داستان فندک جادویی : اثر هانس کریستین آندرسن

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 26. 08. 2024
  • حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
    / deeppodcastiran
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    :music by
    @incompetech_kmac Kevin MacLeod
    @ScottBuckley
    under Creative Commons Attribution: creativecommon...
    ___________________________________________________________________________________
    اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
    If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
    deep.podcast.ir@gmail.com
    ـــــــــ
    فندک جادو
    هانس کریستیَن اَندرسِن
    روزی روزگاری سربازی با گامهای محکم و استوار در جاده ای پیش میرفت. او کوله پشتی به دوش و شمشیری به کمر داشت و از جنگ برمیگشت. در راه با جادوگرِ پیری روبرو شد. جادوگر بسیار زشت و ترسناک بود.
    جادوگر به سرباز گفت: «سلام سرباز شجاع! چه شمشیر زیبایی به کمر بستی . عجب کوله پشتی بزرگی داری! معلوم میشه یک سرباز واقعی هستی! یک سرباز دلیر. به همین خاطر هرچه پول بخواهی میتوانی به دست آوری.»
    سرباز گفت: «از تو ممنونم. جادوگر پیر. حالا از سر راهم برو کنار میخواهم رد شوم.»
    جادوگر گفت: «صبر کن. من تو را ثروتمند میکنم.»
    درختی رو در دوردست بهش نشان داد و گفت: «آن درخت بزرگ و توخالی را میبینی؟ به بالای آن برو. اونجا سوراخ بزرگی هست.از آن سوراخ پایین برو. من طناب بلندی دور کمرت میبندم. هر وقت طناب را تکان دادی، من تو را میکشم بالا.» سرباز پرسید: «در آنجا چکار باید بکنم؟»
    جادوگر گفت: «باید تا میتوانی پول جمع کنی و با خود بیرون بیاوری.»
    سرباز پرسید: «چطوری؟»
    جادوگر پاسخ داد: «گوش کن تا بهت بگم. وقتی از سوراخ درخت پایین رفتی به تالار بزرگی میرسی که مثل روز روشن است. آنجا بیش از سیصد چراغ قرمز قرار دارد. اگر خوب نگاه کنی سه تا درمیبینی. میتوانی به راحتی درها را باز کنی، چون کلید هر سه از دستگیره ی آنها آویزان است. وقتی در اول را باز کردی وارد اتاقی میشوی که یک صندوق بزرگ در وسط آن قرار دارد. بر روی این صندوق سگی نشسته است که چشمانی به درشتی یک فنجان دارد. اما اصلاً نترس ونگران نباش. من پیشبند مخصوصم رو به تو میدهم. تو باید آن را کف اتاق پهن کنی و سگ را بگیری و روی آن بنشانی. آن وقت میتوانی در صندوق را باز کنی. صندوق پر از سکه های مسی است و تو میتوانی هر چقدر دلت میخواهد از آن سکه ها برداری. اما اگر سکه های نقره را ترجیح میدهی میتوانی به اتاق دوم بروی. آنجا هم سگی روی صندوق نشسته که چشمانش به درشتی آسیاب بادی است. از آن سگ هم نترس. او را هم برمیداری روی پیشبند من مینشانی و هر چه خواستی از سکه ها بر میداری. و اگر هم سکه های طلا را میخواهی به اتاق سوم برو. آنجا سگی هست که چشمانی به بزرگی چرخهای گاری دارد. این سگ یک سگ حسابی است، خیلی هم وحشی و درنده است. اما تو از این یکی هم ترسی به دل راه نده. مثل یک سرباز شجاع جلو برو، آن را بردار و روی پیشبند من بگذار. آن وقت سگ نمیتواند آسیبی به تو برساند. و تو میتوانی هر چقدر دلت خواست از سکه های طلا برداری.»
