند شده بود، مورد تقدیر قرار گرفت.
حالا شکایت خراسانی از نیروهای ملایعقوب در پنجشیر می تواند به نحوی بازتاب اختلافات درونی ملایعقوب و حقانی نیز تلقی شود. کسی را که حقانی تمجید کند، ملایعقوب توهین می‌کند. یعنی تالبان غیرپشتون در میدان رقابت میان حقانی و ملایعقوب مثل توپ فوتبال این طرف و‌آن طرف پرتاب می شوند و هیچ کی از آنان دفاع نمیکند تا این که حد شان به جفا می‌کشد و فغان شان به آسمان. این سرنوشت تمام غیرپشتون هایی است که در نظام های پشتونی خدمت میکنند. نگاه به آنان همان نگاه بادار و برده یا نگاه عاقل اندر سفیه است.