پدرم خسته شد و پیر شد حرف نزد😣❤️‍🔥🥀😓

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 11. 07. 2024
  • پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد
    داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد
    شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
    شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد
    غصه میخورد که من حال خرابی دارم
    از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد
    وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند
    خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد
    صورت پر شده از چین و چروکش یعنی…
    پدرم خسته شد و پیر شد حرف نزد
    • پدرم خسته شد و پیر شد ...
    • گر مرا ترک کنی من زغمت...

Komentáře •