    سرباز گفت: «پیشنهاد خوبی است. اما به من بگو ببینم در این میان چه چیزی گیر تو میاید؟ مطمئناً تو همین جوری به کسی کمک نمیکنی. حتماً نیمی از این سکه ها را میخواهی؟»
    جادوگر گفت: «نه سرباز دلیر! من حتی یک سکه هم نمیخواهم. یک فندک کهنه و قدیمی آن پایین است. تو فقط آن را برایم بیاور. مادربزرگم آخرین باری که به آنجا رفته بود فندک رو آنجا جا گذاشت.»
    سرباز موافقت کرد. طنابی از جادوگر گرفت رو به کمرش بست. پیشبند را هم ازش گرفت. از درخت بالا رفت. از سوراخ درخت وارد تنه ی درخت شد با کمک طناب پایین رفت. خودش را به تالاری که جادوگر میگفت رساند. و وارد اتاق اول شد. سگ بزرگی را دید که چشمانی به بزرگی یک فنجان داشت. به آرامی پیشبند را روی زمین پهن کرد. به سگ خیره شد و بدون آنکه بترسد با شجاعت آن را از روی صندوق برداشت و روی پیشبند نشاند. بعد به سراغ صندوق رفت. در آن را باز کرد. سکه ها را برداشت و تمام جیبهایش را پر از سکه های مسی کرد. بعد درصندق را بست و سگ را دوباره روی آن گذاشت و به اتاق دوم رفت.
    سگی را دید که چشمانی به بزرگی سنگ آسیاب داشت. او را برداشت روی پیشبند گذاشت و سراغ صندوق رفت. چشمانش به سکه های نقره ای که افتاد، هرچه سکه ی مسی در جیب داشت خالی کرد و به جای آن کوله پشتی و جیبهایش را با سکه های نقره پر کرد.
    بعد از آن به اتاق سوم رفت. صحنه ی وحشتناکی دید. سگی آنجا نشسته بود که چشمانش واقعاً به بزرگی چرخ گاری بود. سرباز به او شب بخیر گفت. کلاهش را به نشانه ی احترام برداشت. کمی به سگ نگاه کرد و با خودش گفت «نباید بترسم.» بعد با شجاعت جلو رفت. سگ را برداشت و روی پیشبند جادوگر گذاشت که از قبل روی زمین پهنش کرده بود. آخر سر هم در صندوق را باز کرد و صحنه ای باورنکردنی دید. به حدی سکه ی طلا در صندوق بود که با آن میتوانست یک شهر بزرگ را با تمام خانه ها و مغازه ها و هر چه در آن بود بخرد. سکه های نقره را در صندوق گذاشت و سکه های طلا را برداشت. حتی کلاه و چکمه هایش را هم با سکه ی طلا پر کرد. طوری که به زحمت میتوانست راه برود. حالا دیگر مطمئن شده بود که مرد ثروتمندی شده. سگ را دوباره روی صندوق گذاشت و در اتاق را بست. بعد هم از همون راهی که اومده بود برگشت. سرش را به طرف نوک درخت گرفت، طناب را تکان داد و فریاد زد« آهای جادوگر پیر! مرا بالا بکش.»
    جادوگر پرسید« فندک را برداشتی؟»
    سرباز گفت:« ای داد بیداد. آن را پاک فراموش کرده بودم. رفت فندک را برداشت و دوباره طناب را تکان داد. جادوگر او را بالا کشید. کمی بعد سرباز در حالی که جیبها، کوله پشتی اش، چکمه

