Video

بسیار عالی توضیحات عالی از لایک ها معلومه چند نفر خودشونو پاک نگه داشتن

❤

عالی بود سپاسگزارم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏⚘️⚘️⚘️

❤❤❤

دلم آغوش بی دغدغه میخواهد

🌹🌹🌹

سپاسگزارم❤

من از خمیردندانخانگی استفاده میکنم خیلی بهتره

❤

عالی بود بالاخره من ارتعاش رو فهمیدم❤❤❤

🙏💛🙏💛🙏💛🙏

❤عالی

❤عالی

من مسلمان هستم ، امشب خواب دیدم با مردی خوشتیپ که موهایش کمی بلند بود و لباس بلند تنش بود در پشت میز گرد کوچکی نشستم و اون مرد صحبت می‌کرد و مطالبی برام میگفت احساس آرامش و خوشی داشتم اما کلمات رو درک نمیکردم چند لحظه بعد بلند شد و رفت ، همون لحظه فهمیدم فرشته رافائل بود و احساس حسرت کردم که کاش زود میفمیدم و نمیذاشتم بره !

روح پاکشون شاد

یعنی هر چیز را مانند مثال گلدان فقط مشاهده کنیم مثلا اگر ذهنمون گفت این گل اب نداره یا از اینجور چیزها رها کنیم

❤❤❤❤❤❤

درود بر شما 💚🤍

چنین گفت زرتشت۱۶. اری همدردی با والاترین انسان ها ساعت من کی فرا خواهد رسید. زیرا ( راز کیهان همان زایش است)

زیرا که در من هیاهو تندرها ونفرین طوفان را بسی خوش تر میدارم. ازادی وشادکامی ام چون طوفانی فرا میرسد. ب ان عالم بیدینان توفان فرستاد. بران ماتم بسی طوفان فشانیم. ای داور حقیقی مادران جگر خون را تسلی ده تا این طوفان ساکت بماند در لوح محفوظ کتاب مادر تمام حوادث عالم ثبت وضبط است فرشتگان اطراف لوح منتظر فرمان حق هستند. هان لوح نو اینجاست

زمین لرزه چشمه های تازه اشکار میکند در زمین لرزه ملت های کهن وسرچشمه های تازه گشوده میشود شوق قدرت زمین لرزه ای عظیم که چیزهای پوک وپوسیده را از هم می‌شکافد ومیدرد( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم )

اگر مسکن اولیه او را مشرق بدانیم علت مهاجرتش سیاسی ومذهبی بود راز دینداری بس عظیم است. گر این رازها اشکارا کنی به خاک سیه مشک سارا کنی

چنین گفت زرتشت. ان دلهای جوان اکنون پیر وخسته دل شده اند ومیگویند ما دیگر دین دار شدیم. در دین خود تعصب بسیار داشت به طرز هولناکی انتقام سخت گرفت. ای انسان وحشی تو از شاهد انتقام سخت گرفتی )

زخم زننده مقاومت ناپذیر شگفت انگیز وپر راز،ورمز است. به زخمی چنان شد که دیگر برنخاست زخم های عجیب انسان ها براستی پایان دنیا. ( ذبح ابنا احرار آزاده گان ایرانی )

وقتی بر صخره سنگی منزل گرفتیم ما بنده ای از بندگان خاص خود را یافتیم از بهر خود او را علم لدنی دادیم. بزرگان زتو دانش اموختند به تو تیره کیهان بیفروختند( مشرکان ماده شتری در دل کوه وصخره سنگی که ابستن باشد درخواست کردند اولادش را در دل کوه وصخره سنگی ذبح وقربانی کردند سر به اسمان گرفت وگفت مادر مادر مادر ) نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم

ایا نور رخ موسی. ( دید موسی شبانی از راه رسید. اشکریزان دمی از هشدار باز نایستاده که گرگ ها به گله حمله خواهند کرد گرگ را گفتم تن خردش مدر دزد را گفتم گلوبندش مدر صخره را گفتم مکن با او ستیز بیابان وان مرد تیز داس یذبحون ابنا بلاعظیم یوم الله ان را حوادث عظیم تفسیر کردند

ایا نور رخ موسی. ( دید موسی شبانی از راه رسید. اشکریزان دمی از هشدار باز نایستاده که گرگ ها به گله حمله خواهند کرد گرگ را گفتم تن خردش مدر دزد را گفتم گلوبندش مدر صخره را گفتم مکن با او ستیز بیابان وان مرد تیز داس یذبحون ابنا بلاعظیم یوم الله ان را حوادث عظیم تفسیر کردند

همه چیز ما را میهراساند زمان انچه بوده ام انچه خواهم بود ان چنان که ( داسی) مارا دونیم کرد. شبانی که دست های خدا راشست خیابان های عجیب وغریب وگوسفندان سپیدم که هی بزرگ میشوند. بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم ای فرزندان ازان پریشان خاطرم که در بیابان ازو غافل شوید وطعمه گرگ ها شود به علت بیتوجهی مردم به جایی نرسیدیم. ( بیابان وان مرد تیز داس یذبحون ابنا بلاعظیم یوم الله ان را حوادث عظیم تفسیر کردند )

از ماست این دیار زیستن بسان درختی تنها وازاد اینست رویای ما. به بلندای رویایتان سرافرازید. تو ماموریت عالم رویا را انجام دادی ما نیکوکاران را پاداش خواهیم داد پاداش عظیمتان اسمان است

از ماست این دیار زیستن بسان درختی تنها وازاد اینست رویای ما

به نام اشک ها در ظلمات به نام خنده هایی که میگریاند به مام خنده های کوچه ها به نام مردان زندانی به نام زنان تبعیدی به نام همه یاران که گردن ننهادند به ظلمت را وبه شهادت وقتل امدند ( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم )

بدیشان بگفت انچه در خواب دید

چنین گفت زرتشت ۳۰۰ ایا من یک پیشگو هستم یک خیال پرور یک خواب گزار ( نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است )

نه میبخشیم ونه فراموش میکنیم نه گهواره ماند نه پستان نه شهر ماندگار نداریم

دادگاه رسمی خیابانی متهم درخت زیتون بود( شما را هم وطنان خود تا سر حد مرگ ازار خواهند داد از شکنجه ادمیان لذت میبرند )

چو کینه جویی نیازارمت درختی که کشتی به بار ارمت. یکی باد براید با زلزله ناگهان طوفانی با زلزله بر میخیزد مردم درون کشتی خدایان خود را فریاد میزنند وکمک میخواهند. ( زندان شب یلدا صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم )