نیازهای اجتناب ناپذیر انسان برای رسیدن به کمال از نظر آبراهام مزلو - از زبان محمد مجتهد شبستری

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 8. 09. 2024
  • فایل صوتی :
    drive.google.c...
    --------------------------------------------------------------
    ظاهرا به نظر میرسد که با پیشرفتهایی که انسانها در علوم و بخصوص در علم روانشناسی علم روانشناسی بیش ار همه امروز میتواند به ما پاسخ دهد که ما به عنوان انسان نیازهای مبرم و مسلم و قطعی مان چه چیزهایی است که باید به آنها پاسخ بدهیم.
    اعمال مقتضای آن نیازها و برآوردن آن نیازها را باید حتما به جا بیاوریم. در میان روانشناسان یا بخشهای گوناگون یا به اصلاح اشکال گوناگون روانشناسی، روانشناسی انسان گرا جامع تر انسان را مورد مطالعه قرار میدهد. ما روانشناسی رفتارگرا و روانکاوی را هم داریم اما این روانشناس های انسان گرا که بخصوص در قرن بیستم خیلی رشد داشته اند آنها معتقدند که انسان را جامع تر مطالعه میکنند با همین اصول های علمی روانشناسی. چرا؟
    آنها میگویند که اشکال روانشناسی رفتارگرا این است که انسان را کاهش میدهد به رفتار ، شما میخواهید انسان را بشناسید از رفتارها فقط میتوانید بشناسید. این رفتارها هم جبری است. شما نگاه کنید به رفتارهای انسان و مطالعه کنید.
    انسان در رفتار خلاصه نمیشود و انسان چیزی است بیش از رفتار. روانکاوی فرویدی از نظر این روانشناس های انسانگرا میگویند که شما فقط انسانهای بیمار را مطالعه میکنید. روانکاو ها با بیمارها سروکار دارند و آنها را مطالعه میکنند و اوضاع آنها را تحلیل میکنند. به فروید که بنیانگذار روانشناسی است میگویند که شما بیمارها را تحلیل کرده اید و بیمارانی که شما به معالجه آنها میپردازید را معالجه میکنید.
    اصل مساله ناخودآگاه که البته فروید کشف کرده همه قبول دارند مسئله ناخودآگاه زیر سوال نرفته، شیوه مطالعه انسانها را میگویند ناقص است. در این مکتب روانشناسان انسانگرا معتقدند که انسان را در جامعیتش مطالعه میکنند گاهی تعبیر میکنند که کاری که ما میکنیم تنها این بیماران را مطالعه نمیکنیم انسانهای سالم و موفق را هم که تعرضات درونی ندارند را نیز مطالعه میکنیم.
    در میان روانشناسان انسانگرا یک روانشناس بسیار معروف به نام آبراهام مزلو که از بنیانگذاران این رشته است کتابهای متعددی نوشته و او لیست کرده بر اثر مطالعات زیاد برخورد با انسانهای زیاد و تدبر علمی روانشناسانه است در اثر برخورد با هزاران انسان و تحلیل آنها. اوج رشد او مربوط به اواسط قرن بیستم است در آمریکا.
    مزلو نیازهای انسان را به شش دسته تقسیم کرده است. و از ابتدایی ترین نیازها شروع میکند چند نیاز را برمیشمارد و میگوید که اینها نیازهای ابتدایی است و میگوید اگر انسانها این نیازهایشان برآورده شده باشد بعد نیازهای دیگری مطرح میشود اگر آن نیاز هم برآورده شد نیازهای دیگری مطرح میشود و اگر آن هم برطرف شد نیازهای دیگری برای او پیدا میشود. این نیست که مدعای او این باشد که در همه انسانها این نیازها وجود دارد بلکه اینها بیدار شدنی است. پاره ای از اینها که توضیح خواهم داد بیدار شدنی نیست هر انسانی زیر فشار آن نیازها هست . اما پاره ای از این نیازها بتدریج در طول عمر با برطرف شدن نیاز مرحله قبل آن نیاز بیدار میشود.
