بیزارم از دین شما - ۱۳۹۱ (کامل)
Vložit
- čas přidán 12. 09. 2024
- شاعر : شهاب الدین موسوی
نوحه خوان : بامداد فلاحتی
هیات: شیخداد یزد
مکان:مسجد حظیره یزد
.......................................................
متن شعر:
دلی که صاحبان فتوا به کیسه های زر نهادند
در آرزوی ری چه کردند سر تو را به باد دادند
سر جدا
حسین
از قفا
حسین
شهید قتلگاه دینی
تشنه لب
حسین
در طلب
حسین
قتیل خنجر یقینی آه از دمی
که بر نی
سر داده این حکایت
قرآن به نیزه کردن
باچهارده روایت
هر سو شراره ای کو راه چاره ای
از جهل این جماعت
تیری روانه شد چشمی نشانه شد
فریاد از این شقاوت فریاد از این جنایت
دلم گرفته از تباهی
از این همه سکوت انسان
کجاست دست مهربانی
چه شد صدای پای باران
کو صفا
ای خدا
دلم هوای گریه دارد
قحط آب
قحط نور
که شام ما سحر ندارد
کوفی وفا ندارد صوفی صفا ندارد
سجاده های این قوم
رنگ خدا ندارند
فردا قیامتی است سنگ عدالتی است
ای قوم نا مسلمان
چشمی ستاره شد فرقی دو پاره شد
چشمی ستاره شد ماهی دو پاره شد
آه از سقوط انسان
دلی که صاحبان فتوا
به کیسه های زر نهادند
در آرزوی ری چه کردند
سر تو را به باد دادند
سر جدا
حسین
از قفا
حسین
قتیل خنجر یقینی
تشنه لب
حسین
در طلب
حسین
شهید قتلگاه دینی
آه از دمی
که بر نی سر داده ای حکایت
قرآن به نیزه کردند
با چهارده روایت
هر سو شراره ای کو راه چاره ای
از جهل این جماعت
تیری روانه شد چشمی نشانه شد
فریاد از این شقاوت فریاد از این جنایت
ای کوفیان بی وفا امروز ماییم و شما
افتاده در غرقاب خون
تا خود چه داند آشنا
بیزارم از دین شما نفرین به آیین شما
از پینه ی پیشانی و دلهای سنگین شما
ای سرخوشان اینجا کجاست اینجا چه خاکش آشناست
این سرزمین کربلاست
این وادی عشق و بلا
ای شهر بی آیین شده
ای مردم نفرین شده
ای عالمی بی دین شده
از عهد ننگین شما
ای کوفیان بی وفا
امروز ماییم و شما
افتاده در غرقاب خون
تا خود چه داند آشنا
بیزارم از دین شما نفرین به آیین شما
از پینه ی پیشانی و دلهای سنگین شما
میر دلاور مست تو جان برادر دست تو
ساقی کوثر مست تو فاتح خیبر مست تو
جان من است او هی مزنیدش آن من است او هی مبریدش
سنگ نیارید
تیغ نبارید
آینه است او
چون شکنیدش
آینه یعنی صورت و معنی جلوه ی ساقی صوت مغنی
این بدن کیست بوی تن کیست
زخمی و خونین
پیراهن کیست
این تن مولاست یوسف زهراست تشنه و تنهاست
سر نبریدش
حسین
حسین
این تن مولاست
یوسف زهراست
تشنه و تنهاست
سر نبریدش
پای مکوبید ای سم اسبان
تاب ندارد این تن عریان
های جماعت
باده به دستید نامه نوشتید عهد شکستید
راه نبندید
خیل تماشا
اسب نتازید
بر تن مولا
این بدن کیست بوی تن کیست زخمی و خونین پیراهن کیست
این تن مولاست یوسف زهراست تشنه و تنهاست
سر نبریدش
این تن مولاست
یوسف زهراست
تشنه و تنهاست
سر نبریدش
زنده باد مردم ایران دوست و پارسیان اصیل 👏👏👏
درود بر شیر مردان یزد❤❤ واقعا بیزارم از دین شما از دین و آیین شما😢😢
آقا منظورش یزید هست
دورود بر مردان یزد😢
چنین گفت زرتشت سرود عزا آنجا گورهای جوانی ام تاج گل همیشه سبز زندگی را بدان جا میخواهم ببرم ای چشم اندازها جوانی اموای،شما پرتوهای عشق چه زود از،برایم فنا شدید امروز همچون رفتگانم به شما میاندیشم
ای زرتشت بر روی زمین چیزی دل چسب تر از اراده سرافراز وقوی نمیروید این زیباترین رستنی است چنین درختی تمام یک چشم انداز را تازه میکند ۲۶۴ چنین گفت زرتشت
بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم. ای فرزندان ازان پریشان خاطرم که در بیابان ازو غافل شوید وطعمه گرگ ها شود به علت بیتوجهی مردم به جایی نرسیدیم. بیابان وان مرد تیز داس( ذبح ابنا احرار آزاده گان ایرانی وپارسی.
