وقتی دایی بیمارستان بود میرفتم خونشون .....

Sdílet
Vložit
  • čas přidán 5. 07. 2024
  • داستان واقعی بزرگسالان وقتی دایی بیمارستان بود میرفتم خونشون .....
    Thievideo is for educational and documentary purposes onal
    〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
    در این فضا، داستان‌هایی که با شما به اشتراک می‌گذاریم، حاوی درس‌های ارزشمندی درباره مواجهه با چالش‌های زندگی و اتفاقات موجود در جامعه است
    و میتوانید از این داستان ها به عنوان راهنمایی برای زندگی خود استفاده کنید
    این داستان ها مخصوص بزرگسالان هست
    The stories of this channel are for adults and for learning and advice
    It is educational
    〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
    #بی_شرمانه
    #داستان های بی شرمانه
    #رادیو_داستان
    #داستان
    #پادکست
    آوای داستان
    داستان واقعی پادکست
    داستانهای فارسی حرف
    پادکست داستان فارسی
    پادکست داستان

Komentáře • 3

  • @user-ek8xm7ms6j
    @user-ek8xm7ms6j Před 18 dny +2

    نفهمیدم آخرش چی شد راوی عزیز❤❤❤

  • @user-ns2gf3mi2l
    @user-ns2gf3mi2l Před 15 dny +1

    خیلی مزخرف بود هیچی نفهمیدم