    دسته اول از نیازها به ناقص بودن انسان ارتباط پیدا میکند، چون انسان موجود کاملی نیست و خیلی نواقص دارد.
    اولین نیاز از این دسته :
    - نیاز به اکسیژن
    - دومین نیاز خواب است.
    - در مرحله سوم نیازهای جنسی است.
    - نیاز چهارم پوشاندن است.
    - نیاز بعدی مسکن است.
    - نیاز ششم نیاز به مایعات است .
    - نیاز به غذا در مرحله هفتم.
    مزلو میگوید اینها که برشمردم نیازهای مربوط به رفع نواقص انسانی است که اگر انسان بخواهد ادامه حیات بدهد صد در صد باید این نیازها را برآورده کند.
    - نیاز به امنیت
    - نیاز به تعلق
    - نیاز به محبت
    - نیاز مورد توجه قرار گرفتن
    با نبود آن نیازهای اولی ادامه حیات مقدور نیست و آن چهار نیازهای که در آخر آمده اگر محقق نشود انسان احساس نقص خواهد کرد.
    بعد از این کادر دیگری باز میکند و نیازهایی را آورده آن نیازها را تعبیر کرده به «نیازهای خود را تحقق بخشیدن». اگر آدمی بخواهد خود را تحقق ببخشد و رشد کند خود را که ما در جلسه های اول بحث میکردیم آن خود را بسازد برای خودش و از طریق آن خود سازی در زیستن خود معنا تجربه کند این نیازها را هم باید برطرف کند.
    در واقع این نیازهایی که بر میشمارد از طرف دیگران برآورده نمیشود اینها نیازهایی هستند که انسان خودش باید برآورده کند به تعبیر دیگر گونه هایی از زیستن که انسان باید آنگونه بزید یا فضائلی است که انسان باید در خودش ایجاد بکند.
    - نیاز به فروتنی و متواضع بودن
    - نیاز به حقیقت
    - نیاز به طنز آمیز دیدن زندگی
    - نیاز بدون هم و غم بودن
    - نیاز به تک بودن و منحصر به فرد بودن
    - نیاز مطلوب بودن
    اگر این نیازها برآورده نشود این انسان احساس نمیکند رشد یافته. اگر میخواهد به آن قله برسد تمامیت تجربه تمام بودن باید این نیازها برآورده شود.
    - نیاز به زیبا بودن
    - نیاز به فضیلت سادگی
    - نیاز به سرزنده بودن
    - نیاز به عدالت
    - نیاز به احساس موفقیت
    - نیاز به کامل بودن
    - نیاز به تمامیت و تام و تمام بودن
    تمام این نیازها برای انسان گونه زیستن باید برآورده شود.
    هر آنچه برای رفع این نیاز لازم است انجام دهیم و هر آنچه نیست از زندگی حذف کنیم.
    -------------------------------------------------------------------------
    منبع :
    mohammadmojtahe...
    درسگفتار :
    معناگرا زیستن - جلسه ششم
    محمد مجتهد شبستری

Komentáře • 6

  • @rezaalavi651
    @rezaalavi651 Před 4 lety

    درسگفتار بسیار مفید و اموزنده ایست. ممنونم!

  • @sajadvahabi6891
    @sajadvahabi6891 Před 4 lety

    ممنون آقای شبستری

  • @amire3847
    @amire3847 Před 7 lety +1

    خدایا کمک تو را هم میخواهم تا بتوانم به این سوال جواب درستی بدهم
    کمکم کن مفید باشم ممنون آقای شبستری
    خیلی یاد گرفتم

  • @ms-fc2vd
    @ms-fc2vd Před 6 lety

    گفته

  • @mychanel9292
    @mychanel9292 Před 5 lety

    نياز به محبت دوطرفه.....البته خب ميدونيد كه اين روزا محبت و مهربون ي أصلا كلا بايد يه طرفه باشه خيلي از روانشناسها معتقدن محبت كن به ديگران حتي اگه حالشون از تَو بهم بخوره اگر بآهات بدرفتاري ميكنن بپذير اگر ادم اعتراض كنه ميگن مهرطلبي محتاج محبت و توجهي گداي عشق و محبتي و و و و.......

  • @avayeashkezar1537
    @avayeashkezar1537 Před 6 lety

    ع خ