Komentáře • 91

  • @sadbunnytale
    @sadbunnytale Před 4 měsíci +8

    یعنی تا نوتیف اومد زدم روش😂💖

  • @grossekrone3236
    @grossekrone3236 Před 4 měsíci +3

    واکنش سرباز به کارما: جدی میفرمایید🗿😂

  • @shirazehravanbakhsh749
    @shirazehravanbakhsh749 Před 4 měsíci +1

    نازنین آرمان و اشکان و مجید سه یار دوست داشتنی و همکاران جدید بامداد و محسن سلام و درود بی پایان بر همگی شما. بسیار بسیار به شما افتخار می کنم به عنوان یک مادر بزرگ ایرانی در اين شرايط سخت قوی و محکم دارید به کار تون ادامه می دهید. آرزو دارم از گزند روزگار در امان باشید و تک تک‌ تون رو به دستان امن خداوندم عیسی مسیح می سپارم آمیین. ❤ 19:26 19:26

  • @MR.FALCON78
    @MR.FALCON78 Před 4 měsíci +1

    من عاشق تاریخو داستانم که حتی این راهو با صحبت ها وکمک ها شما و داستان سرایی هایی زیباتون پیشگرفتم ممنون که همیشه بهترین داستان ها و تمدن هایه ایرانیو همیشه با توضیحات کامل برامون میگید ❤❤❤

  • @user-lf8pq6pk2y
    @user-lf8pq6pk2y Před 4 měsíci +1

    سلام تورو خدا بازهم بیشتر و بیشتر از این داستان ها برامون پخش کنید.
    من بازهم میخوام.
    بازهم میخوام و باز هم میخوام

  • @sobhankhorrami4419
    @sobhankhorrami4419 Před 4 měsíci +3

    سلام لطفا هزارویک شب رو هم ادامه بدید

  • @mahnazsalimimoghadam1744

    درود بر شما، جالب بود سپاس از شما 👍👌👏

  • @yegane_p
    @yegane_p Před 4 měsíci +1

    جالب بود ، راجع به داستانهای دیگه ی هانس کریستین آندرسون از جمله : ملکه برفی ، پری دریایی ، لباس جدید پادشاه ، بندانگشتی و شاهزاده و گدا و باقی داستانهای معروف هم ویدیو بسازید ممنون

    • @arshiasoleymani1879
      @arshiasoleymani1879 Před 3 měsíci

      نویسنده های دیگه ای هم هستن که قلم داستان پردازی دارند ؟ بصورت مصور و قوی

  • @hermesarm2721
    @hermesarm2721 Před 4 měsíci

    درود بر آقا آرمان نازنین. من این داستان را در کتابهای طلایی پیش از 57 خوانده ام. کتابهایی که داستانهایی زیبا داشتند و برای بچه ها بسیار سودمند بودند. سپاس

    • @viveliran2171
      @viveliran2171 Před 4 měsíci

      درود دوست گرامی من هم کلی کتاب های طلایی دارم از دوران کودکی یادش به خیر خیلی خوشحال شدم شما هم دارید و خواندید ❤❤

  • @shirazehravanbakhsh749
    @shirazehravanbakhsh749 Před 4 měsíci

    تمام دیروز (یکشنبه) داشتم برای چندمین بار بهار عربی را تماشا می کردم. دنیا کاملا در دست شریر است. ولی ايمان راستین دارم که طبق کتاب مقدس هدف خداوند از خلقت و پایان کار جهان به وقوع خواهد پیوست( کتاب مکاشفه یوحنای رسول ). آمین.
    قدردان زحمات شما هستیم.
    باز هم شما را به دستان امن خداوند می سپارم.

  • @aminr4736
    @aminr4736 Před 4 měsíci +2

    اوایل داستان حس کردم داستان اقتباسی از داستان شرقی چراغ جادو سندباد و علی بابا هست

  • @maryamghafoorian9597
    @maryamghafoorian9597 Před 3 měsíci

    ممنون آرمان عزیز 🌹
    امیدوارم فندک جادویی ایرانم نیز هر چه زودتر با دستان سرباز ایران روشن بشه 🌹
    یک دو سه ❤❤❤