از هر طرف که رفتم جزو وحشتم نیفزود زنهار ازین بیابان این راه بی نهایت. همواره سفر وخطر از هر سو تهدیدمان میکند
شبان روز مادر زمی خفته بود اشکریزان دمی از هشدار باز نایستاده که گرگ ها به گله حمله خواهند کرد. کلمات تو مادر کلمات تو زن کلمات تو دوست کلمات تو اندوهگین بود. ( شبان نیکو)
چنین گفت زرتشت. چون زرتشت این سخن را با قلبش گفت خورشید نیمروز را نشان داد ( ای میهمانان شگفتا)
چنین گفت زرتشت بسیاری بسی دیر میمیرند وبرخی بسی زود اما به هنگام امیر هنوز قاعده ای است با ( آهنگی غریب )
درودبرشما مردان خدا
بیزارم از دین شما
Me too
اگه واقعا این جماعت ایناخوندن عزاداریشون برحق است دمشون گرم😢😢😢
وگر نه چه؟؟
آیا حدیث موسی عمران را شنیده اید( قصص ۴ ذبح ابنا)
شبانان وفرشتگان که دست های خدا راشست خیابان های عجیب وغریب وگوسفندان سپیدم که هی بزرگ میشوند. شبانی که دست های خدا را شست بران سوره بزرگ یوسف را فرستادیم ( ایت سایلین) ای فرزندان ازان پریشان خاطرم که در بیابان ازو غافل شوید وطعمه گرگ ها شود به علت بیتوجهی مردم به جایی نرسیدیم. بیابان وان مرد تیز داس
اتوریته اطاعت از صاحبان قدرت.
شبانی که دست های خدا راشست. بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم. گرگ را گفتم تن خردش مدر دزد را گفتم گلوبندش مدر صخره را گفتم مکن با او ستیز. گرگ را سر بر کند ان سرفراز
چنین گفت زرتشت. گدای خود خواسته چنین پاسخ داد. دلبرا بنده نوازشت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم.
دید موسی شبانی از راه میرسد. بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم. ( بدیشان بگفت انچه در خواب دید. ایت سایلین ) نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است. چنين گفتم زرتشت۱۶
ذبح انسانی ذبح انسانی ذبح انسانی. سخنم قربانی هاست که با اشک مسح ومقدس گشته اند آیا میدانستید که نخست زادگان همیشه قربانی اند
صد یوسف مصری در چه ماست. ( چنین گفت زرتشت. فرزندانم فرزندانم )
برای سال ۹۱هست..ولی عالیه دمشون گرم❤
در زیر نویس یه جایی اشتباه کردید:مداح میگه این یوسف ثانیس این، نه ساقبس این
اجرکم عندالله
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام. بیماران عزیز را شفا بده بخصوص بیماران ایران عزیزم. گرفتاریهای مردم عزیزم را حل کن آقا جان کمک کن با این همه مشکلات و دروغگوی مسئولان کثافت مردم از دین و مذهب دارند فاصله میگیرند ریشه همه این جنایتکاران زمان را از وطن مقدسم کوتاه کن
در دین خود تعصب بسیار داشت به طرز هولناکی انتقام سخت گرفت
شبانی که دست های خدا راشست شبان بیم زده دل نگران شد پی بره ی نوزاد دوان. کودک در روانشناختی یک امر مهم است. چه رویای عجیبی است این کابوس ضحاک. هر روز دو جوان را به قتل میرساند تا نسل بشر را معدوم سازد ومردی نباشد تا بارور شود. ( کنم زنده ایین ضحاک را به پی مشک سارا کنم خاک را زمین را بشوی زپیوند ضحاک وخویشان اوی )
دلبرا بنده نوازیت که اموخت بگو ۱۰۸ این شما بودید شما فرزانه ترینان را که چنین میهمانانی را در این زورق نهادید وایشان را نام های پرشکوه وسرافراز دادید
شبانی که دست های خدا راشست. دادگاه رسمی خیابانی متهم درخت زیتون بود.
لبیک یا حسین لبیک یا صاحب الزمان❤
متنفرم ازدین شمالعنت به آیین شمااب رومن بستید
چنین گفت زرتشت۱۶
اعضای بدن خود را تسلیم گناهان بزرگ نکنید
از اسلام بیزارید😮
منظور خوانش های افراطی از دین هست نه خود دین، میگه بیزارم از "دین شما" نه دین
حال الان جامعه اس
برای ایرانی هر کاری بکنی باز هم طلبکاره ما لیاقت همدلی وازادی نداریم دهر چی بسرمون بیاد حقمونه این جونها جونشون رو کف دستشون گرفتن باز هم به جای تشکر وسپاس طلبکارید 😢😢😢😢😢
به کدام مذهب است این به کدام ملت است این. بران سوره بزرگ یوسف را فرستادیم. ( یذبحون ابنا بلا عظیم یوم الله )
اقا متوجه کامنتاتون نمیشم
@@danial3474 کز اندیشه بد مکن یاد هیچ که ای میهمان بسیج. ۰ون پلنگی شرمسار ودست وپا گم کرده. به ابشخور اری همه گرگ ومیش گرگ را گفتم تن خردش مدر دزد را گفتم گلوبندش مدر صخره را گفتم مکن با او ستیز بیابان وان مرد تیز داس) شریک دزد ورفیق قافله) متوجه شدید
@@danial3474 بیابان وان مرد تیز داس. ) رفیق دزد وشریک فافله(
در دین خود تعصب بسیار داشت به طرز هولناکی سخت گرفت( نحن عصب)
شبانی که دست های خدا راشست شبان بیم زده دل نگران شد پی بره ی نوزاد دوان. کودک در روانشناختی یک امر مهم است. چه رویای عجیبی است این کابوس ضحاک. هر روز دو جوان را به قتل میرساند تا نسل بشر را معدوم سازد ومردی نباشد تا بارور شود. ( کنم زنده ایین ضحاک را به پی مشک سارا کنم خاک را زمین را بشوی زپیوند ضحاک وخویشان اوی )