استاد جلال‌الدین کزازی: سخن؛ اندیشه؛ فرجام

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 8. 09. 2024
  • استاد جلال‌الدین کزازی (متخصص زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه) در ابتدای برگزاری این نشست، با موضوع «سخن؛ اندیشه؛ فرجام»، گفت: انسان بودن با الفبا آغاز می‌شود. آن‌چه ما را از آن دیگر هست‌مندان بازمی‌شناساند پایه در الفبا دارد. اندکی از جان‌داران، اندگ‌کی می‌توانند با الفبا آشنایی بجویند اما این آشنایی، آن‌چنانی نیست که مایه دگردیسی آن‌ها بشود از جان‌دار به هست‌مندِ اندیشه‌ورِ گویا.
    دکتر کزازی با اشاره به فرزانگان کهن عنوان کرد: برترین گزارشی که از انسان از چگونه‌گی او به‌دست می‌داده‌اند گزارشی که تاکنون کارکرد خود را پاس‌داشته است این است که انسان جان‌دار گویاست، تنها هست‌مندی است که سخن می‌تواند گفت.
    او در ادامه بیان کرد: چرا در میان ویژگی‌های گوناگون برتری آدمی، سخن گفتن را برگزیده‌اند؟ چون سخن گفتن برابر است با اندیشیدن. انسان، جان‌دار اندیش‌مند است
    کزازی اظهار کرد: خرد چگونه سخن می‌گوید؟ خرد چگونه پدید می‌آید؟ می‌پرورد با دیدن. بینایی برترین این توانش‌هاست. بینایی است که ساختار ذهن و اندیشه ما را می‌ریزد. هوش ما، خرد ما در بنیاد بینشی است. خردی که گاهی او را ابزاری هم می‌خوانند و از هم‌این روست که دیدن کمابیش برابر می‌افتد با اندیشیدن
    ایشان با اشاره به حواس پنچ‌گانه انسان، افزود: نخست بینایی است که پایه را آن می‌ریزد. دومین شنوایی که هم‌چنان به سخن بازمی‌گردد. سومین بساوایی یا لامسه، چهارمین چشایی و پنجمین بویایی است. به‌درست از هم‌این روست که نابینایان که هرگز ندیده‌اند و نابینا از مادر زاده‌اند هم دیدن را به‌جای اندیشیدن به‌کار می‌برند
    وی ادامه داد: گیتی، آمیزه‌ای است از ناسازها، هر پدیده گیتی را بنگرید ناسازی در برابر دارد. جان، تن، آسمان، زمین، روز، شب، روشنایی، تاریکی، نرینگی، مادگی، زنی و مردی این فهرست پایان‌ناپذیر است. بر همین پایه است که ما چیزی را از دست می‌دهیم تا چیزی را فرادست بیاوریم.
    این متخصص زبان و ادبیات فارسی، گفت: شکفته‌گی، شادابی، اندیشه درونی، در دم زیستن و بیش با خود بودن از دست رفت. به‌گونه‌ای ایستایی دچار شدیم، اندیشه به بند کشیده شد، در تنگنا افتاد. بند و تنگنای نوشتار، آدمیان را هر چه بیش‌تر به یک‌دیگر مانند کرد. انگیزه برخی (قربانی) اندیشه شد، با نوشتار آموزه پایداری یافت، با پایداری آموزه یاد برنهاد (چیره شد). ما با آموزش نوشتار کودکان را در کالبدهایی از پیش‌ساخته فرو‌می‌ریزیم. شکفته‌گی، شادابی، در دم زیستی و شور و شرر کاستی می‌گیرد. کودک در دام هنجارها، بایست‌ها و نبایست‌ها فرو می‌افتد، ما کودکان‌مان را در کالبدی می‌ریزیم که ما را از آن ریخته‌اند.
    وی گفت: یکی از بیم‌های روزگار ما این است که فرزندان ما در آینده چگونه خواهند بود و زیست؟ نشانه‌های آسیب‌شناختی زندگانی نابه‌هنجار وارونه هم‌اکنون آشکار شده است. کودک به آن دستگاه سرد و خاموش آهنین بیش گرایان و دل‌بسته است تا به کودکان دیگر و آن بازی‌های همگانی دیری‌است که رخت بربسته است. ما بیش‌تر در جهانی دروغین که جهان رسانه است می‌زییم تا در جهان راستین، جهان انسان‌ها
    او با اشاره به شعر مولانا: ای برادر تو همه اندیشه‌ای مابقی تو استخوان و ریشه‌ای، این‌گونه بیان کرد: آن‌چه که مرا که آدمی هستم، می‌سازد و چیستی می‌بخشد، اندیشه من است نه استخوان، ریشه و کالبدم.
    وی ادامه داد: اگر اندیشه تو گل باشد تو در گل‌شن خواهی بود، اگر خار باشد هیزم گل‌خنی. این‌جاست که به فرجام می‌رسیم. اگر به آفریدگار باور داشته باشید آن جهان آن داوری بر پایه اندیشه شما خواهد بود. ویژگی گیتی این است که گسلی ژرف است در هر آن‌چه گیتی هست. اگر تاریک‌اندیش باشی در تاریکی خواهی زیست، هنگامی از تاریکی می‌توان رست که روزنه‌ای از فروغ در اندیشه تو گشوده شود. در گیتی هم گاه کسانی آن‌چنان از هر بند و دام رسته‌اند که می‌توانند به چنین پایگاهی در اندیشیدن برسند.
    دکتر کزازی در پایان سخنان خویش، افزود: فرجام فرخنده، هنگامی است که بتوانیم آن‌چنان در اندیشه نیرومند باشیم که بر ذهن خود لگام بزنیم. ذهن ما در سرشت و ساختار، هرزه‌پوی است، به بادی می‌ماند که به گل‌زار می‌وزد اما اندیشه نیرومند در فرمان ذهن نیست، ذهن را به‌فرمان در‌می‌آورد اگر چنین شد، فرخنده‌ترین فرجام را هم در این جهان و آن جهان خواهید یافت.

Komentáře • 34