  • @user-uu7yy8ql2z
    @user-uu7yy8ql2z Před 4 měsíci

    ممنون از شما عالي بود

  • @noelsalimkhan6351
    @noelsalimkhan6351 Před 4 měsíci

    خیلی خیلی عالی بود واقعا زیباست این داستان دمت گرم ❤❤❤❤❤

  • @afarinmahdiani90
    @afarinmahdiani90 Před 4 měsíci +1

    درود 🎉

  • @PoiPoiuy-fk4lg
    @PoiPoiuy-fk4lg Před 4 měsíci +1

    ارمان لهنت عالی بیشتر برنامه بسازید

  • @bahmangholizadeh
    @bahmangholizadeh Před 4 měsíci

    درود برشما آرمان عزیز این داستان رو شنیدیم ولی در کانال شما یه چیز دیگس👌👍👍👍❤️👏

  • @farzanekani1162
    @farzanekani1162 Před 4 měsíci

    Tnx

  • @ParsaMoto81
    @ParsaMoto81 Před 3 měsíci

    وچه خوش شانس بود از دست اون جادوگره به همچین رسید

  • @alek97650
    @alek97650 Před 4 měsíci

    بسیار عالی و به نوعی جدید بود ❤❤❤

  • @mohammadghavabesh4726
    @mohammadghavabesh4726 Před 4 měsíci

    مثل همیشه عالی ❤ Nice

  • @arshiasoleymani1879
    @arshiasoleymani1879 Před 3 měsíci

    سلام لطفاً از این داستان ها بیشتر انتشار بدید ممنونم❤

  • @sinapa3200
    @sinapa3200 Před 4 měsíci

    I love the way you narrative story. 😊

  • @Kandri.
    @Kandri. Před 4 měsíci

    خیلی سرگرم کننده بود
    ولی استاد واقعا نمیدونم چرا احساس میکنم که اکثر داستان‌ها رو هنگامی که تعریف میکنی فکر میکنی که چطور ادامه پیدا کنه و حتی هرموقع خسته میشی تصمیم میگیری چطور تموم بشه .
    نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم که چه نوع داستان‌های هستن!! انگار که کافی هست فقط شروع بشه ، حالا یه جور میره جلو دیگه... اما در کل سرگرم کننده هست . ممنون از زحماتت

  • @MahanAbbasi-fp3cf
    @MahanAbbasi-fp3cf Před 4 měsíci

    درود بر کانال دیپ استوریز

  • @artakhorasani8425
    @artakhorasani8425 Před 4 měsíci

    مرسی از زحماتتون!

  • @nazi1090
    @nazi1090 Před 4 měsíci

    کار شما قابل ستایشه🌱

  • @omidomid3357
    @omidomid3357 Před 4 měsíci

    بسیار عال سپاس

  • @ninalangaroudy9844
    @ninalangaroudy9844 Před 4 měsíci

    Thank you for the great story

  • @dreamy.stories
    @dreamy.stories Před 4 měsíci

    عاااالی مثل همیشه ❤❤❤❤❤

  • @afarinmahdiani90
    @afarinmahdiani90 Před 4 měsíci

    عالی عالی عالی 👌🙏🌺

  • @sarakhalooie
    @sarakhalooie Před 4 měsíci

    خیلی خیلی عالی ولی ای کاش برای داستان‌هایی هم که الان میزارین یه فهرست درست میکردین که دسترسی بهش آسون باشه. بازم ممنون بابت تمامی زحمات

  • @shirazehravanbakhsh749
    @shirazehravanbakhsh749 Před 4 měsíci

    راستی آرمان جان در همین نیمه اسفند ماه(۱۴۰۲) به مناسبتی رفته بودیم آبشار نیاگارا، تا مجسمه نیکلای تسلای را دیدم به یاد شما افتادم و کوشش‌ های مستمر تان در آگاهی رساندن در همه زمینه‌ها به مردم. با نوه ام عکسی گرفتم به ياد شما. کلبه ی کوچک ما همیشه مقدم شما عزیزان رو گرامی می دارد. شاید خودتون ندانید چقدر در قلب ما جا دارید. به اميد دیدار تون آمین.

