داستان صوتی محمود و نگار نوشته عزیز نسین

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 4. 09. 2024
  • نوشته: عزیز نسین
    ترجمه: صمد بهرنگی
    راوی: امیر اردلان داودی
    مَحمَت نُصرَت معروف به عَزیز نَسین نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه است.
    پس از خدمت افسری حرفه‌ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده‌دار شد. دیدگاه‌های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان‌سالاری و نابرابری‌های اقتصادی در جامعه وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به بیش از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده‌اند.
    این داستان کوتاه از کتاب آه….ما الاغها انتخاب شده است. داستان محمود و نگار داستان طنزآمیز دو دلداده است که پدران آهنا در دو حزب مخالف هم مشغول بکار هستند و….

Komentáře • 18

  • @saeeb7075
    @saeeb7075 Před 3 lety

    تشکر موفق باشید***

  • @aftab5707
    @aftab5707 Před 4 lety +3

    کتابهای عزیز نسین‌عالی بودند،یادش بهیر

  • @aa7364
    @aa7364 Před 3 lety +3

    واقعا خانواده های شرقی باید این داستان رو بشنوند که آنقدر به جای جوانهاشون تصمیم میگیرند که اون جوونها پیر میشوند و هنوز زندگی ای از خود ندارند .
    آفرین به نکته بینی عزیز نسین . 👏👏👏

  • @ghasemsanaian
    @ghasemsanaian Před 3 lety +1

    خوبه

  • @ghasemsanaian
    @ghasemsanaian Před 3 lety +1

    داش ایول داری

  • @nasserjade4218
    @nasserjade4218 Před 4 lety +1

    عالی بود

  • @majidzahyan5467
    @majidzahyan5467 Před 4 lety +2

    والا به خدا من هنوز بعد از بیست سال همین مشکلو دارم دوتایی پیر شدیم ولی هنوز همه ناراضیند

  • @aa7364
    @aa7364 Před 3 lety +1

    ما یکی از دوستانمان جدی همین طور شده . یعنی خانواده دختر اجازه ازدواج دو تا جوون رو نمیدن. این جوونها پیر شدن و با هم دوست موندن . اما آدم تا ابد که نمیتونه معطل بمونه ، میره پی کارش بالاخره .

  • @rezaniaraki9184
    @rezaniaraki9184 Před 3 lety

    Brilliant.... !

  • @jalehnazarifard2224
    @jalehnazarifard2224 Před 4 lety +1

    من متوجه نشدم اخرش چی شدش

    • @ala_geyik
      @ala_geyik Před 3 lety

      محمود دیگه از پیری نگار ترسید و فرار کرد و دیگه به سوی اون شهر نیومد.

  • @Mohammadjavadjb
    @Mohammadjavadjb Před 3 lety

    محمود بلند کرده مث این که😁😅

  • @davood9898
    @davood9898 Před 2 lety

    تو دیگه کی هستی از اول ویسکانسن خندیدم🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