  • @nadermahmudi1987
    @nadermahmudi1987 Před 4 měsíci

    Perfect story 🎉 my friend

  • @S0r0ush
    @S0r0ush Před 4 měsíci

    Great work

  • @user-zr9fx2ou1t
    @user-zr9fx2ou1t Před 4 měsíci

    دمت جیز 🎉

  • @Hadi_GRF
    @Hadi_GRF Před 4 měsíci

    فوق‌العاده بود و جذاب، بیان روان و زیبای آرمان عزیز هم به شیرینی هر برنامه اضافه میکنه، با اینکه ارادت همه عزیزان اینجا و مارو نمیبینن ولی امیدواریم همیشه حال دلتون خوب باشه و تنتون سلامت و جیبتون همیشه پر که بیشتر و بیشتر زحمت برنامه هارو بکشید و ببینیم و بشنویم و لذت ببریم. فعالیت تلگرامتونم بیشتر کنید، همه جا دنبالتون میکنیم. حال دلتون خوب باشه و موفق باشید ♥️💎🤝🏻

  • @mostafabehroozian656
    @mostafabehroozian656 Před 4 měsíci

    عالییی

  • @saharshams2497
    @saharshams2497 Před 4 měsíci

    ممنون 💚💚💚💚💚💚💚💚💚

  • @amiralihosseinnezhad1766
    @amiralihosseinnezhad1766 Před 4 měsíci

    Amazing story

  • @Zoro-kj5hd
    @Zoro-kj5hd Před 4 měsíci

    آرمان جان لطفا کتاب پادشاه زرد پوش بخون

  • @Rezaalizadeh1999
    @Rezaalizadeh1999 Před 4 měsíci

    سپاس

  • @ParsaMoto81
    @ParsaMoto81 Před 3 měsíci

    چه اون فندکه براش حکم خوبی رو داشتش

  • @atefehdalvand8110
    @atefehdalvand8110 Před 4 měsíci +1

    🙏👌😊

  • @user-bx3tb8hg8g
    @user-bx3tb8hg8g Před 4 měsíci

    خیلی عالی

  • @zm7096
    @zm7096 Před 4 měsíci

    ممنونم ❤ پیرزن بیچاره چقدر لطف کرد

  • @yaserraz6879
    @yaserraz6879 Před 4 měsíci

    Goood

  • @MehrnoshFarhadi-tl6gl
    @MehrnoshFarhadi-tl6gl Před 4 měsíci

    ممنون❤

  • @-Mohammad.chegini
    @-Mohammad.chegini Před 3 měsíci

    میشه کتاب ریشه های تاریخ های شکست اثر اریک هبزوم رو بزارید

  • @pedramjalilizad3195
    @pedramjalilizad3195 Před 4 měsíci

    مثه همیشه عالی و مسلط❤❤❤بی زحمت داستان های هزار و یک‌شب رو ادامه بدید⚘⚘😍😍و اگه ممکنه از داستان‌های ادگار آلن‌پو هم پادکست بزارین⚘⚘⚘

  • @mohamadtavaf
    @mohamadtavaf Před 4 měsíci

    خیلی قشنگ بود

  • @mohammadkhani8716
    @mohammadkhani8716 Před 4 měsíci

    لطفاً داستان یک تکه گوشت اثرجک لندن راصوتی اجراکنید،باتشکر

  • @m.golzar16
    @m.golzar16 Před 4 měsíci

    درود و صد درود

  • @MahanAbbasi-fp3cf
    @MahanAbbasi-fp3cf Před 4 měsíci

    اگر میتوانید درباره داستان های جی. آر.آر. تالکین یه پلی لیستی بسازید .
    باتشکر

  • @novinmobile8395
    @novinmobile8395 Před 4 měsíci

    درود بر آرمان عزیز

  • @user-vq4yy9gw3i
    @user-vq4yy9gw3i Před 4 měsíci

    Perfect

  • @zeinabmoradian4535
    @zeinabmoradian4535 Před 4 měsíci

    ❤❤❤

  • @SadeghGolnari-hn8ee
    @SadeghGolnari-hn8ee Před 4 měsíci

    ❤❤❤❤❤

  • @mjaz.m9883
    @mjaz.m9883 Před 4 měsíci

  • @gobigo7555
    @gobigo7555 Před 4 měsíci

    ❤❤

  • @yaserraz6879
    @yaserraz6879 Před 4 měsíci

    ❤❤❤❤

  • @hamedbavafa4025
    @hamedbavafa4025 Před 4 měsíci

    چه جالب من حدس میزدم آخرش پسر فندک رو از سرباز بگیره با همون روشی که سرباز اونو از جادوگر گرفتش

  • @behzadparsa
    @behzadparsa Před 4 měsíci

    👍

  • @shivaomrani
    @shivaomrani Před 4 měsíci

    با سلام و درود فراوان بر کانال داستان ❤❤❤❤❤❤
    به جرات میتوان گفت که شاهکاری عظیم در این کانال بوجود آمد که داستان فندک جادو را بیان میکنید و داستانی که کودکان قدیم با نویسندگان چیره دستی چون قلم جادو بر دست میگرفتند و یک شگفتی در نوشتار داستان روی کاغذ پیاده میکردند که می توانست تا آخر عمر انسان را تحت تاثیر و دستخوش یک شادی عمیق قرار بدهد و
    باید گفت سپاس فراوان از داستان شگفت انگیز فندک جادو😊

  • @elhammdh4608
    @elhammdh4608 Před 4 měsíci

    🌺🌺🌺🌺🌺

  • @kuthar8373
    @kuthar8373 Před 4 měsíci

    😘

  • @SadeghGolnari-hn8ee
    @SadeghGolnari-hn8ee Před 4 měsíci

    ✌️✌️✌️❤️❤️❤️

  • @RezaRafie.
    @RezaRafie. Před 4 měsíci

    Awlii

  • @samirakhalafi1954
    @samirakhalafi1954 Před 4 měsíci

    سلام بوف کور صادق هدایت می زارید لطفا

  • @Narges-vegan
    @Narges-vegan Před 4 měsíci

    ✅️📚⚘️

  • @ardi5757
    @ardi5757 Před 4 měsíci +2

    یه فندکم من دارم شانس من سنگ میندازم گاز نداره گازو سنگ میندازم سوراخش بسته میشه هر۳تاعیبش رو درست کردم تازدم ترکید اینم شانس من و فندک🤢😂

  • @smn8405
    @smn8405 Před měsícem

    ممنون از نریشن عالیتون❤
    ولی انصافا داستان بی سرو تهی بود، اصلا نفهمیدم چراااا! هر جمله که میگفتین، یه سوال برای من ایجاد میشد😂😂😂،

  • @mehdiatarha2075
    @mehdiatarha2075 Před 4 měsíci +1

    با درود . خواهشمندم کلاس کار این کانال را با اراجیف کریستیان اندرسون ، پایین نیارید. یک داستان کاملا بی هدف و بی‌مزه 😢

  • @mahdimehrabi-gu4ub
    @mahdimehrabi-gu4ub Před 3 měsíci

    جادوگر چی شد پس ؟؟

  • @sajadkefayati1913
    @sajadkefayati1913 Před 4 měsíci

    اگه شانس منه که یه فندک اتمی و یه پایپ گیرم میاد و معتاد و کارتون‌خواب میشم😅
    ولی حالا از شوخی گذشته چه داستان مزخرفی بود!
    از شما بعید بود واقعاً وقتمون الکی حروم کرد😡

  • @ariyadiba-ek6sj
    @ariyadiba-ek6sj Před 4 měsíci

    چرا جادوگر را کشت

  • @naserMalik-ze6gi
    @naserMalik-ze6gi Před 4 měsíci

    دروغ بود مستند آدمخوار قشنگ فیلم می‌گرفته چون سه تاشون هم تو دوربین بودن😂😂😂

  • @Faring431
    @Faring431 Před 4 měsíci

    به نظر من سرباز حق جادوگرو خورد! اخلاقی نبود کارش 😅

    • @aminr4736
      @aminr4736 Před 4 měsíci +1

      کلا از همه نظر داستان آبکی بود

  • @Rezaalizadeh1999
    @Rezaalizadeh1999 Před 4 měsíci

    سپاش

  • @Ali-nt9zm
    @Ali-nt9zm Před 2 měsíci

    I didn't Like it

  • @talaghasemi3544
    @talaghasemi3544 Před 4 měsíci

    سپاس

  • @alifaghihzade1811
    @alifaghihzade1811 Před 4 měsíci

    ❤❤

  • @davis1321
    @davis1321 Před 4 měsíci